بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۰)
الکسیس دوتوکویل بود.
این وکیل و تاریخشناس فرانسوی درحالیکه در دههٔ ۱۸۳۰، در ایالات متحدهٔ جوان مشغول گشت و گذار بود، بیماریای را تشخیص داد که روح شهروندان جمهوری جدید را در برمیگرفت. او مشاهده کرد که آمریکاییها دارایی زیادی دارند، اما وفور نعمت آنها جلوی این را نمیگرفت که بیشتر نخواهند یا هر بار که میدیدند کس دیگری چیزی دارد که آنها ندارند رنج نبرند.
ange
«این ناسازگاری بزرگ بین ما و دیگران نیست که باعث حسد میشود، بلکه برعکس نزدیکی ما به آنهاست. سرباز معمولی در مقایسهٔ خود با گروهبان یا سرجوخهاش، هیچ حسدی به فرماندهاش نمیورزد.
ange
پیشرفتهای چشمگیر مادی همزمان شده با آنچه که نیکسون در سخنرانیاش در مقابل بینندگان شوروی اشارهای به آن نکرد: افزایش سطح اضطراب موقعیت در بین شهروندان عادی غربی؛ یعنی افزایش سطح نگرانی دربارهٔ اهمیت، دستاورد و درآمد.
ange
اضطراب موقعیت دارای ظرفیتی چشمگیر برای القای غم است. عطش رسیدن به موقعیت، مانند دیگر تمایلات فوایدی هم دارد: به ما مهمیز میزند که حق استعدادهایمان را ادا کنیم، برتری را تشویق میکند، راه ما را در انجام کارهای بیقاعده و زیانآور میبندد و اعضای یک جامعه را حول نظام ارزشی واحدی نگه میدارد. اما مانند دیگر تمایلات حجم زیاد آن میتواند کشنده باشد.
ange
خرابهها ما را وامیدارند که دست از تلاش و خیالبافی برای رسیدن به کمال برداریم. آنها به ما یادآوری میکنند که نمیتوانیم زمان را شکست دهیم و اینکه ما صرفاً اسباببازی نیروهای نابودگری هستیم که در بهترین حالت میتوانیم آنها را برای مدتی دور نگه داریم، اما هیچگاه بر آنها پیروز نمیشویم.
Farbod
میل به مادهگرایی، کارآفرینی و شایستهسالاری که روزنامهها و برنامههای تلویزیونی روزگار ما را پر کرده است، بازتاب پیچیدهای از علاقههای مسئولان نظامی را نشان میدهد که بیشتر مردم زندگیشان را زیر نظر آن میگذرانند. «ایدههای حاکم در هر عصر همیشه ایدههای طبقهٔ حاکم است.»
Farbod
ما از نتایج کار آگاهیم، نه مراحل سختی که برای رسیدن به آن باید طی کنیم.
Farbod
جهان معمولاً به نشانههای شایستگی پاداش میدهد تا خود شایستگی.
مهدی
هر شکستی که به علت موفقیت احتمالی همتایانمان بر ما تحمیل میشود.
اضطراب، دستساختهٔ جاهطلبی معاصر است
مهدی
اگر به شکل سنتی، فقر جریمهٔ مادیِ موقعیت اجتماعی پایین است، بیتوجهی و برگرداندن نگاه، جریمههایی احساسیاند که ظاهراً دنیای پر از اشرافیگری نمیتواند دست از تحمیل آن بر کسانی که موقعیتی ندارند بردارد.
مهدی
تاریخِ تجملات، داستان حرص و طمع نیست. دقیقتر این است که آن را سابقهٔ ضربههای احساسی بخوانیم. این تاریخ، میراث کسانی است که به خاطر تحقیر دیگران زیر فشار قرار گرفته بودند تا قدری فراتر از حد معمول به نفس برهنهشان اضافه کنند تا نشان دهند که آنها هم مدعی عشقاند.
مهدی
«آدم بهتر است مطمئن باشد که هر نظریهٔ عمومی و هر مفهوم عامهپسندی، حماقت است، چرا که توانسته نظر اکثریتی را جلب کند.»
Farbod
اگر احساسات ما به شیوهٔ خودشان کار کنند، همانقدر که میتوانند ما را به سمت افراط، خشم کنترلنشده و خودتخریبی ترغیب کنند، میتوانند باعث تمایل ما به سمت سلامتی و فضیلت باشند.
Farbod
سقراط وقتی در بازار به وی توهین شد و کسی از او پرسید: «نگران این نیستی که روی تو اسم بگذارند؟» پاسخ داد: «چرا؟ مگر وقتی خری به من لگد بزند باید دلخور شوم؟»
Farbod
در تمام جوامع به دست آوردن موقعیت و به طور مشخصتر «آبرو» وظیفهٔ اصلی هر مرد بالغی است. چه مانند جوامع روستایی یونان آن را مجال بنامند، چه مانند جوامع مسلمان شرف و چه مانند هندوها عزت، در تمام موارد انتظار میرود که خشونت حامی آبرو باشد.
Farbod
شکستهای ناگهانی و قطعی محصولات و خدمات به سبب ایجاد محصولات و خدمات جدید تقریباً در تمام زمینههای اقتصادی اتفاق افتاده است. برای مثال آبراهها با اختراع راهآهن منسوخ شدند، کشتیهای مسافربری با معرفی موتور جت، اسبها با پیشرفت ماشین و ماشین تایپ با تکثیر کامپیوترهای شخصی.
اشتیاق بازار به حرکت و تغییر میتواند هزینههای سنگینی برای گسترش محصولات بر دوش شرکتها بگذارد؛ هزینههایی آنقدر سنگین که بقای آنها باید به معرفی موفق یک کالای واحد به بازار وابسته باشد. مانند قمارباز هیجانزدهای که به جای اینکه اجازه داشته باشد بعد از چند دست بازی موفق پولی که برده را بردارد و برود، به زور اسلحه مجبورش میکنند با ریسک به زندگیاش ادامه دهد.
کتاب_باز
طی مدت زیادی در تاریخ، دورهٔ زندگی کالا و خدمات از طول زندگی انسانهایی که آنها را تولید و مصرف میکردند طولانیتر بود. در ژاپن، کیمونو و جینبااوری چهارصد سال بدون تغییر باقی ماند. در چین مردم قرن هجدهم دقیقاً همان چیزی را میپوشیدند که اجدادشان در قرن شانزدهم به تن میکردند. بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۶۶۰، طراحی خیش در سرتاسر اروپای شمالی تغییری نکرد. چنین ثباتی در محصولات باید به صنعتگران و کارگران حس اطمینانبخشی میداده که کارشان از خودشان بیشتر زنده میماند. هرچند از میانهٔ قرن نوزدهم طول عمر محصولات به شدت کاهش یافت و این روند اعتماد به نفس کارگران را به دوام طولانیمدت شغلشان از بین برده است.
کتاب_باز
دستگاه خودپرداز یا ATM را در نظر بگیرید که در سال ۱۹۶۸ ساخته شد و سال بعد، زمانی که یک واحد از آن در سوراخی در دیوار یکی از شعبههای بانک کمیکال منهتن کار گذاشته شد از آن رونمایی کردند. در طول یک دهه در سرتاسر جهان پنج هزار دستگاه خودپرداز نصب شد. تا سال ۲۰۰۰، این رقم به صد هزار رسید. اما دستگاههای خودپرداز هرقدر هم که از نظر تکنولوژی تأثیرگذار بودند، چیز زیادی برای شادی کارمندان واقعی بانک نداشتند. خیلی زود تحقیقات نشان دادند که یک دستگاه خودپرداز میتوانست کار بیش از سی و هفت کارمند بانک را انجام دهد (و در مقایسه به ندرت بیمار میشد). در ایالات متحده به لطف اختراع این دستگاههای کارآمد، حدود نصف کسانی که در شعبههای کوچک بانکها استخدام بودند (حدود پانصد هزار نفر) بین سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۵ کار خود را از دست دادند.
کتاب_باز
شما انسانی صادق هستید و این را به خود مربوط ندانید که افراد خاصی را خوشحال میکنید یا نمیکنید. شما صرفاً به اربابتان و وظیفهتان مرتبط هستید. همین و بس.
برویر
در باب نیاز به تهدید:
مطمئنتر این است که از شما بترسند تا اینکه به شما عشق بورزند. عشق با قدردانی پایدار است و از آنجا که انسانها به شدت خودخواهاند، هرگاه فرصتی برای سود رساندن به خود ببینند این قید شکسته میشود. اما ترس با وحشت از تنبیه پایدار است که همیشه اثر میکند.
ماکیاولی
کتاب_باز
اگر به شکل سنتی، فقر جریمهٔ مادیِ موقعیت اجتماعی پایین است، بیتوجهی و برگرداندن نگاه، جریمههایی احساسیاند که ظاهراً دنیای پر از اشرافیگری نمیتواند دست از تحمیل آن بر کسانی که موقعیتی ندارند بردارد.
کتاب_باز
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان