بریدههایی از کتاب این شفا برسد به دست مجروحترین رویاها
۳٫۲
(۲۶)
آدمهای کتابْ خوانده هم دروغ میگويند
یک مشکل لاینحل، sky
اجازه ندهيد عدهای به نام خداوند
آستينِ آسمان را
در خونِ کبوتران بشويند!
Mono
اگر عشق
آخرين بهانه بی دليلِ ما نيست
پس آمدهايم اينجا
چه خاکی بر سرمان بريزيم ...؟
مهندس
يا هيچ ميا، يا تمام بيا ...!
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
من ديگر مجبور نيستم
به دروغ
به بعضیها بگويم:
- حالم خوب است.
khazar
ببين چقدر دروغ گفتهايد
که سنگ هم میترسد
مُهرِ نمازتان شود.
B-vafa
آنجا که تويی، حتما هوا روشن است هنوز
mimqaf
واژهها را ورق بزن، شفا، شفا، شفا ... نزديک است. تو هم بگو اين شفا برسد به دستِ مجروحترين روياها
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
دنيا پُر است از چيزهای خوب
چيزهای دلپذير.
چای دارچین ؛
خودتان همين راه را ادامه بدهيد.
رؤياها گاهی شبيه آدمها
در شهر پراکنده میشوند؛
"حیات"
زبان
عينِ ظلمت است بیشرف،
ما بايد در نخستين فرصت
به روزنامهها اعلام کنيم
رئيس جمهورهای جهان
مردمِ فقيری هستند
هرگز دزدی نمیکنند
هرگز فحش نمیدهند
هرگز حرامی نمیخورند
گاهی اوقات
شعر هم میگويند
و مردم
آنها را به جای ما اشتباه میگيرند
یک مشکل لاینحل، sky
مگر بفهمد مويههای مادرانِ ما
از چه میگويند
از که میگويند
از کجا میگويند ...
B-vafa
من
قصهها دارم از اين بیراهه،
که با نوميدانِ خستهاش
بسيار گريستهام.
همين است که من هرگز
از شما نبودهام.
B-vafa
من ديگر مجبور نيستم
به دروغ
به بعضیها بگويم:
- حالم خوب است.
جیمی جیم
هر وقت مثلِ مادرم
دعايت میکنم
میشنوم دريا آهسته با خودش میگويد:
- آمين ...!
مهندس
آنجا که تويی، حتما هوا روشن است هنوز
khazar
سربازانِ ظلمتِ عُظما آمدند
ماه را لنگان لنگان
به مَسْلَخ تاريکی بردند
اما انگار نه انگار،
آسمان
اصلاً به روی خود نياورد.
فردا صبح شد
خورشيد ... خسته خسته بالا آمد
بگويی نگويی انگار گريه کرده بود
داشت زير لب میگفت:
به خدا من مسئولِ بیچراغیِ شبِ نبودهام هرگز!
کاربر حسن ملائی شاعر
شما نانِ مردم را
در آستين نهان کردهايد که چه؟
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
وقتی واقعا نمیشود،
حتما نمیشود که ... نمیشود!
da☾
اگر عشق
آخرين بهانه بی دليلِ ما نيست
پس آمدهايم اينجا
چه خاکی بر سرمان بريزيم ...؟
azar
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان