بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مهمان شام | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مهمان شام

بریده‌هایی از کتاب مهمان شام

امتیاز:
۴.۷از ۸۳ رأی
۴٫۷
(۸۳)
یکی از دوستان رفته بود مشهد و اونجا پولش تموم شده بود. زنگ زده بود به سید. گفته بود: سید جان دستم به دامنت اگه پول دستت هست برسون که حسابی لنگم. سید با اینکه اون زمان دستش خالی بود گوشی موبایلی رو که تازه خریده بود فروخت و پول رو ریخته بود به حساب دوستش.
کاربر ۱۵۴۵۹۴۷
همیشه جمله مرحوم آیه الله العظمی فاضل لنکرانی آویزه گوشش بود که فرمودند: من پنجاه سال اسلام خوانده‌ام توصیه‌ام این است بعد از انجام واجبات به جای مستحبات به کار و امور مردم رسیدگی کنید، اگر آن دنیا از شما سوال کردند بگوئید فاضل گفته است..
کاربر ۱۶۶۱۷۸۸
سید یکی از ارادتمندان شهید ابراهیم‌هادی بود. بسیار به این شهید علاقمند بود گاهی دور هم که می‌نشستیم کتاب سلام بر ابراهیم و دیگر شهدا رو می‌آورد می‌داد به دست بچه‌ها
مونا
همیشه می‌گفت تو مشکلات دست به دامن شهدا بشید، نذر کنید، صلوات بفرستید و... کشتی شهدا انسان رو زودتر به مقصد می‌رسونه؛ می‌گفت از زمانی که با شهدا آشنا شدم زندگی‌ام دگرگون شده.
مونا

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۲
۱۳
صفحه بعد