بریدههایی از کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
۴٫۴
(۳۳۱)
سازمان مجاهدین خلق که در رکاب حاکم عراق بودند، وقت را برای حمله به ایران مناسب دیدند. در کمتر از ۲۴ ساعت موفق شدند کاروانی با حدود پانزده هزار نفر زن و مرد را مهیای جنگ با ایران کنند. مسعود رجوی به سربازانش گفته بود، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به علت حملات اخیر ارتش عراق از هم پاشیده است و در داخل نیز دولت به علت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اقتدارش را از دست داده است
Akbar Aghaii
سردمداران استکبار که با وجود لافزنیهای ضدتروریستی خود به امید آن نشسته اند که تروریستهای مزدورشان در ایران اسلامی با شهید کردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامی را هموار کنند، بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را راسختر و آشتیناپذیرتر و مقاومتر میسازد، رحمت و فضل بیکران الهی بر روح شهید عزیزمان علی صیادشیرازی و لعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادی منفور و مطرود استکبار.
ادریس
دو بینش و دو جبهه است که آن زمان در سطح کشور جریان داشت. یکی از این دو دیدگاه، که به نامهای لیبرال و خط نفاق شناخته میشد، در مقابل دشمن خارجی کاملاً سازشپذیر بود و در اداره کشور اعتقادی به نیروی خودی و قدرت اسلام نداشت بلکه پیشرفت در همه چیز را تنها در گرو تخصص میدید. صاحبان این دیدگاه به شدت از روی کار آمدن نیروهای انقلابی هراسان بودند.
HN
زیاد شنیده بودم که اگر کسی بخواهد واقعاً و مخلصانه خدمت کند، نمیگذارند و دایم پشت سرش برایش میزنند و...، اما فکر نمیکردم برای مایی که جانمان را به کف دست گرفته بودیم و داشتیم با ضدانقلاب میجنگیدیم هم، بزنند!
HN
در پایان دوره هنگام تقسیم تمام نگرانی او از این بود که مبادا برای گارد شاهنشاهی انتخاب شود.
HN
علی به عنوان آجودان عملیاتی تیمسار یوسفی، همیشه با او بود و شب و روز از این انسان فرهیخته و نظامی کاردان درس میآموخت. او هیچ نمیدانست روزی نهچندان دور خود در همین منطقه قرارگاه تشکیل خواهد داد و آموختههایش از این استاد پیر، برایش چه قدر ارزشمند خواهد بود!
HN
گفت: «بنویسید، درس اول. نوشتند. گفت: ما تابع مقررات هستیم، نوکر شخصی کسی نیستیم. والسلام.»
HN
محمدرضاشاه در بیستمین سال حکومتش همه چیز را به مراد میدید و دنیا را به کام. او اکنون به سوی سرابی میتاخت که خود آن را دروازه تمدن بزرگ مینامید و نسخهاش را جان کندی رئیسجمهور آمریکا برایش پیچیده بود.
HN
اما اکنون اشتباه یک هموطن بیمبالات، نام زیبای ایران و حیثیت ایرانی را این چنین در مقابل دیدگان مسافرانی از کشورهای مختلف تحقیر کرده بود!
乙_みG
موفقیت فقط در گرفتن زمین و اسیر و این چیزها نیست، موفقیت در این است که همه برای خدا، با هم باشیم. یا باهم پیروز میشویم، یا شکست میخوریم. هم پیروزی معنیاش بیشتر است و هم شکستش قابل تحمل است
vahid mohseni
تحلیلگران تاریخ جنگ و کسانی که میخواهند تحلیل دقیق داشته باشند، جالب است بدانند که چه دلایلی باعث شد یکدفعه توان رزمی ما افزایش پیدا کند، در حالی که به امکانات رزمی ما افزوده نمیشد، حتی نیروی انسانی هم که افزوده میشد، رقمی نبود که ما روی آن بخواهیم حساب کنیم و بگوییم توان رزمیمان بالا رفت.
در آن زمان بیشتر از همه بُعد روحی وروانی بود که حاکم میشد و درست عکس همین حالت را در دشمن میدیدیم.
⬛ INFINITE ⬜
و از این جنگها دیگر با خودم زیاد میکردم
m. s
در این عملیات نظامیان عراقی به طور لجام گسیخته شهر را به گلوله شیمیایی بستند. مردم بیگناه حلبچه قتلعام شدند و یکی از فجیعترین جنایتهای قرن صورت گرفت اما دنیا چشمهایش را به روی این جنایت بست. صدام گستاخانه گفت: «عراق از کلیه سلاحهای ممکن برای وادار ساختن ایران به آتشبس استفاده خواهد کرد.»
shirin
به نظر من دین شما مال مردهاست، زنها حق زندگی در اجتماع را ندارند. اما دین ما اینطور نیست، میبینید که من امشب آمدهام اینجا برقصم اگر مسلمان بودم که نمیتوانستم!»
و با همین حرف بحث به خانواده در اسلام کشیده شد و علی خوب از عهده آن برآمد.
من حال خودم را نمیفهمیدم ولی معلوم بود که خدای متعال، به من حالی داده توأم با بصیرت؛ سیم وصل است و دارم دفاع از دین میکنم در آن دنیا... عجیب حرفها سلیس میشد به زبان انگلیسی؛ در حالیکه من چنین تسلطی نداشتم.
من یک دفعه متوجه شدم که دو ساعت است ما داریم در مورد اسلام صحبت میکنیم
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
حاجاحمد متوسلیان سرانجام در یکی از روستاهای دزفول چوپانی را یافته بود که راههایی بلد بود که میتوانست او را تا ارتفاعات علی گرهزد و حتی آن سوی ابوصلیبیخات ببرد.
hamidalinejad
استحکام در پیوند با ولایت را ضمانتبخش هدایت و عاقبت به خیری میپندارم.
Fatemeh Moez
به آیهای برخورد که سخت بر دلش نشست و تأسف خورد که ای کاش پیش از این، این آیه را دیده بود؛ و آن آیه ۷۴ بود.
در این آیه خدا در ادامه صفات «عباد الرحمن» میفرماید: «آنان کسانیاند که میگویند پروردگارا! از همسران و فرزندان ما، مایه چشم روشنی برای ما قرار بده و ما را برای پرهیزکاران پیشوا کن.»
Fatemeh Moez
که در نهایت خداوند نگذاشت که بروم و گرفتار آن کار خطا بشوم
Fatemeh Moez
یکیاز نقاط مثبت او این بود که برایش ارتشی و سپاهی فرق نمیکرد.
زهــرا م.ن
فکر میکردم چطور راه بیفتیم و برویم و پیش خودم گفتم اینجا گیر میکنیم. هرچه منتظر شدم کسی بیاید وبگوید که چه شده و چند تا تلفات دادیم کسی چیزی نگفت. در آخر خودم، با حالت مضطرب پرسیدم: چند تا شهید دادهایم؟
عجیب بود. آمار دادند و گفتند: سه چهار تا مجروح داریم. شهید نداریم. هیچکدام از مجروحهایمان طوری نیستند که بخواهند تخلیه شوند.
بسیار معنادار بود قدرتنمایی خدا در زخمیها. در جاده ضدانقلاب تله انفجار کار گذاشته بوده است اما چند ثانیه پیش از این که تانک اسکورپین به آن برسد، منیتور تله را کشیده بود و در نتیجه فقط تانک را لرزانده بود و گودال عمیقی در میان جاده کنده بود. رانندهاش هنگام پیاده شدن تیری از مقابل پیشانیاش گذشته بود و تنها خراشی در پوستش ایجاد کرده بود!
masoud
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰۵۰%
تومان