آدم یا بیدرنگ از کسی خوشش میآید یا هرگز خوشش نمیآید.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
اسمها هستند که ترس ایجاد میکنند. اشیاء بدون اسم هیچچیز، حتا شیء هم نیستند.
Elahe
همه میروند، از آغاز اینطور بوده
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
میدانی افسردگی یعنی چه؟ تابهحال کسوف دیدهای؟ خوب این هم مثل آن است: ماه جلو قلب میآید و قلب دیگر نوری از خودش نمیپراکند. روز روشن تبدیل به شب تاریک میشود. افسردگی هم ملایم است و هم ظلمانی.
کتابخوار
اگر آدم گرفتار رنج عشق است دلیل نمیشود اجازهی هر کاری را به خودش بدهد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
برای اینکه چیزی به پایان برسد، باید چیز دیگری آغاز شود و آغازها را نمیتوان دید.
کتابخوار
بالاخره یک نفر پیدا خواهد شد که دوستم بدارد. اگر هم کسی نباشد، هوا هست، ماسه و آب و روشنایی هم هست. هرگز وانهاده نخواهم ماند.
Majnoon
از اینجا صدایشان را میشنوم. غیرمسؤل، خام، بوالهوسع، دختربچهی لعنتی، کملهی حقیقی را پیدا نخواهند کرد. تنها کلمهای که در فرهنگلغاتشان نیست، چون در زندگیشان وجود ندارد: آزاد.
amir
مردهها را آدم میداند کجا میروند، ولی زندهها؟ دور شدنشان مرموزتر از دور شدن مردههاست.
Mochaaa
مردهها را آدم میداند کجا میروند، ولی زندهها؟
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