بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۰)
اگر ما کوتاهقد باشیم، اما در میان افرادی همقد خودمان زندگی کنیم، ذهن ما به سؤالهای مبهمی دربارهٔ اندازهٔ قدمان مشغول نخواهد شد
REZA
اگر خانهای دلچسب و شغلی راحت داشته باشیم، اما در یک گردهمایی تجدید دیدار با هممدرسهایهای سابقمان از یکی از حضار نابخرد بشنویم که برخی از دوستان قدیمیمان (هیچ گروه مرجع تأثیرگذارتری وجود ندارد) حالا در خانهای بزرگتر از خانهٔ ما سکونت دارند و با درآمد شغلی آن را خریدهاند که از شغل ما اغواکنندهتر است، به احتمال زیاد با حس شدیدی از بدبختی به خانه برمیگردیم.
REZA
داوری ما در اینکه چه معیاری حد مناسب هرچیزی را تعیین میکند (مثلاً ثروت یا اعتبار) هیچگاه به استقلال نرسیده است؛ در عوض ما چنین معینسازیهایی را با مقایسهٔ وضعیت خود با شرایط گروهی مرجع، گروهی از مردم که فکر میکنیم به ما شباهت دارند، انجام میدهیم.
REZA
با توجه به وابستگی خودانگارهٔ ما جای تعجب نیست که از نظر احساسی و حتی از نظر جسمی در خصوص جایگاهی که در جهان داریم نگرانیم. این جایگاه مشخص میکند که چه مقدار عشق به ما پیشکش خواهد شد و در نتیجه میتوانیم خودمان را دوست داشته باشیم یا باید عزتنفسمان را از دست بدهیم. این جایگاه، کلیددار گنجهٔ اهمیتی بیسابقه برای ماست؛ عشقی که بدون آن نمیتوانیم به ویژگیهای خودمان اعتماد کنیم یا آنها را تاب بیاوریم.
REZA
«نفس» یا خودانگارهٔ ما را میتوان مانند بادکنکی سوراخ تصور کرد. برای اینکه بادکرده باقی بماند تا ابد نیاز به هلیومِ عشق بیرونی دارد و همیشه در برابر نوک سوزنِ بیتوجهی آسیبپذیر است.
REZA
اگر وقتی وارد جایی میشویم کسی رویش را به سمتمان برنگرداند، وقتی صحبت میکنیم جوابمان را ندهد یا به کاری که میکنیم اهمیتی ندهد، اگر هرکسی که میبینیم ما را مرده فرض کند و طوری رفتار نماید که انگار ما وجود نداریم، دیر یا زود نوعی دیوانگی و ناتوانی در ما میجوشد، دیوانگی و ناتوانیای که بیرحمانهترین شکنجههای بدنی در برابر آن راحتی و آسودگی به حساب میآید.
REZA
عدهٔ کمی از ما جمالپرست و عیاش شناخته میشویم. با وجود این تقریباً همهٔ ما عطش مقام داریم و اگر در آینده جامعهای در ازای روی هم انباشتن صفحههای پلاستیکی کوچک، عشق را پیشکش کند، زمان زیادی نمیگذرد تا اینکه چنین جسم بیارزشی هم از جایگاهی مرکزی در آرزوها و اضطرابهای هواخواهانهٔ ما برخوردار شود.
REZA
در صورتی که سختی با تحقیر همراه نباشد، میتوان آن را برای مدتی طولانی بدون هیچ حرف و حدیثی تحمل کرد. برای اثبات این حرف تنها کافی است به نمونهٔ هزاران سرباز و کاشفی نگاه کنیم که در طول قرنها با رغبت محرومیتهایی را تحمل کردند که بسیار سختتر از چیزی بوده که فقیرترین اعضای جامعهشان از سر گذرانده بودهاند. این موضوع تا زمانی صادق بود که آنها در طول سختیهایشان از اعتباری که دیگران برایشان قائل بودند، آگاهی داشتند.
REZA
بیشترین انگیزهٔ نهان ما به صعود از سلسلهمراتب اجتماعی ممکن است چندان در کالاهای مادی که میتوانیم به دست آوریم یا قدرتی که به کار میبریم ریشه نداشته باشد، بلکه بیشتر به مقدار عشقی وابسته باشد که به خاطر موقعیت برترمان دریافت میکنیم. پول، شهرت و نفوذ ممکن است بیشتر بلیطی برای ورود به عشق ارزشمند به حساب آیند تا اینکه خودشان هدف باشند.
پیمان
تصویر ما از خود بسیار وابسته به تصویر دیگران از ماست. اگر افراد نادر (سقراط و عیسی مسیح) را کنار بگذاریم، در واقع، ما به نشانههای احترام از سوی جهان تکیه میکنیم تا بفهمیم که میتوانیم خودمان را تحمل کنیم.
پیمان
اضطراب موقعیت
نگرانیای مهلک که توانایی خراب کردن دورههایی طولانی از زندگی ما را دارد. ترس از خطر شکست در برابر آرمانهایی که جامعهمان وضع کرده است و در نتیجه از دست دادن مقام و منزلت خود. نگرانی از این بابت که نکند در حال حاضر بر روی پلهٔ بسیار پایینی از نردبان قرار گرفتهایم یا حتی نزدیک است که به پلهٔ پایینتری هم سقوط کنیم.
پیمان
دیوید رمزی، فیزیکدان و تاریخدان، در «خطابهای در باب مزایای استقلال آمریکا» که در ۴ جولای ۱۷۷۸ ارائه کرد، گفت که هدف انقلاب تشکیل جامعهای بوده است که در آن «تمام مقامات برای مردانی شایسته از هر رده و شرایطی ممکن باشد. حتی افسار موقعیت به دست پسر فقیرترین مرد برسد، اگر او مهارتهایی دارد که با این موقعیت مهم همخوان است.»
vahidk
این ناسازگاری بزرگ بین ما و دیگران نیست که باعث حسد میشود، بلکه برعکس نزدیکی ما به آنهاست. سرباز معمولی در مقایسهٔ خود با گروهبان یا سرجوخهاش، هیچ حسدی به فرماندهاش نمیورزد.
vahidk
معمولاً منافع موقعیت برتر هم تنها به ثروت محدود نمیشود. از دیدن افراد صاحبمقام بسیاری که به انباشتن ثروتی که برای خرج بیش از پنج نسلشان کافی است، نباید غافلگیر شویم. این کوشش آنها زمانی عجیب است که اصرار داشته باشیم پایه و اساس ثروتاندوزی صرفاً مادی است، اما آنها به اندازهٔ پول به دنبال احترامی هستند که در طول روند انباشتن ثروت به سمتشان جذب میشود.
vahidk
در صورتی که سختی با تحقیر همراه نباشد، میتوان آن را برای مدتی طولانی بدون هیچ حرف و حدیثی تحمل کرد. برای اثبات این حرف تنها کافی است به نمونهٔ هزاران سرباز و کاشفی نگاه کنیم که در طول قرنها با رغبت محرومیتهایی را تحمل کردند که بسیار سختتر از چیزی بوده که فقیرترین اعضای جامعهشان از سر گذرانده بودهاند. این موضوع تا زمانی صادق بود که آنها در طول سختیهایشان از اعتباری که دیگران برایشان قائل بودند، آگاهی داشتند.
vahidk
بیشترین انگیزهٔ نهان ما به صعود از سلسلهمراتب اجتماعی ممکن است چندان در کالاهای مادی که میتوانیم به دست آوریم یا قدرتی که به کار میبریم ریشه نداشته باشد، بلکه بیشتر به مقدار عشقی وابسته باشد که به خاطر موقعیت برترمان دریافت میکنیم. پول، شهرت و نفوذ ممکن است بیشتر بلیطی برای ورود به عشق ارزشمند به حساب آیند تا اینکه خودشان هدف باشند.
vahidk
آنتونی رابینز (غول درون را بیدار کن، ۱۹۹۱) توضیح میدهد که: «همین حالا شما میتوانید تصمیم بگیرید که برگردید به مدرسه، استاد رقص یا آواز شوید، امور مالی خود را به دست بگیرید، یاد بگیرید هلیکوپتری را به پرواز درآورید... اگر به راستی تصمیم بگیرید، تقریباً میتوانید هر کاری بکنید. بنابراین اگر به رابطهای که در آن قرار دارید علاقهای ندارید، همین حالا تصمیم بگیرید تغییرش دهید. اگر شغل فعلیتان را دوست ندارید، تغییرش دهید.»
Mina
با کمال تأسف برای عزت نفسمان، جوامع غربی به همکاری با ظواهر دنیایی و فرار از پیری و چاقی شناخته شدهاند، چه برسد به پذیرش فقر و گمنامی. حالت این جوامع ما را وامیدارد خود را وقف فعالیتها و داراییهایی کنیم که پیشینیان ما هرگز فکرش را هم نمیکردند. با توجه به معادلهٔ جیمز، با افزایش ظواهر دنیاییمان، این جوامع محفوظ داشتن عزت نفس به اندازه را تقریباً غیرممکن میسازند.
Mina
معمولاً در مورد افرادی که موقعیتهای مهمی در جامعه دارند گفته میشود که برای خودشان «کسی» شدهاند و به افراد مقابلشان میگوییم «هیچچیز» نیستند که البته صفتهای بیمعنایی است؛ چرا که همهٔ ما الزاماً افرادی با هویتهای مجزا و مدعی وجود قیاسپذیری هستیم. کلماتی از این قبیل، ابزاری برای رساندن رفتار نابرابری است که در قبال گروههای مختلف داریم. افرادی که موقعیت ندارند، افرادی نامرئیاند. دیگران با آنها بیادبانه رفتار میکنند، وجودشان پایمال و فردیتشان نادیده گرفته میشود.
Mina
حس هویت ما زندانی داوری آنهایی است که در میانشان زندگی میکنیم.
لیلی مهدوی
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان