بریدههایی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغهها
۴٫۱
(۲۰۸۹)
هرچه بیشتر تصمیم بگیریم که در زندگیمان مسئولیتپذیرتر باشیم، تسلطمان بر زندگی بیشتر میشود. پس پذیرش مسئولیت اولین قدم برای حل مشکلاتمان است.
کاربر ۹۲۳۰۹۳
ضربالمثلی تگزاسی میگوید: هرچه سگ کوچکتر باشد، صدای پارسش بلندتر است.
مژگان
بدون تضاد، هیچ اعتمادی وجود نخواهد داشت. تضاد وجود دارد تا به ما نشان دهد که چه کسی بیقیدوشرط در کنارمان است و چه کسی فقط برای منافعش با ماست. هیچکس به یک بلهگو اعتماد نمیکند.
داوود
توصیهٔ من: ویژه نباشید. منحصربهفرد نباشید. معیارهایتان را به اشکال عادی و کلی دوباره تعریف کنید. تصمیم بگیرید که خودتان را در جایگاه یک ستارهٔ در حال ظهور یا یک نابغهٔ کشف نشده نسنجید. تصمیم بگیرید که خودتان را در جایگاه یک قربانی وحشتناک یا شکست بزرگ نسنجید. بلکه، خودتان را با هویتهای معمولیتر بسنجید: دانشجو، شریک، دوست، سازنده.
هرچه هویت محدودتر و نادرتری برای خودتان برگزینید، همهچیز برایتان تهدیدکنندهتر به نظر خواهد رسید. به همین دلیل، خودتان را به سادهترین و معمولیترین شکل ممکن تعریف کنید.
صابر
«برای یه دنیای بدون مشکل آرزو نکن. چنین چیزی وجود نداره. عوضش برای دنیایی پر از مشکلات خوب آرزو کن.»
dokhtare aftab
فرهنگ امروز ما خلاصه شده است در انتظارات مثبت اما غیرواقعی: خوشحالتر باشید. سالمتر باشید. بهترین باشید، بهتر از دیگران، باهوشتر، فرزتر، ثروتمندتر، جذابتر، معروفتر، سازندهتر، رشکبرانگیزتر، و تحسینشدهتر. بینقص و شگفتانگیز باشید، هر روز طلا بخورید و طلا برینید و درحالیکه همسر سِلفیانداز و دو کودک و نصفتان را برای خداحافظی میبوسید، در بالگردتان بنشینید و به سوی دفتر کارتان بروید. شما شغل فوقالعاده لذتبخشی دارید و روزهایتان را صرف انجام کارهای بسیار ارزشمندی میکنید که احتمالاً روزی کرهٔ زمین را نجات خواهد داد.
نیما اکبرخانی
به طور خلاصه پرورش نفس یعنی: اولویت دادن به ارزشهای بهتر و انتخاب چیزهایی پسندیدهتر برای دغدغه داشتن
allah
نمیتوانید زندگی بیدردی داشته باشید. زندگی همیشه نمیتواند پر از گلهای رز و اسبهای تکشاخ باشد. لذت سؤال آسانی است و تقریباً همهٔ ما جواب مشابهی برای آن داریم.
علی
یکبار از هنرمندی شنیدم که گفت وقتی یک نفر هیچ مشکلی نداشته باشد، ذهنش به طور خودکار راهی برای ابداع مشکلات مییابد. فکر میکنم آنچه را بیشتر مردم، خصوصاً قشر سفید متوسط نازپروردهٔ تحصیلکرده، مشکلات زندگی مینامند، فقط اثرات نداشتن چیز مهمتر و نگرانی مهمتر در زندگی است.
knowrun
مشکلات هیچوقت متوقف نمیشوند. صرفاً تغییر میکنند یا بهروز میشوند.
علی
احساسات منفی جزء ضروری سلامت روحی هستند. انکار این احساسات به معنی بقا و استمرار مشکلات است نه حلشان.
Mitra
تصمیم برای واکنش نشان ندادن به وقایع زندگی هم خود واکنشی به وقایع زندگی است
Irandokht
اگر از وضعیت فعلیتان آزردهاید، به احتمال زیاد علتش این است که بخشی از آن خارج از اختیار شماست؛ مشکلی وجود دارد که قدرت حلش را ندارید، مشکلی که بدون انتخاب شما به گونهای بر شما تحمیل شده است.
وقتی احساس میکنیم خودمان مشکلاتمان را انتخاب میکنیم، احساس توانمندی میکنیم. وقتی حس میکنیم مشکلاتمان برخلاف میلمان بر ما تحمیل شده، احساس قربانی بودن و آزردگی میکنیم.
Irandokht
میل به تجربهای مثبتتر خود تجربهای منفی است، و به شکلی متناقض، پذیرفتن تجربهای منفی خودش تجربهای مثبت است.
alefzed
فرق رابطهٔ سالم با ناسالم در دو چیز خلاصه میشود: ۱) هرکدام از طرفین در رابطه چقدر مسئولیتپذیر باشد. ۲) میزان آمادگی هرکدام هم برای نپذیرفتن و هم برای پذیرفته نشدن از جانب شریکشان.
乙_みG
بلیت سلامت احساسی هم مانند بلیت سلامت جسمانی، از خوردن سبزیجاتتان به دست میآید؛ یعنی پذیرفتن حقایق بیمزه و خستهکنندهٔ زندگی
乙_みG
وقتی میگوییم «مواظب باشین، مارک مانسون هیچ دغدغهای نداره،» منظورمان این نیست که دغدغهٔ هیچ چیزی را ندارد؛ برعکس، منظورمان این است که او به سختیها و موانعی که در برابر اهدافش وجود دارند، اهمیتی نمیدهد، به عصبانی کردن چند نفر برای انجام آنچه حس میکند درست و مهم و باشکوه است، اهمیتی نمیدهد.
opto
آنچه را بیشتر مردم، خصوصاً قشر سفید متوسط نازپروردهٔ تحصیلکرده، مشکلات زندگی مینامند، فقط اثرات نداشتن چیز مهمتر و نگرانی مهمتر در زندگی است.
پس میتوان نتیجه گرفت که یافتن چیزی مهم و معنیدار در زندگی، شاید بهترین روش برای استفاده از زمان و انرژی باشد. چون اگر آن چیز معنیدار را نیابید، دغدغههایتان به سمت اهداف بیمعنی و پوچ منحرف میشوند.
محمد مهدی نصرتی
مشکل واقعی این است: جامعهٔ امروز ما از طریق عجایب فرهنگ مصرفگرا و شبکههای اجتماعی و خودنمایی و هی ببین زندگی من خیلی از زندگی تو جذابتر است و... نسلی را پرورش داده که عقیده دارد داشتن تجربیات منفیای مانند اضطراب، ترس، گناه و... اصلاً خوب نیست. منظورم این است که اگر به خبرمایهٔ (فید) فیسبوکتان نگاه کنید، میبینید همهٔ کسانی که آنجا هستند اوقات فوقالعاده خوبی دارند. هشت نفر این هفته ازدواج کردهاند، شانزدهسالهای در تلویزیون ماشین فراری برای تولدش هدیه گرفت، یک بچهٔ دیگر با ابداع برنامهای برای دستمال توالت و تجدید خودکار آن در صورت تمام شدن، دو میلیارد دلار پول به جیب زده است.
حالا اینطرف شما در خانهٔ خودتان مشغول تمیز کردن لای دندان گربهتان هستید و به این فکر میکنید که زندگیتان حتی بیشتر از آنچه فکر میکردید، ناراحتکننده است.
حلقهٔ بازخورد جهنمی در مرز همهگیر شدن قرار دارد و بسیاری از ما را بیش از حد مضطرب، عصبی و از خود بیزار کرده است.
محمد مهدی نصرتی
بدون اقرار به نگاه همیشه حاضر مرگ، چیزهای ظاهری و سطحی مهم به نظر خواهند رسید و چیزهای مهم، ظاهری به نظر خواهند آمد. مرگ تنها چیزی است که با قطعیت میتوانیم آن را بدانیم. به این ترتیب، مرگ باید برایمان جهتنمایی باشد که تمام ارزشها و تصمیمهای دیگرمان را بر اساس آن هدایت کنیم. مرگ پاسخ درست به تمام سؤالاتی است که باید بپرسیم اما هیچوقت این کار را نمیکنیم. تنها راه برای کنار آمدن با مرگ این است که خودتان را به عنوان چیزی فراتر از خودتان ببینید؛ ارزشهایی را انتخاب کنید که در خدمت چیزی فراتر از خودتان باشند، ارزشهایی که ساده و نزدیک و مهارپذیر و پذیرای دنیای پرآشوب اطرافتان باشد. این ریشهٔ اصلی تمام خوشحالیهاست.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان