بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دین در تاریخ تمدن | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دین در تاریخ تمدن

بریده‌هایی از کتاب دین در تاریخ تمدن

۴٫۴
(۲۵)
پیامبر دو سال آخر زندگی خود را، که همواره با پیروزی‌هایی قرین بود، ‌عمدتا در مدینه گذرانید. در این دو سال، از پس اتفاقات ناچیز، همه‌ی عربستان تسلیم قدرت وی شد و اسلام را گردن نهاد. کعب بن زهیر، بزرگ‌ترین شاعر عرب در آن روزگار، که در بعضی قصاید خود پیامبر را هجا گفته بود، به مدینه آمد، تسلیم وی شد، و اسلام آورد، و پیامبر از او درگذشت. کعب در مدح پیامبر قصیده‌ای غرا سرود و محمد [ص] برده‌ی خویش را به‌عنوان جایزه بدو داد
imaanbaashtimonfared
دو سال بیش‌تر از صلح نگذشته بود که یکی از قبایل همپیمان قریش شرایط صلح را نقض کرد و بر یکی از قبایل مسلمانان هجوم برد (8 هـ، 630 م). پس، پیامبر ده هزار مرد فراهم آورد و به جانب مکه هجوم برد. ابوسفیان، که از نیروی مسلمانان مطلع بود، گذاشت تا بدون مقاومت وارد مکه شوند. عکس‌العمل محمد [ص] بسیار کریمانه بود. در باره‌ی همه‌ی مردم مکه، به‌جز دو سه تن از دشمنان خود، عفو عمومی اعلام کرد. بتانی را که داخل کعبه و اطراف آن بود در هم شکست؛ اما حجرالاسود را به جای گذاشت و بوسیدن آن را مقرر داشت. مکه را شهر مقدس اسلام قرار داد و اعلام کرد که از آن پس کافری وارد آن نشود. قریش از مقاومت مستقیم دست برداشت، و مردی که هشت سال از آزار مکیان دل به مهاجرت داده بود فرمانروای مکه شد.
imaanbaashtimonfared
به سال هفتم هجری (629 م) مسلمانان مدینه، که شمارشان دو هزار بود، با مسالمت وارد مکه شدند؛ قریش به ارتفاعات مجاور رفتند تا با مسلمانان برخورد نکنند. محمد [ص] و پیروانش هفت بار بر کعبه طواف کردند. محمد [ص]، به نشان احترام، حجرالاسود را با عصای خود لمس کرد و ندای لااله‌الاالله سر داد، و مسلمانان آن را تکرار کردند. رفتار منظم و شور مسلمین تبعیدی در مکیان اثر کرد و عده‌ای از بزرگان قریش ـ از جمله خالد بن ولید و عمرو عاص، از سرداران بزرگ اسلام در دوران بعد ـ مسلمان شدند. بعضی قبایل صحرانشین مجاور مکه با پیامبر پیمان بستند که بر معتقدات خود باقی بمانند، ولی در جنگ‌ها با وی همدستی کنند. گفتنی است که چون پیامبر به مدینه بازگشت، دریافت که می‌تواند، ‌با توسل به قدرت خویش، مکه را به تصرف درآورد.
imaanbaashtimonfared
به سال هفتم هجری (629 م) مسلمانان مدینه، که شمارشان دو هزار بود، با مسالمت وارد مکه شدند؛ قریش به ارتفاعات مجاور رفتند تا با مسلمانان برخورد نکنند. محمد [ص] و پیروانش هفت بار بر کعبه طواف کردند. محمد [ص]، به نشان احترام، حجرالاسود را با عصای خود لمس کرد و ندای لااله‌الاالله سر داد، و مسلمانان آن را تکرار کردند. رفتار منظم و شور مسلمین تبعیدی در مکیان اثر کرد و عده‌ای از بزرگان قریش ـ از جمله خالد بن ولید و عمرو عاص، از سرداران بزرگ اسلام در دوران بعد ـ مسلمان شدند. بعضی قبایل صحرانشین مجاور مکه با پیامبر پیمان بستند که بر معتقدات خود باقی بمانند، ولی در جنگ‌ها با وی همدستی کنند. گفتنی است که چون پیامبر به مدینه بازگشت، دریافت که می‌تواند، ‌با توسل به قدرت خویش، مکه را به تصرف درآورد.
imaanbaashtimonfared
پس از آن حمله‌ای به یهودیان خیبر، که در فاصله‌ی شش روز راه در شمال خاوری مدینه اقامت داشتند، انجام گرفت. یهودیان به‌سختی از خویشتن دفاع کردند، و در اثنای زد و خورد 93 تن از آن‌ها کشته شدند؛ سرانجام، بقیه تسلیم شدند. به آن‌ها اجازه داده شد در محل خود بمانند و زمین را زراعت کنند، به شرط این که همه‌ی املاکشان متعلق به مسلمانان باشد و یک نیمه از محصولات خود را به فاتحان تسلیم کنند. بدین ترتیب، این عده از جنگ ضرری ندیدند، مگر پیشوایشان کنانه و پسر عمویش که چون قسمتی از دارایی خود را نهان کرده بودند، سرشان را از دست دادند، صفیه، یک دختر هفده‌ساله‌ی یهودی، که نامزد کنانه بود، به صف زنان پیامبر درآمد.
imaanbaashtimonfared
به سال پنجم هجری (626 م)، قریش و ابوسفیان، با سپاهی که شمار آن به ده هزار می‌رسید و یهودیان بنی قریظه نیز کمک مؤثر ایشان بودند، حمله بر مسلمانان را از سر گرفتند. محمد [ص]، که در میدان جنگ قدرت مقابله با این نیروی بزرگ را نداشت، ترجیح داد که برای دفاع از مدینه خندقی در اطراف آن حفر کند. قریش بیست روز مدینه را محاصره کردند، و چون باران و طوفان به ستوهشان آورد، به خانه‌های خود بازگشتند؛ بلافاصله، محمد [ص] با سه هزار تن از مسلمانان به یهودیان بنی‌قریظه حمله برد. چون تسلیم شدند، اسلام میان مسلمانی و مرگ مخیرشان کرد. ششصد مرد جنگجوی آن‌ها کشته و در بازار مدینه دفن شدند، و زنان و کودکانشان به فروش رفتند. (13)
imaanbaashtimonfared
دوستی یهودیان مدینه نسبت به دینی که تمایلات جنگی داشت و از آغاز کار آن را همانند دین خود دیده بود دوامی نیافت. تفسیری را که محمد [ص] از تورات می‌کرد و می‌گفت اسلاف یهود ظهور وی را بشارت داده‌اند به استهزا گرفتند، و محمد [ص] از زبان خدا گفت که یهودیان کتاب خدا را تحریف کرده، پیامبران خویش را کشته، و از تصدیق مسیح ابا ورزیده‌اند. پیامبر بیت‌المقدس را قبله کرده بود و مسلمانان هنگام نماز به جانب آن می‌ایستادند؛ به سال سوم هجرت (624 م) مکه و کعبه را قبله قرار داد، و یهودیان گفتند که او به بت‌پرستی بازگشته است. (1
imaanbaashtimonfared
محمد [ص]، که از پیروزی بدر نیرو گرفته بود، رسوم جنگ را به کار بست و به دفع مخالفان پرداخت. از جمله، زنی شاعر به‌نام عصما در اشعار خود بدو تعرض کرد؛ عمیر، که یک مسلمان نابینا بود، شبانه به خانه‌ی او رفت و در حال خواب با شمشیر سینه‌اش را درید. روز بعد محمد [ص] از عمیر پرسید: «آیا تو عصما را کشته‌ای؟ «وی جواب داد: «آری ای پیامبر خدا.» پیامبر گفت: «خدا و پیامبرش را یاری کردی». عمیر گفت: «آیا از این جهت مسؤولیتی به عهده‌ی من هست؟» پیامبر فرمود: «خیر، در این مورد حتا دو گوسفند با هم درگیر نخواهند شد.» همچنین، یکی از یهودیان به‌نام ابوعفک که نزدیک صد سال داشت پیامبر را هجو کرد؛ دو تن از مسلمانان او را که در حیاط خانه‌اش خفته بود کشتند؛ و شاعر دیگری به‌نام کعب ابن اشرف، که مادرش یهودی بود و در مدینه اقامت داشت، وقتی محمد [ص] را علیه یهودیان مصمم دید، از اسلام روی گردانید و قصیده‌ها سرود و قریش را تحریض کرد که انتقام شکست خویش را بگیرند و از زنان مسلمان سخن به میان آورد و خشم مسلمانان را برانگیخت. پیامبر فرمود کیست که شر ابن اشرف را کوتاه کند؟ روز بعد، ‌سر شاعر را پیش پای وی انداختند.
imaanbaashtimonfared
از میان اسیران، کسانی که در مکه بیش‌تر از دیگران مسلمانان را آزار کرده بودند کشته شدند، و بقیه را در مقابل فدیه‌ی سنگین (11) آزاد کردند. ابوسفیان با کاروان از خطر جست و مسلمانان را تهدید کرد که انتقام خواهد گرفت. وقتی به مکه رسید، با خانواده‌ی کشتگان همدردی کرد و دلداری داد و گفت که بر کشتگان خود گریه نکنند و مرثیه نگویند که جنگ دنباله دارد و انتقام آن‌ها گرفته خواهد شد. آن گاه سوگند خورد که تا بار دیگر به پیکار محمد [ص] برنخیزد، زن خود را نبیند.
imaanbaashtimonfared
به سال دوم هجرت (623م)، محمد [ص] با سیصد تن از مسلمانان مسلح بر کاروانی که از شام به مکه می‌رفت راه بست. ابوسفیان، پیشوای قافله، از قضیه خبر یافت و راه خود را بگردانید و به طلب کمک کس به مکه فرستاد؛ نهصد تن از مردان قریش از مکه خارج شدند و دو سپاه کوچک در دره‌ی بدر، در فاصله‌ی سی و دو کیلومتری جنوب مدینه، برابر یکدیگر قرار گرفتند. اگر محمد [ص] در این جنگ شکست خورده بود کار وی و اسلام به پایان می‌رسید، ولی او شخصا فرماندهی را به عهده گرفت، بر قریش پیروز شد، و کار اسلام بالا گرفت و مسلمانان با اسیران و غنایم فراوان به مدینه بازگشتند
imaanbaashtimonfared
حمله به قافله‌ها مکرر شد و تعداد مهاجمان فزونی گرفت و بازرگانان مکه، که زندگی اقتصادی‌شان وابسته به امنیت کاروان‌ها بود، متوحش شدند و در صدد انتقام از محمد [ص] و مسلمانان برآمدند. یکی از این تصادم‌ها در آخرین روز رجب بود ـ یکی از ماه‌های حرام که در آن اعراب از جنگ خودداری می‌کنند ـ و ضمن آن یکی کشته شد؛ این کار برای مردم مکه و مدینه، و هم نسبت به رسوم عرب که از روزگار قدیم به‌دقت رعایت می‌شد، وهن‌آمیز بود
imaanbaashtimonfared
مهاجرت دویست خاندان مکی به مدینه باعث کمبود غذا در مدینه شد. محمد [ص] این مشکل را چنان حل کرد که مردم گرسنه می‌کنند: به دست آوردن غذا از هر جا که شد. پس به پیروان خود فرمان داد، به رسم معمول قبایل عرب، به کاروان‌هایی که از حدود مدینه می‌گذشتند بتازند وقتی این غارت‌ها با پیروزی قرین می‌شد، چهارپنجم غنایم را به مهاجمان می‌داد و یک‌پنجم باقی را برای کارهای دینی و خیریه باقی می‌نهاد. هر که در این تصادم‌ها کشته می‌شد، سهم غنیمت او را به زن بیوه‌اش می‌دادند، و پاداش خود او بهشت بود.
imaanbaashtimonfared
مفاد این پیمان قریب بدین مضمون است: این پیمانی است که از طرف محمد صلی الله علیه و آله، برگزیده و پیامبر خدا بر گروندگان به دین که بدانند مسلمین یک امت بیش نیستند و باید در تمام شئون زندگی مانند شخصیت فردی قیام کنند و به شرایط زیر بین یهود پیمان بندند: (1) یهود و مسلمانان در حال صلح حقوق مساوی خواهند داشت. (2) در موقع لزوم، مسلمین از یهود نصرت و حمایت خواهند کرد. (3) یهود با ساکنین مدینه (یثرب) یک ملت محسوب خواهند شد. (4) مسلمین با یهود به دوستی و محبت رفتار خواهند کرد. (5) یهود در به جا آوردن اعمال دین، مانند مسلمین، آزادی خواهند داشت. (6) قبایلی که با یهود هم‌عهد و هم‌سوگند (حلیف) هستند، از آن‌ها نیز حمایت خواهند کرد. (7) اگر کسی بر یهودی تعدی کرد، مسلمین تعاقب خواهند کرد و او به قصاص خواهد رسید. (8) طرفین دوستان یکدیگر را احترام خواهند کرد، و یهود در حفظ مدینه و اطراف شهر با مسلمین تشریک مساعی کنند. (9)‌ اگر اختلافی میان یهود و مسلمانان پیدا شد، ‌رسول خدا [ص] به موجب حکم «تورات» و «قرآن مجید» تصفیه و حکومت خواهد فرمود. (10) این پیمان میان یهود و مسلمانان بسته شده و مبادله گردید.
imaanbaashtimonfared
یهودیان مدینه از این جمله بودند، که همچنان به دین خود دلبستگی نشان می‌دادند و از ادامه‌ی تجارت با مکیان خودداری نمی‌کردند. محمد [ص] با این یهودیان پیمانی بست که نشان کمال مهارت بود. مفاد این پیمان قریب بدین مضمون است
imaanbaashtimonfared
پیامبر در مدینه یک حکومت دنیوی بنیاد کرد (9) و به‌ناچار می‌بایست قسمت روزافزونی از وقت خویش را به تنظیم امور اجتماعی و اخلاقی و مناسبات سیاسی قبایل و امور جنگی صرف کند، زیرا کار دین و دنیا از هم جدا نبود. و همه‌ی امور دنیا و دین، چنان که در بین پیروان دین یهود نیز رسم بود، به دست پیشوای دین سپرده بود. بدین ترتیب محمد، هم قیصر بود و هم مسیح (10) اما همه‌ی مردم مدینه به قدرت بی‌چون و چرای او تن ندادند. پس گروه بزرگی از اعراب ناخرسند مدینه، که سنت‌های قومی و آزادی‌های خود را دستخوش نابودی می‌یافتند و محمد [ص] آن‌ها را به جنگ کشانیده بود، دین نو و مناسک آن را به‌دیده‌ی تردید نگریستند و در برابر آن ایستادند.
imaanbaashtimonfared
بدین جهت هر یک از مهاجران را با یکی از انصار برادرخوانده کرد و گفت تا هنگام نماز در مسجد با یکدیگر باشند. در نخستین مراسمی که در مدینه برپا شد پیامبر به منبر رفت و به صدای بلند گفت «الله اکبر»، و حاضران همین کلمه را با صدای بلند تکرار کردند. آن گاه، در همان حال که پشت وی به جمعیت بود، خدا را سجده کرد و از منبر فرود آمد، و چون به پایین رسید، سه بار دیگر خدا را سجده کرد، و این سجده‌ها نشان فروتنی و اطاعت از خدا بود. بدین جهت، دین نو را اسلام نامیدند ـ یعنی تسلیم، به‌معنای اطاعت صرف، و سلم که به‌معنای صلح است، و پیروان آن را مسلم خواندند
imaanbaashtimonfared
هنگامی که محمد [ص] مکه را رها کرد، بسیاری از روابط خویشاوندی را بریده بود؛ و چون در مدینه اقامت گزید، در صدد برآمد در دولت جدید برادری دینی را جانشین روابط خونی کند و از رقابت مهاجرین، که از مکه آمده بودند، و انصار، که مسلمانان مدینه بودند، جلو گیرد، زیرا آثار این رقاتب نمایان شده بود
imaanbaashtimonfared
وقتی محمد [ص] به شهر درآمد، دسته‌ها یکی پس از دیگری تقاضا کردند که نزد ایشان مقیم شود، و بعضی از آن‌ها مهار شترش را می‌گرفتند تا از ادامه‌ی سیر آن جلوگیری کنند و به‌اقتضای رسوم عربی، در تقاضای خود مصر بودند. اما جواب وی نشان یک سیاست کامل بود که می‌فرمود: «بگذارید برود که مأمور است؛» بدین طریق ایشان را از رقابت باز داشت، زیرا فقط خدا بود که شتر را راه می‌برد و به جایی که می‌بایست توقف کند رهبری می‌کرد. محمد [ص] در جایی که شتر توقف کرد مسجدی ساخت و در مجاورت آن، دو خانه بنا کرد، یکی برای سوده و دیگری برای عایشه. بعدها منازل دیگری برای سایر زنان بر آن افزود.
imaanbaashtimonfared
یثرب، که بعدها مدینة‌النبی یا «شهر پیامبر» نامیده شد، در غرب فلات مرکزی عربستان قرار داشت؛ از لحاظ هوا نسبت به مکه مانند بهشت عدن به نظر می‌رسید و دارای صدها باغ و نخلستان و مزرعه بود.
imaanbaashtimonfared
به‌سال 622، هفتاد و سه تن از مردم مدینه محرمانه به نزد محمد [ص] آمدند و او را دعوت کردند که به شهرشان مهاجرت کند و در آن جا اقامت گزیند. محمد [ص] از آن‌ها پرسید آیا همان طور که از فرزندان خود دفاع می‌کنند از او دفاع خواهند کرد؟ و آنان قسم خوردند که چنین خواهند کرد؛ ولی، ضمنا از او پرسیدند که اگر در اثنای دفاع از او کشته شوند، پاداششان چیست؟ محمد [ص] پاسخ داد که پاداش آن‌ها بهشت است.
imaanbaashtimonfared

حجم

۵۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۵۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان