بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردم در سیاست ایران؛ پنج پژوهش موردی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مردم در سیاست ایران؛ پنج پژوهش موردی

بریده‌هایی از کتاب مردم در سیاست ایران؛ پنج پژوهش موردی

۳٫۲
(۲۳)
بختیار به این جمعیتِ انقلابی اعتنایی نداشت و جایی ادعا کرد «مردم کارِ بهتری ندارند بکنند، چون سینماها و مدارس تعطیل شده‌اند.» این گفته هم فقط بهانه‌ای دیگر برای دست انداختن و مسخره کردنِ او به تظاهرکنندگان داد.
سیّد جواد
مصدق را خیابان‌ها به قدرت رسانده بود؛ ماندنش در منصبِ نخست‌وزیری هم به لطفِ همان خیابان‌ها بود. هربار مخالفان، چه در مجلس و چه در دربار، روی دستش بلند می‌شدند، صاف دست‌به‌دامانِ مردم می‌شد و تکیه‌اش به تظاهراتِ مردمی بود تا بتواند رقبایش را «تحتِ‌تأثیر» قرار بدهد. رییسِ شاه‌دوستِ مجلس از خشم فریاد سَر می‌داد که «این آدم نخست‌وزیر است یا رهبرِ توده؟ آخر چه‌جور سیاستمداری هربار که بناست مسئله‌ای سیاسی حل‌وفصل شود، می‌گوید من با مردم حرف خواهم زد. این آدم همیشه به‌نظرِ من غیرقابلِ‌اطمینان می‌آمد، اما حتا در بدترین کابوس‌هایم هم هیچ فکرش را نمی‌کردم پیرمردی هفتادساله بتواند هوچی‌گری و عوام‌فریبی کند، یک آدمِ تحریک‌کنندهٔ اراذل که در محاصره کردنِ ساختمانِ مجلس به دستِ تعدادی قلچماق، یک لحظه هم تردید نمی‌کند.»
سیّد جواد
در کل با در نظر گرفتن همهٔ جوانب، در انقلابِ ایران، تمایلِ جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمت‌آمیز بود. هرازگاه و بسته به شرایط به خشونت هم میدان می‌داد اما هدفش نه انسان‌ها بلکه ساختمان‌ها و امکنه‌ای خاص بود. در روندِ سیزده‌ماههٔ این انقلاب، فقط چهار حادثه ثبت شده که در آن‌ها مخالفان آگاهانه و عامدانه دست به خون‌ریزی زدند.
سیّد جواد
بلافاصله بعدِ انقلاب، دولتِ تازه «کتابِ شهدا» ی مصوری منتشر کرد به نامِ لاله‌های انقلاب: یادنامهٔ شهدا. این کتاب که کلاً هشتصد و سی صفحه است، بیشترین اطلاعاتِ موجود در آن زمان را به دست می‌دهد. به‌رغمِ این‌که دامنهٔ این کتاب بسیار وسیع است و حتا کُشته‌شدگانِ راهپیمایی‌های سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ را هم در برمی‌گیرد، فقط از پانصد و هفتاد و هشت نفر نام می‌بَرد که طیِ ماه‌های توفانیِ دو سالِ ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در خیابان‌ها تیر خورده‌اند.
Azar
خواسته‌های اصلی این‌ها بودند: تأسیسِ عدالت‌خانه، اجرای قوانینِ مذهبی، عزلِ نوز و برکناریِ حاکم. یک ماهِ کامل بَست نشستند، تا این‌که بالاخره شاه با خواسته‌های‌شان موافقت کرد. به تهران که برگشتند، جمعیتی عظیم ازشان استقبال کردند که در خیابان‌ها به صف شده بودند و فریاد می‌زدند «زنده‌باد ملتِ ایران.» یکی از شرکت‌کنندگان در این مراسمِ استقبال گفته این نخستین‌بار بود که عامهٔ مردم حرف از «ملت» می‌زدند.
ایمان چراغی

حجم

۲۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۹ صفحه

حجم

۲۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۹ صفحه

قیمت:
۵۲,۵۰۰
۲۶,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد