بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رهایی از تکبر پنهان | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رهایی از تکبر پنهان

بریده‌هایی از کتاب رهایی از تکبر پنهان

انتشارات:بیان معنوی
امتیاز:
۴.۷از ۲۴۷ رأی
۴٫۷
(۲۴۷)
«مَعرِفَةُ المَرءِ بِعُیوبِهِ أنفَعُ المَعارِفِ؛ معرفت و شناخت انسان نسبت به عیوبش، سودمندترین معرفت‌هاست.»
Sobhan Naghizadeh
شیطان تلاش می‌کند تا انسان خوبی‌هایش را نشناسد، تا از این طریق انسان را به وادی «یأس» و عدم اعتماد به نفس بکشاند. البته از طرف دیگر، وقتی انسان از خوبی‌هایش مطلع شد، شیطان او را به «غرور» مبتلا کرده و تلاش می‌کند تا او را به وادی «عُجب» بکشاند.
Sobhan Naghizadeh
یعنی هرچند فطرت تو الهی است ولی طبیعت تو به سمت رذائل گرایش دارد.
Zahra sadat
اگر چه ممکن است آدم‌ها با سلائق مختلف برداشت‌های متفاوتی از کمال داشته باشند، اما در حقیقت یک کمال بیشتر نداریم، که همان رسیدن به کمال مطلق یعنی پروردگار عالم است. و این کمال نیاز به سعهٔ وجودی دارد. اصلِ تقاضای بزرگ شدن، برای ما زیاد شناخته شده نیست. در حالی که عموماً گرایش‌های دیگر ما شناخته شده‌تر هستند و وجود آنها برای ما بدیهی به نظر می‌رسد؛
Zahra sadat
انسان با آرمان‌های بزرگش بزرگ می‌شود و با آرزوهای کوچکش حقیر خواهد شد. اگر می‌خواهیم بزرگ باشیم تا بزرگی بازی درنیاوریم، باید آرمان‌ها و آرزوهای بزرگ در سر بپرورانیم و آرزوهای کوچک را از دل بیرون کنیم.
حسام
حداقل اثر تکبّر این است که امکان تعلیم را از بین می‌برد. آدم متکبّر که چیزی یاد نمی‌گیرد. یادگیری استعدادی است که نیازمند تواضع است. به همین دلیل است که امیرالمؤمنین (ع) یادگیری را برای متکبّر منتفی می‌داند: «لا یتَعَلَّمُ مَن یتَکبَّرُ.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
تواضع به ائمهٔ هدی (ع) ریشهٔ تکبّر را در انسان می‌سوزاند و خطرناک‌ترین انواع تکبّر را از بین می‌برد. هرچه تواضع بیشتر شود و عمیق‌تر گردد، وجود انسان بیشتر پاک می‌شود. خواندنِ مداومِ زیارت «جامعهٔ کبیره» تأثیر بسیار خوبی در از بین بردنِ این نوع تکبّر دارد. طولانی بودن زیارت جامعه کارکرد خوبی در این زمینه دارد. خوبان عالم برای فاصله گرفتن از تکبّر، برنامه منظم قرائت جامعه کبیره دارند. نقل است که حضرت امام خمینی (ره) هر روز زیارت جامعه می‌خواندند
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
دعا کردن و استغاثه به درگاه پروردگار تکبّر را از دل زائل می‌کند. گاهی طرح درخواست‌های کوچک و نیازهای سطحی در بارگاه خداوند متعال، برای انسان تواضع به ارمغان می‌آورد؛ تواضعی که به آن بیشتر از رفع حوائجمان نیاز داریم. به همین دلیل است که خدای متعال به حضرت موسی (ع) وحی کرد که حتی نمک طعامت را هم از ما بخواه.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
یکی از راه‌های از بین بردنِ تکبّر «استغفارِ زیاد» است. امام زین‌العابدین (ع) می‌فرماید: «مَنْ قَالَ ‹أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیهِ› فَلَیسَ بِمُسْتَکبِرٍ» کسی که استغفار کند و بگوید: «خدایا! من غلط کردم، من نفهمیدم.» او دیگر مستکبر نخواهد بود. کسی که زیاد استغفار کند، ان‌شاءالله تکبّر از دلش زائل خواهد شد.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
پیامبر گرامی و عزیز ما می‌فرمایند: «مَن حَلَبَ شاتَهُ و رَقَعَ قَمیصَهُ و خَصَفَ نَعلَهُ و واکلَ خادِمَهُ و حَمَلَ مِن سُوقِهِ، فَقَد بَرِئَ مِن الکبرِ؛ هر کس خودش گوسفندش را بدوشد و جامه‌اش را وصله کند و کفشش را پینه زند و با خدمتکارش هم غذا شود و کالایش را از بازار [به خانه] حمل کند، بی گمان از کبر پاک شده است.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
پیامبر گرامی و عزیز ما می‌فرمایند: «مَن حَلَبَ شاتَهُ و رَقَعَ قَمیصَهُ و خَصَفَ نَعلَهُ و واکلَ خادِمَهُ و حَمَلَ مِن سُوقِهِ، فَقَد بَرِئَ مِن الکبرِ؛ هر کس خودش گوسفندش را بدوشد و جامه‌اش را وصله کند و کفشش را پینه زند و با خدمتکارش هم غذا شود و کالایش را از بازار [به خانه] حمل کند، بی گمان از کبر پاک شده است.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
یکی از وجوه تکبّر عدم پذیرش حق است، طبیعتاً یکی از راه‌های رهایی از تکبّر و رسیدن به خضوع هم، «قبول کردن حق» خواهد بود. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُه إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ. اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ یبَعِّدُ مِنَ الْکبْر؛ خضوع را جستجو کردم، پس آن را نیافتم مگر در قبول کردنِ حقّ. حقّ را بپذیرید چراکه پذیرش حق، انسان را از کبر جدا می‌کند.» یعنی اگر امر یا سخنِ حقّی به ما عرضه شد یا انتقاد به‌جایی از ما صورت گرفت، باید آن را بپذیریم.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
