بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب علی ‌بی خیال | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب علی ‌بی خیال

بریده‌هایی از کتاب علی ‌بی خیال

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۲۱۸ رأی
۴٫۷
(۲۱۸)
برای مقابله با شیطان دوشنبه و پنجشنبه روزه بگیرید. نماز شب را حتماً بخوانید. یک مربی برای خود جهت مسیر الی‌الله انتخاب کنید و بدانید به شرطی قبول می‌شوید که به چیزهایی که می‌شنوی عمل کنید.
ام‌البنین
ای دنیا بدان که انتهای راه‌هایت جهنم و مسیر راه‌هایت پر از درندگان وحشی است که به تدریج روح انسان را می‌خورند تا بالاخره انسان را تبدیل به «از حیوان پست‌تر» می‌کنند.
ام‌البنین
به قول آیت الله بهجت، عمل به مباحث اخلاقی مهم‌تر از علم آن است.
ام‌البنین
وقتی تو جمع هستی خدا می‌گوید این سرش شلوغ است، ولی وقتی تنها باشی خدا می‌آید سراغت.
ام‌البنین
انسان باید یک استاد داشته باشد تا صیقل پیدا کند. آدمهای اهل نَفَس انسان را صیقل می‌دهند. علی پیش اهل نَفَس رفته بود. وقتی وجودت را در اختیار یک انسان به خدا رسیده قرار می‌دهی، هم در این دنیا کمکت می‌کنند هم در آخرت.
ام‌البنین
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
که ما را از این چهارده نور جدا نکند. هر کس در وجود من بنگرد، اگر دنبال آن کسی نباشد که من را آفریده و دنبال چیزهای دیگر باشد به جایی نمی‌رسد.
zeynab
زیاد با هم به جلسه حاج آقا حق شناس می‌رفتیم. یکبار از ایشان پرسیدم: حاج آقا، چرا شما دائم از غضب خدا صحبت می‌کنید و از رحمت خدا چیزی نمی‌فرمائید؟ گفتند: چون اگر از رحمت خدا بگم داداش جون (تکه کلام حاج آقا حق شناس) آن وقت شما غافل می‌شوید، مراقبت و ترس در وجود شما از بین می‌رود. از قیامت غافل می‌شوید. من می‌خواهم در برزخ هم شما خوش باشید. علی این مطلب را خیلی دقت می‌کرد.
بنده خدا
برادرانم مواظب خود باشید، نگاه‌های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین (ع) را ببینید و زیارت کنید.
عبدالزهراء
از وقت خودش به خوبی استفاده می‌کرد. یک لحظه وقت تلف شده نداشت. در اوقات بیکاری هم مشغول تفکر بود.
میرزا ابراهیم
حالت عرفانی خاصی داشت. وقت خندیدن قهقهه نمی‌زد، اما همیشه لبخند داشت. غیبت یا عیبجویی هیچگاه از او ندیدم. هیچ وقت از کثرت کار غُر نزد.
میرزا ابراهیم
خشونت در وجود او راه نداشت. قیافه نمی‌گرفت. خودش را از تمام افراد پایین‌تر حساب می‌کرد. هنرمند کاملی بود. بعد از نماز صبح تا زمانی که صبحگاه شروع شود برنامه داشت. نقاشی می‌کشید و... می‌خواست بین الطلوعین بیدار باشد تا کارهایش کراهت نداشته باشد.
میرزا ابراهیم
وقتی می‌گفت مادرم گفته فلان ساعت بیا، سر ساعت می‌رفت. با اکراه هم نمی‌رفت. با علاقه می‌رفت. وقتی از مادرش یاد می‌کرد عشق در آن موج می‌زد. به رضایت آن‌ها خیلی اهمیت می‌داد. وقتی هم نماز می‌خواند با تمام وجود نماز می‌خواند.
میرزا ابراهیم
درجایی دیگر نوشته بود: با سلام خدمت بچه‌های تو باغ (آنها که حواسشان هست): خودتان را پیدا کنید آنگاه از خود فرار کنید و به دریا برسید.
شاهد
می‌گفت: غیبت نکن. می‌گفتم: غیبت نمی‌کنم، راست می‌گویم. می‌گفت چون راست می‌گویی غیبت است. اگر دروغ بگی می‌شود دروغ، غیبت، تهمت.
سیدمحمدجواد ایروانیان
یک شب جمعه با بچه‌های مسجد مانند شهید اکبر محمدی و شهید جلال پورجمشیدی رفته بودیم دعای کمیل. خیلی هم شلوغ می‌شد، به حدی که به ندرت می‌شد داخل مهدیه برویم. معمولاً در خیابان ولیعصر کنار جوی بزرگ آب می‌نشستیم. یادم هست دعا تمام شد، ولی محسن کاسه ساز در پیاده رو هنوز در سجده بود و گریه می‌کرد، نمی‌خواست از این حالت معنوی خارج شود.
mahdikareznowi
«من کمتر عطر خریده‌ام، هربار می‌خواستم معطر شوم از ته دل می‌گفتم: «حسین جان» آنگاه فضا معطر می‌شد
Akbar Aghaii
آن موقع داشتن یک ضبط کوچک بین بچه حزب الهی‌ها خیلی خواهان داشت. داخل آن نوارهای عزاداری و مناجات می‌گذاشتند و گوش می‌دادند. در سقز این ضبط‌ها خیلی ارزان بود. رفته بودیم با علی حیدری که یکی از این ضبط‌ها را بخریم. من از این ضبط‌های کوچک خوشم می‌آمد و می‌خواستم قیمت بگیرم و بخرم. علی آرام آمد زیر گوشم گفت: عباس نخر، حرام است. این‌ها قاچاق است. از طریق غیرقانونی وارد کشور می‌شود. خیلی مقید بود تا هر چیزی را نخرد
Alla
برادر علی می‌گفت: یک روز خواهرم به اتفاق پسرش می‌روند بهشت زهرا. پسرش می‌رود یک مقدار آب بیاورد تا بریزد روی سنگ قبر شهید علی حیدری. یکی از رفتگرهای شهرداری جلو می‌آید و می‌گوید: آقا این شهید چه نسبتی با شما داره؟ می‌گه دایی منه. رفتگر می‌گه: روحش شاد، من همیشه صبح‌ها وقتی اینجا رو جارو می‌کنم از این قبر بوی عجیبی می‌یاد. بوی عطری که دنیایی نیست!
بهشتی
علی دفتر ثبت رفتارهای روزانه داشت که نامش را «طریق پرواز» گذاشته بود. مواردی که باید در یک روز انجام دهد یا ترک کند در آن ثبت کرده بود. او با امتیازهای منفی و مثبتی که برای خود در نظر می‌گرفت، اعمالش را تحت نظر داشت و از این طریق به خودش تذکر می‌داد. علی تمام اعضا و جوارحش را در کنترل خود داشت. در دفترچه‌ای که داشت حسابرسی اعمالش را به دقت انجام می‌داد.
بهشتی

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان