کتاب خوراک و تاریخ
۴٫۲
(۵)
چیزی به نام تاریخ بشر وجود ندارد، آنچه وجود دارد تاریخهای چهرههای گوناگون بشر است.
کارل پوپر
mhzm
سه گیاهِ اهلیشده گندم و برنج و ذرّت بیشترین اهمیت را یافتهاند. این سه گیاه پایههای تمدن را ریختند و تا به امروز نیز همچنان شالودهی جامعههای بشریاند.
mhzm
واژهی Evolution در زبانهای اروپایی و در زیستشناسی به معنای دگرگونی تدریجیِ بدون قصد و هدفِ جانوران است در درازنای میلیونها سال و در نتیجه پیدایش گونههای جانوری جدید. این مفهوم در سدهی نوزدهم و در کتاب خاستگاه گونهها به کار گرفته شد و دریچهی یکسره نویی در شناخت انسان از خود و طبیعت در برابر انسان گشود. ولی این مفهوم که در شصت هفتاد سال گذشته به ایران رسید، به دلیلهایی که جای شرحشان در این یادداشت نیست، بهغلط «تکامل» ترجمه شد که نقض غرض و درست خلافِ ایدهی نویسندهی کتاب پیشگفته است. این معادل سبب کژفهمیهای جدّی شده است، زیرا با رو به کمال رفتن و تکامل یافتن یکسره بیگانه است. در تلاش برای یافتن معادلی درخورِ این مفهوم، از جمله فرهنگستان ایران واژهی «فرگشت» را پیشنهاد کرده است،
mhzm
برای همین هم کشاورزان از شکارگران گردآورندگان کوتاهتر بودند؛ و این از روی بازماندههای چندین اسکلت و مقایسهی سنّ «دندانی» با سنّ «اسکلتی»، که از روی طولِ استخوانهای دراز تعیین شده، به دست آمده است. سنّ اسکلتی کمتر از سنِّ دندانیست و همین خود میرساند که بدی خوردوخوراک از رشد جلوگیری کرده است. اسکلتهایی که از یونان و ترکیه به دست آمدهاند گویای آناند که در پایان واپسین عصر یخبندان، حدود 14000 سال پیش، میانگین قدِّ مردان شکارگر گردآورنده 173/5 و زنان 163/5 سانتیمتر بوده است. در 3000 پ. م. و پس از کشاورز شدن انسان، میانگین قدِّ مردان 157/5 و زنان 150 سانتیمتر شده بود. امّا در روزگار کنونی انسان بلندای شکارگران گردآورندگان را بازیافته است، آن هم فقط در ثروتمندترین بخشهای جهان. یونانیان و ترکهای کنونی هنوز از نیاکان عصر سنگشان کوتاهترند.
محمد طاهر پسران افشاریان
شاید بگویید این کار به زحمتش میارزیده، چون مردم دیگر نگران کمخوراکی و قحطی نبودند. با اینهمه، گویا شکارگران گردآورندگان بسی از کشاورزان نخستین تندرستتر بودهاند. بازماندههای باستانشناسی نشان میدهند که کشاورزان بیش از شکارگران و گردآورندگان به فرسودگی مینای دندان دچار میشدهاند. این بیماری در پی سایشِ با فشارِ دندانها برای خُرد کردن خوراکیها پدید میآید. خوراکِ کشاورزان به تنوع و تعادلِ خوراکِ شکارگران و گردآورندگان نیست. بوشمنها به جای اینکه به یکچند محصول اصلی پشتگرم باشند، نزدیک به هفتاد و پنج جور گیاهِ خودرو میخورند. غلات کمکالری نیستند، ولی همهی موادّ غذایی لازم را ندارند.
محمد طاهر پسران افشاریان
در بسیاری از اسطورهها و افسانهها این وامداری تصدیق شده است و در آنها آفرینش جهان و سر برآوردن تمدن، پس از یک دورهی طولانی وحشانهزیستی، با این محصولاتِ زندگیبخش پیوند خورده است. چنان که به باورِ آزتکهای مکزیک، مردم پنجبار آفریده شدهاند و هر نسلی به از نسل پیشین. تئوسینت خوراک اصلی انسان در آفرینش سوم و چهارم است. سرانجام در آفرینش پنجم انسان به خوراکِ ذرّت دست مییابد. آنگاه است که او به نیکروزی میرسد و فرزندانش به سراسر جهان راه مییابند.
محمد طاهر پسران افشاریان
زیرا آنزیمهای آب دهان هیدرات کربن موجود در غلات را پس از جویده شدن به قند تبدیل میکردند [و میکنند]. اسکلتها همچنین نشان میدهند که مردم کمعُمرتر شده بودند. بازماندههای ریوِروَلی در ایلینویز گویای آناند که میانگین زنده ماندن نوزادان از بیست و شش بچه نزد شکارگران گردآورندگان به نوزده بچه نزد کشاورزان کاهش یافته بوده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
از این گذشته، بیماریهای بسیاری هستند که به استخوانها آسیب میزنند و مطالعهی استخوانهای کهن نشان میدهد که کشاورزان از بیماریهای ناشی از بدی خوراک رنج میبردهاند، بیماریهایی که نزد شکارگران گردآورندگان وجود نداشتهاند، از جمله نرمی استخوان (به سبب کمبود ویتامین د)، اسکُربُت (به سبب کمبود ویتامین ث)، و کمخونی (به سببِ کمبودِ آهن). کشاورزان چون یکجانشینی پیشه کرده بودند بیشتر دچار بیماریهای عفونی مانند خوره و سِل و مالاریا میشدند. وابستگی ایشان به غلات پیامدهای دیگری هم داشت: در بسیاری از اسکلتهای زنان نشانههای التهابِ بندها و کجوکولگی انگشتان شستِ پا، زانوها و پایین کمر به چشم میخورند و علت هم آسیابی دستی بوده که زنان دانهها را روش خُرد میکردهاند. بازماندهی دندانها نشان میدهند که کشاورزان دچار پوسیدگی دندان هم بودهاند، که نزد شکارگران گردآورندگان دیده نشده
محمد طاهر پسران افشاریان
که گمان میرفت انسان را از طاعون محفوظ نگه میدارند، مهمترینشان ادویه بودند که خواصی نیمهجادویی و تندییی عطرآگین و کاربُردِ دارویی طولانییی داشتند. دکترهای فرانسوی آبِ گوشت با چاشنی فلفل و زنجفیل و میخک تجویز میکردند. گمان میکردند هوای آلوده باعثِ طاعون است، برای همین به مردم میگفتند چوبهای خوشبو بسوزانند و توی خانههاشان گلاب بپاشند و بیرون که میروند معجونِهای فلفل و گلبرگ و دیگر خوشبوکنندهها را با خود ببرند. نویسندهی ایتالیایی جیووانی بوکاچیو مینویسد «مردم در خیابان گیاهان یا گلها یا انواع ادویه درمشت داشتند و دمادم بوشان میکردند.» با این کار هم بوی مردهها و میرندهها به مشام نمیرسید
amir
چرخش مردم از شکارگری و گردآوری خوراک به کشتِ زمین یکی از دیرینهترین و پیچیدهترین و مهمترین پرسشهای تاریخ بشر است. این چرخش رازآمیز است زیرا روزگار انسان را از لحاظ خوردوخوراک و بسیاری جنبههای دیگر بدتر کرد. این است که یکی از انسانشناسان رویآوری انسان به کشاورزی را «بدترین خطا در تاریخ بشر» خوانده است.
شکارورزی و گردآوری خوراک بسیار از کشاورزی لذتبخشتر بودند. انسانشناسان امروزین که چندی با بازماندهی گروههای شکارگر گردآورنده گذراندهاند گزارش میدهند که این مردم حتا در پهنههای ناچیزی که ناگزیر به زیستن در آنها شدهاند، به نسبت وقت اندکی به گردآوری خوراک میگذرانند بسی کمتر از وقتی که لازم است تا همان مقدار خوراک از راهِ کشاورزی به دست آید.
A L I
حجم
۶۷۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۶۷۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
تومان