بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بینوایان (جلد اول) | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بینوایان (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب بینوایان (جلد اول)

۴٫۰
(۱۸۳)
به همین دلیل براین آرزو چشم پوشید وانگهی آن کیست که در عالم به همه آرزوهای خود جامه عمل پوشانده باشد؟
کاربر ۹۸۲۶۱۲
ما آدم را نقطه حرکت نمی‌پنداریم و تکامل و پیشرفت را غایت نمی‌دانیم، مگراینکه آنها به دو نیروی محرک مجهز شوند، نخست ایمان و پس از آن دوست داشتن.
Moho Sheba
سرجمع صد سالی ازعمراین بنا می‌گذرد. برای یک کلیسا صد سال بُرنایی و برای یک خانه پیری است. گویی که خانه آدمی با عمرکوتاهش هماهنگ است و خانه خدا با ابدیت او پیوستگی دارد.
Moho Sheba
برای فراریان همه چیزمشکوک است و دشمن کامانه، از روزهراسانند چرا که در روشنایی روز دیده می‌شوند و با شب دشمنی می‌ورزند، زیرا تاریکی دامگاه آنان است.
Moho Sheba
جنگ چنین به روحیه نظامیان فرانسوی آسیب وارد می‌کرد و روح دموکراسی را نیز می‌آزرد. این جنگ برای اسارت مردم بود، در این جنگ سربازفرانسوی که کشورش مهد دموکراسی بود، هدفی جُزاین نداشت تا یوغ اطاعت را برگردن دیگری بگذارد و این هدفی پلید و نفرت‌انگیز بود.
Moho Sheba
راست یا دروغ، بیهوده‌گویی درباره مردم، در روال زندگی و به ویژه سرنوشت آنان درحد کارکرد آنان موثر است.
Ryan
شاید با آتش زدن، می‌شود شعله‌های تابناکی همانند برآمدن خورشید ایجاد کرد، اما باور داشت که باید صبوری کرد و در انتظار برآمدن صبح نشست.
Jolan...
یاران «آ.ب.ث.» چندان زیاد نبودند، گروهی مخفی که در حالت نطفه بستن قرار داشتند. می‌توان گفت محفلی دوستانه بود. بله، از این محافل دوستانه است که قهرمانان سر برمی‌آورند.
Jolan...
اما سمپلیس هیچگاه دروغ نمی‌گفت. دروغ کوچک وکم اثر ودروغ معصومانه در هر وضعی دروغ به حساب می‌آیند و دروغ گویی درهر شکلی بد مطلق است. کم دروغ گفتن، بی‌معنی است که آن‌هم دروغ است، دروغ هیولاست. شیطان را دوگونه می‌نامند، نخست شیطان، دوم دروغ. خواهر سمپلیس افکاری این گونه داشت ونه تنها این گونه می‌اندیشید بلکه درعمل نیز از همین شیوه پیروی می‌کرد. به علت همین راست کرداری آن سفیدی درخشان که از آن گفتیم در چهره‌اش بازتاب می‌یافت و فروغ آن سفیدی برلب‌ها و چشمانش نیز آشکار بود. لبخندش ونگاهش سفید بود
Moho Sheba
به یاری این دوزن خانه از سر تا پا غرق در پاکیزگی بود. این پاکی و درخشندگی تنها چیز باشکوه خانه بود و اسقف بر آن ایرادی نداشت. او می‌گفت: «پاکیزگی از سهم فقرا چیزی نمی‌کاهد»
Moho Sheba
اما نکته تاسف‌آور اینکه، ژان‌والژان پس از آنکه در دادگاه خود حکم به محکومیت جامعه داد و تیرگی روزگار خود را از او دانست، خدا را نیز محاکمه کرد، زیرا او را خالق اجتماع می‌دانست و او را هم محکوم کرد.
مریم
به امید بهشت خیالی از لذاید جهانی چشم پوشیدن، صید را به ترس موهومی وا نهادن است.
شاهین
باغبانی وخواندن ونوشتن را یکجا «باغبانی» می‌گفت و به زبان می‌آورد: «روح آدمی بستان اوست»
atiye
اپونین و آزلما به کوزت توجهی نداشتند، او را همانند سگی می‌دانستند. جمع سن این سه دختر بیست و چهارسال بود و با همه کوچکی نمادی از جامعه انسانی بودند. دریک سو حسادت و اندوه بود و در دگرسو بی‌اعتنایی و غرور.
محسن
این دگردیسی اجتماعی که مردم معمولی نامهای «دهن پرکن واشرافی» برخود نهند، واشراف نامهای عامه پسند و روستایی، در آن عصر رواج داشت. خانم تناردیه نیز دراثر این تحول، برای دخترانش نامهای ظریف ودلنشین برگزیده بود. در هرحال این تغییر نوعی تلاطم است وحرکتی به سوی برابری اجتماعی است. همه این دگرگونی‌ها، نسیم تازه‌ای بود که از هر سو وزیدن گرفته بود. در عمق این تلاطم مورد قبول، آثار شگفت انقلاب فرانسه حس می‌شد.
محسن
شک در منظر افراد ناتوان نوعی قدرت به حساب می‌آید.
محسن
تهی دستی و بیچارگی از سویی، عشوه گری وناز داشتن ازسوی دیگر مشاورانی بدقدم ونامیمون هستند
محسن
فرومایگان و عوام‌گراها هر آن کس را به هر شکلی به موفقیت رسیده باشد با سروصدا بزرگ می‌نمایانند و او را در کنار بزرگان جای می‌دهند.
محسن
کامیابی، چیزی بس ترسناک است که با لیاقت شباهتی دروغین دارد و فریب‌دهنده آدم است.
محسن
باور نداشت که گربه می‌تواند روزی بدل به شیر شود
آسمان

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۹۵ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۹۵ صفحه

قیمت:
۲۸۱,۰۰۰
۱۹۶,۷۰۰
۳۰%
تومان