بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بر مدار عشق؛ شرح احوال یاران امام حسین (ع) | طاقچه
تصویر جلد کتاب بر مدار عشق؛ شرح احوال یاران امام حسین (ع)

بریده‌هایی از کتاب بر مدار عشق؛ شرح احوال یاران امام حسین (ع)

امتیاز:
۴.۱از ۸ رأی
۴٫۱
(۸)
همانا عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتی دارد که تمام شهدا روز قیامت بر آن رشک می‌برند.
F313
تقدیم به ساحت مقدّس حضرت سیّدالشهداء، حسین بن علی (ع)
سیّد جواد
قمر بنی‌هاشم (ع) فریاد زد: ای مردم! آیا شما کافرید یا مسلمان؟ کدام دین و آئینی به شما اجازه می‌دهد که حسین (ع) و فرزندانش را از آشامیدن آب باز دارید؟ در حالی‌که همهٔ موجودات از آن می‌آشامند؛ ولی حسین (ع) و کودکان خاندانش از تشنگی به مرز هلاکت رسیده‌اند. آیا تشنگی قیامت را به یاد نمی‌آورید؟ نگهبانان با شنیدن سخنان عباس (ع) او را تیر باران کردند؛
F313
«کربلا» حکایت دلدادگی عاشقانی است که سر و جانشان را در آستان معشوق خود فدا کردند و راه و رسم وفاداری را جاودان ساختند. آنان بزرگ‌مردانی بودند که در معرفت امام زمان خود به اوج رسیده و به روشنی دریافته بودند که امام، محور مدار هستی و مرکز منظومهٔ عشق است؛ هرکس با او همراه شود، نجات می‌یابد و هرکس از او پیشی گیرد یا از او پس افتد، سرنوشتی جز نابودی نخواهد داشت.
سیّد جواد
حضرت عباس (ع) آخرین سخنان را این‌گونه به برادرش گفت: برادر! مرا به خیمه‌گاه کودکان مبر! آنگاه چشمانش را برای همیشه بست. حضرت عباس (ع) آخرین جنگاوری بود که به شهادت رسید.
F313
عثمان بن علی (ع) در حدود دو سال پس از برادرش عبدالله به دنیا آمد. مادرش فاطمه، امّ البنین (س) است. ۲۳ سال مدّت عمر آن حضرت است. از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است که: «او را به نام برادرم عثمان بن مظعون، عثمان نامیدم.»
F313
امام، محور مدار هستی و مرکز منظومهٔ عشق است؛ هرکس با او همراه شود، نجات می‌یابد و هرکس از او پیشی گیرد یا از او پس افتد، سرنوشتی جز نابودی نخواهد داشت.
F313
از ما سلام بر تن صد پارهٔ حسین بر همرهان کشته و آوارهٔ حسین بر خفتگان ماریه و رفتگان شام آن اختران ثابت و سیارهٔ حسین
F313
عمود یا گرزی آهنین بر فرقش کوبید که سرش را شکافت و آن حضرت از روی اسب با صورت بر زمین افتاد، آنگاه با آواز بلند صدا زد: برادرم، مرا دریاب!
Peyvand
او چون تنهایی پدر را دید، خدمت پدر آمد و اجازه خواست تا میدان برود. او زیباروترین مردم بود و نیکوترین خلق و خوی را داشت. با دیدن او اشک از چشمان حضرت جاری شد و سر به زیر انداخت و سکوت کرد. سپس فرمود: «بارخدایا! گواه باش که جوانی به مبارزهٔ ایشان می‌رود که از همهٔ مردم، اخلاق و اندام و گفتارش به رسول خدا (ص) شبیه‌تر است. ما هر وقت شوق دیدار پیامبرت را داشتیم، به او می‌نگریستیم.»
F313
از امام صادق (ع) روایت شده است که: «عموی ما عباس بن علی (ع) بصیرتی کامل در دین و ایمانی استوار داشت. در راه خدا در کنار حسین (ع) جهاد کرد و نیکو آزمایش و امتحانی داد و به شهادت رسید.»
Peyvand
دشمن از هر طرف به حضرت حمله می‌کرد. یکی تیر به مشک او زد و مشک را سوراخ نمود و آب بر زمین ریخت. با جاری شدن آب، امید عباس (ع) به یأس گرایید. دیگر شوق برگشت به خیمه‌ها را نداشت؛ زیرا پاسخی برای کودکان تشنهٔ امیدوار نداشت. در همین اندیشه بود که تیر سینهٔ او را شکافت و حکیم بن طفیل، عمود یا گرزی آهنین بر فرقش کوبید که سرش را شکافت و آن حضرت از روی اسب با صورت بر زمین افتاد، آنگاه با آواز بلند صدا زد: برادرم، مرا دریاب!
F313
از ما سلام بر تن صد پارهٔ حسین بر همرهان کشته و آوارهٔ حسین بر خفتگان ماریه و رفتگان شام آن اختران ثابت و سیارهٔ حسین
هاشم
از امام صادق (ع) روایت شده است که: «عموی ما عباس بن علی (ع) بصیرتی کامل در دین و ایمانی استوار داشت. در راه خدا در کنار حسین (ع) جهاد کرد و نیکو آزمایش و امتحانی داد و به شهادت رسید.» روایت شده است که: علی بن الحسین (ع) روزی چشمش به عبیدالله پسر عباس بن علی افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد... سپس فرمود: «خدا عباس را رحمت کند! ایثار کرد، نیکو امتحان داد، خود را فدای برادرش کرد؛ تا آنجا که دو دستش قطع شد. خداوند در عوض، دو بال به او عنایت فرمود که با ملائکهٔ خدا در بهشت پرواز کند؛ چنان‌که نسبت به جعفر بن ابی‌طالب این کار را انجام داد. همانا عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتی دارد که تمام شهدا روز قیامت بر آن رشک می‌برند.»
سیّد جواد
پس از شهادت اصحاب، علی اکبر (ع) نخستین کسی بود که از بنی‌هاشم به شهادت رسید. او چون تنهایی پدر را دید، خدمت پدر آمد و اجازه خواست تا میدان برود. او زیباروترین مردم بود و نیکوترین خلق و خوی را داشت. با دیدن او اشک از چشمان حضرت جاری شد و سر به زیر انداخت و سکوت کرد. سپس فرمود: «بارخدایا! گواه باش که جوانی به مبارزهٔ ایشان می‌رود که از همهٔ مردم، اخلاق و اندام و گفتارش به رسول خدا (ص) شبیه‌تر است. ما هر وقت شوق دیدار پیامبرت را داشتیم، به او می‌نگریستیم.» سپس فریاد زد: «پسر سعد! خداوند نسل تو را قطع کند؛ چنان‌که نسل مرا از علی قطع کردی و دربارهٔ رسول خدا، مرا رعایت ننمودی.»
سیّد جواد
علی بن الحسین (ع) (علی اکبر) او در اوایل خلافت عثمان بن عفان زاده شد و از جدّش علی (ع) حدیث نقل کرده است. مادرش لیلی دختر ابی مرهٔ عروة بن مسعود ثقفی، از نواده های ابوسفیان می‌باشد. علی بن الحسین (ع) در گفتار و اخلاق و اندام، به جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) شباهت کامل داشت. ابوالفرج نقل کرده است که معاویه روزی گفت: سزاوارترین مردم به خلافت، علی بن الحسین (ع) است؛ جدّش رسول خداست و در او شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیّه و فخر و مباهات ثقیف گرد آمده است. کنیه‌اش ابوالحسن و ملقّب به اکبر است؛ زیرا بنا به اصحّ روایات، او از تمام فرزندان حسین (ع) بزرگتر بوده است و این احتمال را سخن امام زین‌العابدین (ع) در مجلس یزید تأیید می‌کند: «برادری داشتم بزرگتر از خودم، به نام علی که او را کشتند.» آن حضرت با دختری از نوادگان امّ ولد ازدواج کرد؛ ولی فرزندی نداشت. او در حادثهٔ عاشورا، ۲۷ سال داشت و اوّلین شهید از بنی‌هاشم بود. حضرت علی اکبر (ع) در تمام نیکی‌ها و خوبی‌ها معروف بود و شبیه‌ترین مردم به جدّش پیامبر (ص) بود؛ به خصوص صدا، چهره و اخلاقش، آن‌گونه بود که هرگاه مردم آرزوی دیدن رسول الله (ص) و شنیدن صدایش را داشتند، به حضرت علی اکبر (ع) نگاه می‌کردند.
سیّد جواد
حسین (ع) هنگامی که از زندگی مأیوس شد، به خیمهٔ خود آمد و کودک خردسالش را خواست تا با او وداع کند. زینب (س) او را آورد. حسین (ع) کودک را گرفت و بغل کرد و به او می‌نگریست که حرمله تیری را رها کرد و به گلوی طفل اصابت کرد و به شهادت رسید. گفته‌اند حضرت با کف دست‌های مبارک خود، خون‌ها را به سوی آسمان می‌پاشید و می‌فرمود: «پروردگارا! اگر نصرت و پیروزی آسمانی را از ما بازداشته‌ای، پس پیروزی ما را در هر موردی که به نفع ماست، نصیب ما فرما و از این مردم ستمگر انتقام ما را بگیر. آنچه بر من وارد شد، چون در منظر دید توست، بر من سهل و گوارا است. ای ارحم الرّاحمین!» گفته‌اند: از امام باقر (ع) رسیده است که قطره‌ای از آن خون به زمین برنگشت. پس حضرت با غلاف شمشیرش زمین را گود کرد و کودک خون آلود را دفن کرد و به میدان کارزار برگشت.
سیّد جواد
علی اکبر (ع) نخستین کسی بود که از بنی‌هاشم به شهادت رسید. او چون تنهایی پدر را دید، خدمت پدر آمد و اجازه خواست تا میدان برود.
میم.ابریشمی
«کربلا» حکایت دلدادگی عاشقانی است که سر و جانشان را در آستان معشوق خود فدا کردند و راه و رسم وفاداری را جاودان ساختند.
ادریس
نمی‌بینم. همان سنگدل که به پیامبر (ص) کافر شد. ای زحر! ای زحر به عمر نزدیک شو - باشد که امروز در دوزخ جای گیری. عمر بعد از کشتن قاتل برادرش، مجدّداً به رجزخوانی پرداخت و آن‌قدر جنگید تا شهید شد. ابراهیم بن علی (ع) ابراهیم از فرزندان امام علی (ع) و مادرش امّ ولد بود. او به همراه امام حسین (ع) به «کربلا» آمد و در واقعهٔ کربلا به شهادت رسید. به گفتهٔ پاره‌ای از راویان، شهادت او در کربلا مورد تردید است. ابوبکر بن علی (ع) کنیهٔ ابوبکر، عبدالله و از فرزندان امام علی (ع) و لیلی می‌باشد. او را از شهدای
کاربر ۱۶۴۹۸۸۳

حجم

۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
۵,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد