بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بریده‌هایی از کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

نویسنده:محسن مومنی
امتیاز:
۴.۴از ۳۳۱ رأی
۴٫۴
(۳۳۱)
این‌ ستوان‌ را من‌ گفتم‌ بیاید پیش‌ من‌؛ چون‌ نماز می‌خواند من‌ به‌ او اعتماد دارم‌ که‌ به‌ من‌ دروغ‌ نمی‌گوید.
乙_みG
علی‌ آن‌ شب‌ سخنی‌ گفت‌ که‌ آمریکایی‌ها را تکان‌ داد. او گفت‌: «کسی‌ که‌ بتواند ظلم‌ کند آمادگی‌ پذیرش‌ ظلم‌ را هم‌ دارد!»
乙_みG
ایستادگی‌ علی‌ در برابر فرماندهان‌ فاسد باعث‌ شد کم‌کم‌ فضا را بر او تنگ‌ کنند و نهایتاً مسؤولیتش‌ را بگیرند
乙_みG
خدا می‌داند که من جاهایی شده که با یک جرقه ایمانم چند برابر شده است..
m. s
نام عراق از لیست کشور‌های تروریست خارج شد و محدودیت فروش تسلیحات به آن لغو گردید. کمک‌‌های اطلاعاتی و حمایت‌‌های سیاسی و تبلیغاتی آمریکا از عراق به نحو چشمگیری افزایش یافت.
Lily
ناگهان‌ صدایی‌ را از رادیو شنید که‌ نفس‌ نفس‌ می‌زد: بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌ شنوندگان‌ عزیز، این‌ صدای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌!
Lily
درست‌ هنگامی‌که‌ آنان‌ ضدانقلاب را در چنگ‌ خود می‌دیدند و نزدیک‌ بود که‌ به‌ بحران‌ کردستان‌ برای‌ همیشه‌ پایان‌ دهند، بازهم‌ ضدانقلاب از مشی‌ لیبرالانه‌ دولت‌ موقت‌ سوءاستفاده‌ کرد و خواستار مذاکره‌ و گفت‌ وگو شد و باز هم‌ ماجرای‌ قرآن‌ و نیزه‌ تکرار شد!
کتابخوان
حالا این‌ عزت‌ها از کجا بود؟ از آن‌ نماز بود؛ چون‌ هم‌چنان‌ به‌ آن‌ تمسک‌ داشتم‌ و حاضر هم‌ نبودم‌ که‌ از آن‌ دست‌ بکشم‌.
m. s
علی‌ هر روز صبحش‌ را با قرآن‌ آغاز می‌کرد. بعد از نماز یک‌ صفحه‌ قرآن‌ می‌خواند و به‌ معانی‌ آن‌ دقت‌ می‌کرد. یک‌ روز صبح‌ وقتی‌ قرآن‌ را باز کرد و در سوره‌ فرقان‌ ادامه‌ تلاوت‌ روزانه‌اش‌ را پی‌ گرفت‌، به‌ آیه‌ای برخورد که‌ سخت‌ بر دلش‌ نشست‌ و تأسف‌ خورد که‌ ای‌ کاش‌ پیش‌ از این‌، این‌ آیه‌ را دیده‌ بود؛ و آن‌ آیه‌ ۷۴ بود. در این‌ آیه‌ خدا در ادامه‌ صفات‌ «عباد الرحمن‌» می‌فرماید: «آنان‌ کسانی‌اند که‌ می‌گویند پروردگارا! از همسران‌ و فرزندان‌ ما، مایه‌ چشم‌ روشنی‌ برای‌ ما قرار بده‌ و ما را برای‌ پرهیزکاران‌ پیشوا کن‌.»
zaraakra
تیمسار یوسفی‌ در پشت‌ سر ستوان‌ علی‌ صیاد شیرازی‌ گفته‌ بود: «نام‌ این‌ آدم‌ را به‌ خاطر بسپارید. من‌ در ناصیه‌ این‌ جوان‌ آن‌قدر لیاقت‌ می‌بینم‌ که‌ اگر بخت‌ یارش‌ باشد و از شر حاسدان‌ در امان‌ بماند، روزی‌ فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ ایران‌ شود!»
صابر
گفتم‌ خدایا عجب‌ آیه‌ای‌! عجب‌ کلماتی‌! این‌ها همین‌ که‌ از من‌ سؤال‌ می‌کردند (پسر می‌خواهی‌ یا دختر) باید این‌ را پاسخ‌ می‌دادم‌ که‌ از فرزند چه‌ انتظاری‌ داری‌؟ آنی‌ که‌ خدا می‌خواهد، خدا به‌ زبان‌ می‌آورد که‌ از او چه‌ بخواهیم‌ که‌ مایه‌ چشم‌روشنی‌ ما باشد و ما را در هدایت‌ پیشوا قرار دهد.
بابک
من باز خواهم گشت، باز خواهم گشت سرافراز، دریغ برای چه؟ من باز خواهم گشت هم‌چنان در لباس سربازی، هنوز کار من تمام نشده است! ...فأخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی، شاهراً سیفی، مجرداً قناتی، ملبیاً دعوه الداعی...
میـمْ.سَتّـ'ارے
در برابر عزم‌ بلند انسان‌ مؤمن‌ ایرانی‌، هیچ‌ سدی توان‌ ایستادن‌ ندارد
میـمْ.سَتّـ'ارے
عظیم‌ترین‌ نعمت‌ خدا را نعمت‌ عظیم‌ ولایت‌ می‌دانم‌ و استحکام‌ در پیوند با ولایت‌ را ضمانت‌بخش‌ هدایت‌ و عاقبت‌ به خیری‌ می‌پندارم‌.
hosein
یکی‌ از خلبانان‌ ناگهان‌ حالش‌ متغیر شد و شروع‌ کرد به‌ اشک‌ ریختن‌. او در نیمه‌ هوشیاری‌، همان‌طورکه‌ اشک‌ می‌ریخت‌ جنایت‌هایی‌ را که‌ در ویتنام‌ کرده‌ بود یک‌به‌ یک‌ می‌شمرد. همه‌ از شنیدن‌ آن چه‌ که‌ او کرده‌ بود متأثر شده‌ بودند.
m. s
«کسی‌ که‌ بتواند ظلم‌ کند آمادگی‌ پذیرش‌ ظلم‌ را هم‌ دارد!»
m. s
«من‌ با دوستان‌ آمریکایی‌ام‌ در باره‌ دین‌ ما اسلام‌ صحبت‌ می‌کردیم‌. به‌ نظر من‌ شما آمریکایی‌ها خیلی‌ علاقه‌مند دانستن‌ هستید....»
m. s
نام‌ سروان‌ صیادشیرازی‌ برای‌ علمای‌ انقلابی‌ اصفهان‌ نامی‌ آشنا بود. وقتی‌ پیامی‌ از او به‌ آنان‌ رسید که‌ به‌ پادگان‌ بیایند و در ورزشگاه‌ آن‌جا برای‌ مردمی‌ که‌ به‌ تخریب‌ پادگان‌ می‌آمدند، صحبت‌ کنند آنان‌ پذیرفتند و آیت‌الله‌ خادمی‌ و آیت‌الله‌ طاهری‌ خود را به‌ آن‌جا رساندند و غائله‌ به‌ خوبی‌ و خوشی‌ پایان‌ یافت‌.
یا فاطمة الزهرا
اقدام‌ مهم‌ دیگر سرهنگ‌ صیاد، ایجاد تغییرات‌ در رده‌‌های بالای‌ فرماندهی‌ در نیروی‌ زمینی‌ بود. این‌ کار بسیار سخت‌ و حساسی‌ بود. هنوز به یاد داشت که یک‌ سال‌ پیش‌ به‌ علت‌ تغییر دو فرمانده‌ لشکر در منطقه‌ کردستان‌، چنان‌ مورد انتقاد قرار گرفت‌ که‌ نهایتاً منجر به‌ عزلش‌ شد، اما این‌ بار نیز او از آن‌ تجربه‌ تلخ‌ نهراسید و با شجاعت‌ تمام‌ جوانان‌ انگیزه‌دار و لایق‌ را در سمت‌‌های بالای‌ فرماندهی‌ گمارد و نتیجه‌ هم‌ گرفت‌. اما استفاده‌ از نیرو‌های جوان‌ به‌ معنی‌ ناسپاسی‌ از تجارب‌ متخصصان‌ سن‌ و سال‌دار نبود. بزرگان‌ نیروی‌ زمینی‌، یکی‌ از عوامل‌ موفقیت‌‌های سرهنگ‌ صیاد را احترام‌ به‌ تخصص‌ و تجارب‌ ریش‌سفیدان‌ فن‌ می‌دانند.
Hamed Esfandi
شب‌ها نیز دور میزی‌ که‌ علی‌ و دوستانش‌ می‌نشستند معمولاً شلوغ‌ترین‌ میز می‌شد و بحث‌هایی‌ در می‌گرفت‌. یک‌ شب‌ چند نفر از خلبانان‌ هلی‌کوپتر که‌ در جنگ‌ ویتنام‌ شرکت‌ داشتند با علی‌ بحثشان‌ شد. علی‌ می‌گفت‌ شما با چریک‌‌های ویتنامی‌ جنگ‌ داشتید، زنان‌ و بچه‌ها را برای‌ چه‌ می‌کشتید؟ گیریم‌ آنان‌ هم‌ مجرم‌ بودند و نابودی‌ حقشان‌ بود؛ اما جانوران‌ جنگل‌ که‌ گناهی‌ نداشتند آن‌ها را چرا نابود کردید؟ آنان‌ وقتی‌ جواب‌ قابل‌ قبولی‌ نداشتند، با این‌ سخن‌ خودشان‌ را راحت‌ می‌کردند که‌، ما مأمور هستیم‌ و تابع‌ فرمان‌ بالاتر از خودمان‌. علی‌ آن‌ شب‌ سخنی‌ گفت‌ که‌ آمریکایی‌ها را تکان‌ داد. او گفت‌: «کسی‌ که‌ بتواند ظلم‌ کند آمادگی‌ پذیرش‌ ظلم‌ را هم‌ دارد!»
🐝 Mina 📚

حجم

۹۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۹۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰
۵۰%
تومان