وقتی یکی از معانی تکبّر این است که خود را برتر از دیگران بدانیم، پس باید تلاش کنیم تا خود را از دیگران بهتر ندانیم. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، متکبّر است.» البته ما اساساً باید از مقایسهٔ خودمان با دیگران بپرهیزیم، چه رسد به اینکه بخواهیم خود را برتر از دیگران بدانیم.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
یکی از راه‌های نابود ساختن هر رذیله‌ای آن است که از تجلی آن در رفتار جلوگیری کنیم. بنابراین اگر احساس تکبّر خواست ما را وادار به رفتار یا گفتاری نماید، ما باید تلاش کنیم که آن را انجام ندهیم.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
برای درک اینکه آیا تکبّری در نهان‌خانهٔ دل داریم یا نه، باید نفس را بازخواست کنیم؛ از نفس خود صادقانه بپرسیم از چه چیزهایی خوشش می‌آید؟ بعد از او بپرسیم آیا اگر بر دیگران تفوق پیدا کند و یا دیگران به برتری او اعتراف کنند، لذت می‌برد؟ اگر پاسخ نفس مثبت بود، ما در درون خود تکبّری پنهان داریم که ممکن است کم یا زیاد باشد.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
وقتی دیدید تا خوبی کسی را می‌شنوید، به دنبال خوبی‌های خودتان می‌گردید که کم نیاورید و یا به دنبال بدی‌های او می‌گردید که او از شما برتری پیدا نکند، بدانید غیر از مقداری حسادت، از تکبّر هم بی‌نصیب نیستید.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
بی‌احترامی به اولیای خدا بسیار خطرناک است. در اینجا تنها به عنوان یک نمونه به داستانی در مورد مرحوم شاه‌آبادی اشاره می‌کنیم. فرزند ایشان نقل می‌کند که روزی یک سرهنگ رژیم طاغوت در حمام عمومی زبان به طعن و تمسخر مرحوم شاه‌آبادی گشود و به ایشان اهانت کرد. مرحوم شاه‌آبادی از این کار او خیلی ناراحت شدند اما چیزی نگفتند و به راه خودشان ادامه دادند. فردای آن روز مرحوم شاه‌آبادی در هنگام تدریس، صدای عده‌ای که جنازه‌ای را حمل می‌کردند، شنیدند. پرسیدند: چه خبر شده است؟ اطرافیان جواب دادند: آن سرهنگی که دیروز به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بیشتر شد و معالجه دکترها هم سودی نبخشید و در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت. بعدها مرحوم شاه‌آبادی هرگاه یاد این قضیه می‌افتادند، متأثر و ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند: «ای کاش آن روز در حمام به او پرخاش می‌کردم و ناراحتی خود را بروز می‌دادم تا گرفتار نشود.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
آن قدر تکبّر و بی احترامی به دوستان خدا خطرناک است که در روایت دارد به همهٔ مردم احترام بگذار، مبادا در بینِ مردم یک نفر از اولیای خدا باشد که تو او را نشناسی و به او بی‌حرمتی کنی. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ أَخْفَی وَلِیهُ فِی عِبَادِهِ، فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ فَرُبَّمَا یکونُ وَلِیهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَم؛ خداوند ولیش را در میان بندگان خود مخفی می‌دارد، لذا هیچ بنده‌ای از بندگان خدا را کوچک مشمار، شاید ولی‌خدا باشد و تو ندانی.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
یکی از نزدیکان آقای بهاءالدینی نقل می‌کنند: شنیده بودم حضرت آقای خامنه‌ای به قم رفته‌اند و در این سفر با آیت الله بهاءالدینی ملاقاتی داشته‌اند. برای همین به منزل آیت الله بهاءالدینی رفتم و به ایشان گفتم: آیا حضرت آقا دیروز اینجا بودند؟ ایشان تبسمی کردند و بعد فرمودند: «بله، دیروز چند دقیقه‌ای خورشید اینجا تابید و رفت.» شما باید این عارف بزرگ را از نزدیک بشناسید تا قدر این کلام او را بدانید.
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵
آیت الله خائفی در مورد ارادت آیت‌الله بهجت به حضرت امام (ره) خاطره‌ای را نقل می‌کنند که بسیار جالب است. ایشان می‌فرماید: پس از آزادی حضرت امام (ره) و ورود ایشان به قم در سال ۱۳۴۱، تمام محله‌های قم برای آزادی امام جشن گرفتند و به منزل ایشان رفتند. به گونه‌ای که منزل حضرت امام هر روز مملو از جمعیت بود. آیت‌الله بهجت نیز از کسانی بود که به منزل امام تشریف می‌بردند و مدتی سر پا بر در یکی از حجرات ایستاده، سپس حرکت کرده و از منزل امام خارج می‌شدند. به ایشان پیشنهاد شد که برای شما با این شخصیت، شایسته نیست که بیرون اطاق بایستید، دست کم داخل اطاق بنشینید. ایشان در جواب فرمودند: «من بر خود فرض می‌دانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده به اینجا آمده و دقایقی بایستم و سپس بازگردم.»
کاربر ۱۰۷۹۱۱۵

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان