- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب علی بی خیال
- بریدهها
بریدههایی از کتاب علی بی خیال
۴٫۷
(۲۱۸)
او دوستانش را به خوبیها دعوت میکرد. دلسوزانه، مشفقانه بعضی وقتها بصورت نامه و مکاتبه.
سخنانش ویژه بود. نصیحت نبود آدمها از صحبتهایش دلگیر نمیشدند. با اینکه برخی اوقات اشکالات افراد را به خودشان تذکر میداد، ولی واکنش منفی تولید نمیکرد. همیشه از یک افق بالاتر شروع میکرد، چشم اندازی نشان میداد و بعد اشکال را میگفت.
haed135
یک بار برای شنیدن پاسخ سؤالی حدود پنج دقیقه سرپا ماندم تا جواب را بشنوم. این منش علی مصداق حدیث معصوم بود که میفرماید: تفکر ثم تکلم
یه بار دیگه یادمه در منزلمون درباره موضوعی باهم صحبت میکردیم، علی میخواست جواب بده که تو فکر رفت و من ساکت شدم برا شنیدن جواب.
ولی خیلی طولانی شد تا حدی که راستش حوصلهام سر رفت و رفتم یه کاری انجام دادم. اومدم دیدم علی هنوز تو فکره. بعد از چند لحظه گفت: بیا تا بهت بگم چیکار کنی.
علی تفکر الهی داشت. همون تفکری که یک ساعت آن از هزار سال عبادت بالاتر است.
یک شب با شهید شعبانی و علی، با موتور رفتیم مسجد امین الدوله محضر آیت الله حق شناس. بعد از سخنرانی حاج آقا موقع برگشت بود که علی گفت: در مورد هر جمله حاج آقا باید چند روز فکر کرد! خودش واقعاً اینطور بود در مورد نیم ساعت صحبت حاج آقا ساعتها فکر میکرد.
این تفکر علی باعث شده بود که شعور و معرفتش نیز بسیار بیشتر از بقیه باشد.
امیرحسین سالاری
حجابها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید.
نگاههای خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه و شهدا را ببینید و زیارت کنید. بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین (ع) و عشق را بشنوید. با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید
امیرحسین سالاری
آنقدر حرف بزنید که میتوانید عمل کنید و بار دیگر برادران عزیزم، یک وصیت به شما دارم و آن اینکه زود و خیلی زود کولهبار عشق را ببندید. زیرا بنده میترسم شماها جا بمانید.
امیرحسین سالاری
این نتیجه رسیدم که کاری اگر برای خدا باشد، اگر اشتباه هم بروی خودشان درستت میکنند.
عشق کتاب
من خیلی کمتر عطر خریده ام،
زیرا هر وقت بوی عطر میخواستم از ته دل میگفتم
«حسین جان» آن وقت فضا پر از عطر میشد.
عشق کتاب
علی همیشه معطر بود بدون اینکه از عطر یا ادوکلن استفاده کرده باشد!
عشق کتاب
ارادت علی رو به ارباب بیکفن همه خبر داشتند. اما علی علاوه بر حضور در مجالس روضه، گاهی خودش جلسه روضه برای خودش داشت! تنهای تنها.
گاهی حقیر توفیق مشاهده این جلسات را داشتم. محل روضه کوچه پس کوچههای محله خزانه و دل شب توی تاریکی و در حال راه رفتن بود و...
عشق کتاب
بسیاری از بزرگان توصیه میکنند که مجلس امام حسین (ع) را هرگز ترک نکنید، چیزی که در قبر و قیامت به کمک ما خواهد آمد، عشق و محبت به سالار شهیدان است.
اصلاً اینگونه باید گفت که بسیاری از شهدا از باب الحسین (ع) به سوی خدا رفتند.
عشق کتاب
چهار ساله بود، سال چهل و هشت. ما مریوان بودیم. من یازده سالم بود. نیمه شب با صدای علی همگی بیدار شدیم!
من ترسیده بودم. خواهرم همینطور. گفتیم علی جان چی شده؟
گفت: مگه شما نمیبینید؟ حضرت محمد (ص) به اتفاق ائمه دارند قرآن میخوانند! ما شوکه شده بودیم. پدرم به شدت گریه کرد...
کاربر ۲۱۱۷۶۴۶
دستور فرماندهی است، آن برادر رو بر سر کارش برگرداند و مانع رفتن ایشان به نماز شد.
این بسیجی عاشق نماز بود. به دستور فرمانده کار را تمام کرد، اما آن خطاط به زمین افتاد و سه روز تمام ایشان مریض بود. چرا که نماز اول وقت را از دست داده بود!
عشق کتاب
چون خط خوبی داشت، بر روی پیراهن رزمندگان ذکری را با خودکار مینوشت.
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
مرتضی ش.
علی هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت میکند دوست نداشت. در این شرایط از خودش بیخود میشد و متوجه اطرافش نبود. علی فقط و فقط در محضر دوست بود.
عشق کتاب
خیلی کم حرف میزد. اما وقتی صحبت میکرد بجا و به موقع حرف میزد، حرف اضافه نمیزد.
عشق کتاب
علی شدیداً مقید به انجام تکیف بود، اول شناخت تکلیف، دوم عمل به آن.
عشق کتاب
علی بیخیال این دنیا و تمام نعمتهای حلالش شده بود.
علی بیخیال تمام چیزهایی شده بود که او را از خدا دور میکرد. بیخیال تمام کسانی شده بود که در رسیدن او به پروردگار مانع میشدند، کلاً بیخیال دنیای مادی شده بود.
برای این بود که با شور و شعف مینوشت: علی بیخیال منم من.
عشق کتاب
پاسی از شب گذشته بود و هی چرت میزد. گفتم: علی برو یه کم بخواب و استراحت کن.
علی گفت: نه، این نفس سر کش خیلی پر رو شده. باید حالش رو جا بیارم.
عشق کتاب
علی به شدت مراقب اعمالش بود. حتی کوچکترین مکروهی انجام نمیداد. شدیداً و حقیقتاً مراقبه داشت.
از نامحرم به شدت پرهیز داشت. او حتی از شبهات دوری میکرد. این عامل تعالی روح او بود. سفارش علامه طباطبایی را به خوبی عمل میکرد که میفرماید: برای رسیدن به خدا مراقبه مراقبه مراقبه ...
عشق کتاب
یقین دارم که انسان باید اخلاص داشته باشد تا به جایی برسد. علی اخلاص داشت.
عشق کتاب
پرسیدم: حاج آقا، چرا شما دائم از غضب خدا صحبت میکنید و از رحمت خدا چیزی نمیفرمائید؟
گفتند: چون اگر از رحمت خدا بگم داداش جون (تکه کلام حاج آقا حق شناس) آن وقت شما غافل میشوید، مراقبت و ترس در وجود شما از بین میرود. از قیامت غافل میشوید.
من میخواهم در برزخ هم شما خوش باشید.
عشق کتاب
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان