بریدههایی از کتاب گزینه اشعار مهدی اخوان ثالث
۴٫۳
(۲۷)
اجل خندان رسید و اشکریزان رفت و بخشودم
فغان کاین دزد هم بر پوچی کالای من گرید
ahmad
با بهشتی مرده در دل، کو سرِ سیرِ بهارانش؟
|ݐ.الف
خوشا با خود نشستن، نرمنرمک اشکی افشاندن،
زدن پیمانهای دور از گرانان هر شبی کنج شبستانی.
|ݐ.الف
حق را ز شکست است درخشش، بدرستی
پیروزی منصور همان بر سرِ دار است!
|ݐ.الف
زمین به دوش خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بوده است
اقبال لاهوری
|ݐ.الف
زنده دارد زندهدل دم را.
هر کجا، هرگاه
|ݐ.الف
زمستان
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
[سرها در گریبانست.
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
نگه جز پیش پا را دید، نتواند،
که ره تاریک و لغزانست.
وگر دستِ محبت سوی کس یازی،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
که سرما سخت سوزانست.
نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون، ابری شود تاریک.
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت.
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
ز چشمِ دوستان دور یا نزدیک؟
Hemmat
همچو خواب همگنانِ غار،
چشم میمالیم و میگوئیم: آنک، طرفه قصرِ زرنگارِ صبح شیرینکار،
لیک بیمرگست دقیانوس.
وای، وای، افسوس.»
littel dark age(محمد)
تنها، زنی و عشقی و شعری و شرابی
ور دست دهد زاویهای، وصلی و خوابی
اینست و جز این نیست دگر حاصل هستی
هرچند که این نیز بود نقش بر آبی
nil 🌟
«من این غمگین سرودت را
هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد.
بشهر آواز خواهم داد...»
کاربر ۳۲۹۴۳۲۴
اولین دیدار ما بود آن و شاید آخرین دیدار؟
ما در آن غربت به هم نزدیکترْ یاران.
یاد عطرآگینِ آن افسانهگونْ لحظه
نور باران یاد و گُلباران!
شمع
زمین به دوش خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بوده است
شمع
ما اگر مستیم.
بیگمان هستیم.
abbas5549
قصه را بگذار،
قهرمان قصهها با قصهها مردهست.
دیگر اکنون دوری و دیریست
کآتش افسانه افسردهست
mobina
من این آزردهجان را میشناسم خوب،
درین جادو شب پوشیده از برگ گلِ کوکب،
دلم دیوانه بودن با ترا میخواست
سروش آوازها میخواند، مسحورِ شکوهِ شب،
ولی مسکین دلم، انگشت خاموشی نِهان بر لب،
شنودن با ترا میخواست.
mobina
با بهشتی مرده در دل، کو سرِ سیرِ بهارانش؟
خندد، اما خندهاش خمیازه را ماند.
mobina
من ز تو باور نکنم، ای توئی؟
دوش چه دیدی، چه شنیدی، به خواب؟
برتو، دلا! فرخّ و فرخنده باد
دولت این لرزش و این اضطراب.
زندهتر از این تپشِ گرم تو
عشق ندیدهست و نبیند دگر.
پاکتر از آه تو پروانهای
بر گلِ یادی ننشیند دگر.
mobina
خشکید و کویر لوت شد دریامان
امروز بدو بدتر از آن فردامان
زین تیرهدل دیو صفت مشتی شمر
چون آخرت یزید شد دنیامان.
abbas5549
ما
یادگارِ عصمتِ غمگینِ اعصاریم
abbas5549
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،
نفرین به سفر، که هرچه کرد او کرد.
abbas5549
حجم
۱۸۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۱۸۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
۱۰۸,۰۰۰۲۰%
تومان