بریدههایی از کتاب این شفا برسد به دست مجروحترین رویاها
۳٫۲
(۲۶)
ای کاش
برای آخرين وداع
آنقدر واژه میداشتم
که دريا
از نوشتنِ گريههای من
خسته میشد
خسته و لِخ لِخ به خانه برمیگشت،
میگفت:
من سوادِ آدمی ندارم اين همه عجيب!
:)
در سرزمين سيمين بهبهانی
کسی خود را در گريستنِ انگور
به صبح نخواهد رساند،
همه بر اين باورند که شاعرانِ خسته بیدليل
حتما دليلی دارند
وگرنه زندان ... جای بدی نيست که باران بيايد ...!
:)
گاهی که دلم
برای بعضی ناگفتهها
لَک میزند،
خودم را مجاب میکنم:
هنوز وقت بسيار است ...
:)
زندانی مُرده وُ
زندانبان همچنان باقی است.
زندانی مُرده وُ
زندان همچنان باقی است.
بشر موجودِ بیکاریست.
باور کن ...!
:)
کورمال کورمال
تاريکیِ ديوارها را طی کنيد
بياييد اين طرف،
دنيا خيلی سگ دارد ...!
:)
دنيا ... تا چشم کار میکند
ديوار است
درنده است
درد است.
کاش اين سيگارِ لعنتی را
ترک نمیکردم،
به کارم میآمد همين اوقاتِ بیشرف!
مردم در کوچه دارند
پيشانیِ شکسته يکديگر را
با پيراهنهای پاره میبندند.
:)
ماه، رُخسار، سپيده دم
و دختری
که ابريشم و انار
مترجمِ لهجه بوسيدناش بودند.
:)
من
برای همين آمدهام
تا عين از حروفِ الفباء بگذرد به عشق تو
تا شين از تولدِ نوشتن بگذرد به عشق تو
تا قاف از قوسِ آسمان بگذرد به عشق تو
هی دخترِ دلنشينِ حَوّاها!
:)
در دادگاه
مرا به گواهیدهنده اين دقيقه
نيازی نيست،
دوست داشتنِ آدمی
دوست داشتنِ آدمیست.
مریم بانو
دير بنشين وُ
بيش مرو،
در تو ديدنِ من از من است
که من است!
با اين حال،
حوالا ... هی!
نه ماهی ... آب را به دريا نشان خواهد داد
نه من تو را
به تنهايیِ آدمی!
مریم بانو
هومِ مقدس
هر وقت حس میکنم دوستم داری
با يک استکانِ چای
به رؤيای کشفِ کائنات میروم.
واقعا چه حسِ خاصی دارد
اين که روزگاری
دو گلبرگِ روشن از يکی مهرگياه بودهايم.
مریم بانو
وَ حاشا ...!
گاهی همين طوری
از خانه بزن بيرون،
بیخيالِ هر چه که هست،
وَهْمِ هوا
از حيرتِ نَمورِ علف لبريز است،
خُنکاست،
خدايی کن ...!
عشق همين است ديگر،
تو بايد از گَردنههایِ بارانْگيرِ بسياری
بگذری،
اين را پايت نوشتهاند!
مریم بانو
راز
ماه، رُخسار، سپيده دم
و دختری
که ابريشم و انار
مترجمِ لهجه بوسيدناش بودند.
مریم بانو
يادِ فروغ میافتم
دربند، ظهيرالدوله، حوالیِ کوه.
زنی
آهسته رو به بُنْبَست
با خودش حرف میزند از چيزی، اتفاقی، کسی ...
مهندس
هی آخرين مؤمنِ می زده ...!
مهندس
آنقدر از شما دور خواهم شد
که فراموش کنيد نام کوچکم چه بوده است.
مهندس
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان