بریدههایی از کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
۴٫۴
(۳۳۱)
لشگر ۸۱ آن روز، مشکلات زیادی داشت که یکی از آنها انحرافات اخلاقی بعضی از مسؤولان و فرماندهانش بود. طبعاً در چنین فضای آلودهای افراد متدینی مانند علی محدودیتهای زیادی داشتند.
با این همه او هرگز ذرهای از عقایدش کوتاه نیامد. پیش از ازدواج که با دوستانش منزلی اجاره کرده بودند، یکی از اتاقها فقط برای عبادت و مطالعهاشان بود. در اردوها و محیط کار پرسنل لشگر فراوان دیده بودند که هنگام نماز او سجادهاش را از کیف درآورده و در فضای باز روی زمین پهن کرده و سرگرم راز و نیاز با درگاه بینیاز است.
همین یکرنگی و آزادمنشی او باعث شده بود که اغلب جوانان او را به عنوان همراز و تکیهگاه خود ببینند.
🐝 Mina 📚
دانشجویان توجه کنند! برادرها، ما افتخار میکنیم که مادرمان چادریه! ما افتخار میکنیم که خواهرمان چادریه! من افتخار میکنم که همسرم چادریه! والسلام. حالا بفرمایید به طرف آسایشگاهتان!
Fatemeh Moez
و اما خبر شهادت سرلشگر علی صیادشیرازی همه ایران را تکان داد. ملت، به سوگ نشست.
پرچمهای سیاه برسر در مساجد آویخته شد. در همه شهرها و روستاها به نام شهید علیصیادشیرازی مراسم برپا شد.
ادریس
آیا کسانی که چند شب پیش از این، پاسداران را آن گونه سر بریده بودند، اصولاً اعتقادی به خدا دارند؟ آیا کسانی که سنگرهایشان مملو از لوازم فساد بود اصلاً اجازه دارند وارد خانه خدا شوند؟
HN
صبح شنبه ۲۱ فروردین، وقتی که او فرازهای آخر دعای عهد را زمزمه میکرد، مقابل خانهاش منافقی در لباس خدمتگزار در کمین او نشسته بود. در سازمان آنها سرلشگر علی صیادشیرازی لابد به خاطر جانبازیهایش در راه دفاع از استقلال ایران به اعدام محکوم شده بود!
اکنون رهبران سازمان مُصر بودند مأموریت ناتمام فروردین ۶۱ را تمام کنند.
⬛ INFINITE ⬜
علی هنگامی از حرم برگشت که آفتاب صبح جمعه تابیده بود. او سر راهش نان سنگک و پنیر و خامه گرفته بود. مانند همیشه خود بساط صبحانه را پهن کرده و بعد پدر و مادرش را دعوت به صبحانه کرده بود. بعد گویی که عجله داشته باشد، به سراغ بستگانش رفته بود و تا ظهر به خانه اغلب آنها سرکشیده بود. حتی آنها میگویند انگار از سرنوشت خود خبر داشته که آنها را نسبت به انجام فرایض دینی و وظایف فردی و اجتماعیاشان سفارش میکرده است.
⬛ INFINITE ⬜
به تناسب روحیه و توانمندی که در جبهه حق به و جود میآمد، جبهه باطل تضعیف میشد و در موضع انفعالی قرار میگرفت. این دلیل پیروزی ما بود.
⬛ INFINITE ⬜
خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد.
zaraakra
اولین روز خدمت به اسلام در غیبت امامخمینی رضوانالله علیه
ای داد برمن، خدایا این نعمت عظیمت از دستمان برفت و قدرشان را ندانستیم. خدایا پیرجماران برای بیتوجهیهای ما، نفاقها و تفرقههای ما، پشت گوش انداختن نصایحش، ناشکریها، ناسپاسیهای ما در راه خدا و غفلتها و سستیهایمان،... خون گریید. و اکنون او به ملکوت اعلی پیوسته و ما همچنان زندهایم. ولی خدایا آنقدر به لطف و کرم تو این بنده صالحت، این نایب برحق امام زمان علیهالسلام برایمان ذخیره و سرمایه باقی گذاشته است که اگر همت کنیم و اگر تقوا پیشه کنیم، اگر هوشیار باشیم، اگر وفاداری در راه خدا و ولایت نشان دهیم این طور نیست که در این راه باز بمانیم. اگر خمینی نیست خدای او هست.
zaraakra
عراق از باقی خاک ایران عقبنشینی کند، ثانیاً سازمان ملل، متجاوز و آغازگر جنگ را رسماً اعلام کند. در تجاوزگری عراق شکی نبود، اما سازمان ملل تحت فشار آمریکا، از خواست ایران سرباز زد و این برنگرانی ایران افزود و نتوانست به بیطرفی مجامع بینالمللی اعتماد کند. مسؤولان ایران فهمیدند برای رسیدن به صلح شرافتمندانه، چاره دیگری جز ادامه جنگ ندارند. این تصمیم در شورایعالی دفاع و در حضور امامخمینی گرفته شد.
homa51
عراق اعلام کرد آماده آتشبس است. اما ایران که اکنون در موضع برتری قرار داشت، گمان میکرد ارتش عراق دنبال فرصتی برای بازسازی و حمله مجدد است، پاسخ داد به شرطی آتشبس را میپذیرد که اولاً ارتش
homa51
اگر آدمی در سنگرهای اسلام قرار بگیرد، خداوند هم او را یاری میکند و به او جسارت، شجاعت و تهور میدهد. حالتی میدهد که احساس میکند همه چیز رو به راه است. این از شدت توکل به خداست که به عنوان یک نعمت نازل میشود.
البته اینها را که میگویم، نه این که خدای ناکرده مدعی باشم خیلی مخلصم. ولی به کارم و به انقلاب عشق داشتم و دلم میخواست هر کاری که از دستم بر میآید، انجام دهم.
sepme
برای آقای کروبی نامه نوشت و بعداز تشکر از مساعی او در حل مسکن ایشان، گفت:
...اکنون در وضعیتی قرار دارم که احساس میکنم به ازای رسیدن به مسکن بهای گرانی را دارم میپردازم آن هم ثمره همه مجاهدتهای فیسبیلاللهی (که اگر خداوند آن را تأیید فرماید) که قلبم رضایت نمیدهد چنین شود. لذا با توجه به اینکه خدا میداند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمیدانم بلکه همچنان مدیون هستم وباید تا روزی که نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم. قاطعانه اقدام فرمایید که:
«ساختمان نیمه کاره مسکن اینجانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را که اضافه بر وام واگذاری (مبلغ چهارصد هزار تومان) هزینه شده است به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم.».
⬛ INFINITE ⬜
مسؤولان ایرانی از مردم خواستند با شرکت در راهپیمایی روز قدس،حمایت خود را از ادامه جنگ اعلام کنند. عراق نیز تهدید کرد این تظاهرات را به خاک و خون خواهد کشید. در آن شرایط بحرانی مردم ایران بین صلح تحمیلی و کشته شدن، دومی را انتخاب کردند. در آن روز یکی از بزرگترین تظاهراتهای تاریخ انقلاب اسلامی انجام گرفت. میلیونها ایرانی روزهدار با کفن به خیابانها ریختند و شعار حمایت از ادامه جنگ تا مجازات متجاوز را دادند. نه تنها آن روز صدام کاری نکرد بلکه جنگ شهرها هم شکست خورد. کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند و به گسترش روابط خود با ایران بپردازند.
homa51
با فرماندهان ارتش و سپاه سه ساعت در باره وضعیت تنگه چزابه، بحث کردیم اما راهی پیدا نکردیم. شهید ردانیپور گفت: «برادرها، شما همه حرفها را زدید و نظرتان را گفتید، میبینید که کاری از دستمان برنمیآید. حالا اگر موافق باشید چراغها را خاموش کنیم و به چهارده معصوم (ع) توسل بجوییم.»
این حرف به دل همه چسبید. چراغها خاموش شد و خود او شروع کرد به خواندن دعا.
محمد مهدی
سازمان مجاهدین خلق ایران که روزی برای نجات مردم ایران از استثمار آمریکا پا به میدان مبارزه گذاشته بود، بر اثر نفوذ ایدئولوژیهای التقاطی چنان به انحراف افتاد که در تاریخیترین لحظات ایران بر سر سفره صدام حسین نشست و به سوی مردم ایران آتش گشود. این چنین بود که مردم ایران آنان را منافق نامیدند.
زُره✿
«چه غروب وهمناکی دارد این سنندج!»
و چنین بود. هر روز که خورشید در پشت کوههای آبیدر به غروب مینشست، وحشت و ناامیدی، سلطهاش را بر خرابههای شهر میریخت. مگر نه این است که شب جولانگاه خفاشان است!
صابر
گذر موفق این دوره به نوعی آزمونی بود تا نشان دهد که اینان زبدههای آن دوره دانشکده بودهاند و چه بسا امیران ارتش در آینده از میان آنان باشد. و علی صیادشیرازی زبده این زبدگان بود!
Fatemeh Moez
جثه ورزیدهای که داشت، مقاومت اعجابآورش در برابر بیخوابی و گرسنگی و آرامش مثال زدنیش، سرمایههای او بودند برای تحمل هر نوع سختی.
Fatemeh Moez
صیاد از امام آموخته بود که وحدت و همدلی رمز پیروزی و موفقیت است و اختلاف از زبان هر کس که باشد، از زبان شیطان است
زهــرا م.ن
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰۵۰%
تومان