بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیدل دهلوی | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیدل دهلوی

بریده‌هایی از کتاب بیدل دهلوی

نویسنده:بیدل دهلوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۶۳ رأی
۴٫۱
(۶۳)
غفلت سرشار مستغنی‌ست از اسباب جهل خواب گو مژگان نبندد دیده‌های کور را
Juror #8
در نظر داریم مرگ و از امل فارغ نه‌ایم پیش پا دیدن نشد مانع خیال دور را
Juror #8
زندگانی شیوهٔ عجز است باید پیش برد نیست سر دزدیدن ازپشت دوتا مزدور را
Juror #8
گهی دیر تازیم وگه‌کعبه جو جنونهاست مجبور تقدیر را
Juror #8
بنای نفس بر هوا بسته‌اند
Juror #8
دماغ بی‌نیازان ننگ خواهش برنمی‌دارد
Juror #8
به دعوت هم‌کسی راکس نمی‌گوید بیا اینجا صدای نان شکستن‌گشت بانگ آسیا اینجا
Juror #8
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم لغزیدنی‌که بر همه اعضا زدیم پا
Juror #8
چشمی به تأمل نگشوده‌ست نگاهت بروضع جهان‌گر عجبت نیست عجب نیست
Juror #8
حریرکارگه وهم را چه تار و چه پود
Juror #8
به هرچه وارسی از خودگذشتنی دارد به‌هوش باش‌که امروز رفت وفردا نیست
Juror #8
نه ترنمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی به خم سپهر تا کی می نارسیده باشی نگه جهان نوردی قدمی ز خود برون آ که ز خویش اگر گذشتی همه ‌جا رسیده باشی
Juror #8
دلت به عشوهٔ عقبا خوش است ازین غافل که هرکجا، تویی، آنجا به غیر دنیا نیست
Juror #8
به هرزه بال میفشان در این چمن بیدل که هر طرف نگری جز در قفس وا نیست
Juror #8
حساب هیچکسی تا کجا توان دادن بقا کدام و چه هستی فنا هم از ما نیست
Juror #8
بیاکه هیچ بهاری به حسرت ما نیست شکسته رنگی امید بی‌تماشا نیست
Juror #8
در هر کجا ز مشت خس ما نشان دهند آتش زن و بسوز، مپرس آشیان کیست
Juror #8
فریاد ما به چشم سیاهت نمی‌رسد باب دکان سرمه‌فروشان‌، فغان کیست
Juror #8
چون ماه نو ایجادکن از تیغ سپر را
Juror #8
تاکی چو جرس دل به تپیدن بخراشم در ناله‌ام آغوش وداعیست اثر را
Juror #8

حجم

۱٫۳ مگابایت

حجم

۱٫۳ مگابایت

قیمت:
رایگان