بریدههایی از کتاب بیدل دهلوی
۴٫۱
(۶۳)
کلبهٔ مجنون چوصحرا ازعمارت فارغاست
بام و در حاجت نباشد خانهٔ زنجیر را
Juror #8
همه درسعی فنا پیشترازیکدگریم
Juror #8
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
سر آن دامن از دستکه میگردد رها اینجا
Juror #8
یک گام اگر ز وهم تعلق گذشتهای
بیدل درازکن به بساط فراغ پا
Juror #8
سامان عیش ما نشودکم ز بعد مرگ
تا مشت خاک ماست قدح نوش نقش پا
Juror #8
سامان آرمیدگی موجگوهریم
ما را سریست برخط تسخیرخواب پا
Juror #8
چون قافلهٔ عمر به دوش نفسی چند
رفتیم به جاییکه خبر نیست خبر را
Juror #8
اظهار غفلت طلبمکار عقل نیست
نقاش عاجزست به تصویر خواب پا
Juror #8
نفی خود میکنم اثبات برون میآید
تا بهکی رنگ توان باخت بهار استاینجا
Juror #8
بیدل این نقد به تاراج غم نسیه مده
کار امروزکن امروز، ز فردا، فردا
Juror #8
لب مگشای چون صدف تا گهر آوری به کف
گوش طلبکهکارگوش هیچ دهن نمیکند
Juror #8
با عقل چه جوشیمکه جز وهم ندارد
از عشق چه لافیم که بیش از هوسی نیست
Juror #8
خواه برگنج قناعت خواه در قصر غنا
روزکی چند است بیدل هرکسی مهمان حرص
Juror #8
وحشت آن استکه ناآمده از خود برونم
ورنه تا عزم شتاب است درنگ است اینجا
Juror #8
هرچه آید به نظر آن طرفش موهوم است
میلاد پرنیانی
زندانی اندوه تعلق نتوان بود
بیدل دلت از هرچه شود تنگ برون آ
farez
ای تمنا نوحه کن بر کوشش بیحاصلم
جستجوها دارم اما یافتن گم کردهام
alireza
بیتو آغوش گریهآلودم
زخم خون درکنار را ماند
hosein
آه از دلی که خون شد و در پای او نشد
hosein
بنیاد اظهار بر رنگ چیدیم
خود را به هر رنگکردیم رسوا
negar
حجم
۱٫۳ مگابایت
حجم
۱٫۳ مگابایت
قیمت:
رایگان