کتاب در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
۴٫۴
(۳۲۲)
پیرجماران برای بیتوجهیهای ما، نفاقها و تفرقههای ما، پشت گوش انداختن نصایحش، ناشکریها، ناسپاسیهای ما در راه خدا و غفلتها و سستیهایمان،... خون گریید.
زیـنالدیـن
او در حوزه علمیه برای تعدادی از طلاب زبان انگلیسی تدریس میکرد
ــسیّدحجّتـــ
او گفت: «کسی که بتواند ظلم کند آمادگی پذیرش ظلم را هم دارد!»
راحله
«بچهها، آدم در سختیها جوهره انسانی خودش را نشان میدهد، حواسمان جمع باشد که انشاءالله این دوره را با خاطرات خوشی از فداکاریهایمان ترک کنیم!»
راحله
کم کم احساس کرد دلش سیب میخواهد. جنگی در درونش شروع شد. میشنید «من مثلاً آمدهام نگذارم بچهها مال مردم را بخورند، حال خودم...» و توجیهی میشنید «من که هنوز به سن تکلیف نرسیدهام، حلال و حرام مال بزرگترهاست...»
دست آخر وسوسه سیب خوردن بر پندهای عقل پیروز شد و دل یک دله کرد تا به بچهها بپیوندد.
از پرچین بالا رفت اما هنوز به آن طرف نپریده بود که دید، مار بزرگی سروسینه را بالا داده و آماده حمله به اوست
کلاشینکف
حالا این عزتها از کجا بود؟ از آن نماز بود؛ چون همچنان به آن تمسک داشتم و حاضر هم نبودم که از آن دست بکشم
乙_みG
علی هر روز صبحش را با قرآن آغاز میکرد. بعد از نماز یک صفحه قرآن میخواند و به معانی آن دقت میکرد. یک روز صبح وقتی قرآن را باز کرد و در سوره فرقان ادامه تلاوت روزانهاش را پی گرفت، به آیهای برخورد که سخت بر دلش نشست و تأسف خورد که ای کاش پیش از این، این آیه را دیده بود؛ و آن آیه ۷۴ بود.
در این آیه خدا در ادامه صفات «عباد الرحمن» میفرماید: «آنان کسانیاند که میگویند پروردگارا! از همسران و فرزندان ما، مایه چشم روشنی برای ما قرار بده و ما را برای پرهیزکاران پیشوا کن.»
🐝 Mina 📚
ناگهان گوینده خبر به هیجان آمد و داد زد:
شنوندگان عزیز، شنوندگان عزیز، توجه فرمایید! به خبری که هم اکنون به دست من رسید، توجه فرمایید! خونینشهر آزاد شد!
ناگهان بانگ تکبیر با اشک شوق همه ایران درهم آمیخت. زمین و زمان به وجد آمد.
Lily
حالا این عزتها از کجا بود؟ از آن نماز بود؛ چون همچنان به آن تمسک داشتم و حاضر هم نبودم که از آن دست بکشم.
محمد مهدی
دشمن به ما نزدیکتر از آن است که خیال میکنیم!
نهان
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان