بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ابوسعید ابوالخیر | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ابوسعید ابوالخیر

بریده‌هایی از کتاب ابوسعید ابوالخیر

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۶۹ رأی
۴٫۴
(۶۹)
عاشقی خواهی که تا پایان بری بس که بپسندید باید ناپسند زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خورد و انگارید قند
kosar
گفتم: چشمم، گفت: براهش میدار گفتم: جگرم، گفت: پر آهش میدار گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل گفتم: غم تو، گفت: نگاهش میدار
nenolan
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
nenolan
یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را
Hosna
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم بیکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
h_bakavoli
از چرخ فلک گردش یکسان مطلب وز دور زمانه عدل سلطان مطلب روزی پنج در جهان خواهی بود آزار دل هیچ مسلمان مطلب
مریم
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه بی یاد تو هر جا که نشستم توبه در حضرت تو توبه شکستم صدبار زین توبه که صد بار شکستم توبه
F.m
از دیده و دوست فرق کردن نتوان یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
Mithrandir
پرسید کسی منزل آن مهر گسل گفتم که: دل منست او را منزل گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل
Edoardo
یا رب به کرم بر من درویش نگر در من منگر در کرم خویش نگر هر چند نیم لایق بخشایش تو بر حال من خستهٔ دلریش نگر
mohammad seyyedy
رباعی شمارهٔ ۲۶ مستغرق نیل معصیت جامهٔ ما مجموعهٔ فعل زشت هنگامهٔ ما گویند که روز حشر شب می‌نشود آنجا نگشایند مگر نامهٔ ما
END
لطفیست که میکند غمت با دل من ورنه دل تنگ من چه جای غم تست
آن شرلی
از بار گنه شد تن مسکینم پست یا رب چه شود اگر مرا گیری دست گر در عملم آنچه ترا شاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست
ghomes
شبهای دراز ای دریغا بی تو تو خفته بناز ای دریغا بی تو دوری و فراق ای دریغا بی تو من در تک و تاز ای دریغا بی تو
takhtary
یادت کنم ار شاد و اگر غمگینم نامت برم ار خیزم اگر بنشینم با یاد تو خو کرده‌ام ای دوست چنانک در هرچه نظر کنم ترا می‌بینم
takhtary
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
|قافیه باران|
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت
|قافیه باران|
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
"Shfar"
رباعی شمارهٔ ۷۱۰ از هستی خویش تا پشیمان نشوی سر حلقهٔ عارفان و مستان نشوی تا در نظر خلق نگردی کافر در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
Mahdi
رباعی شمارهٔ ۵ وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم بیکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
Nasim Zamanzadeh

حجم

۷۳٫۷ کیلوبایت

حجم

۷۳٫۷ کیلوبایت

قیمت:
رایگان