بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان

بریده‌هایی از کتاب آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان

نویسنده:آن فرانک
امتیاز:
۴.۲از ۱۴۴ رأی
۴٫۲
(۱۴۴)
بهترین علاج آدم‌های ترس‌خوردهٔ تنهای ناخوشنود، این است که از خانه به جایی بروند که بتوانند با آسمان، طبیعت و خدا تنها باشند. برای اینکه فقط و فقط در این زمان انسان می‌تواند همه‌چیز را همان‌طور که هست حس کند. و اینکه خدا می‌خواهد آدم‌ها از زیبایی و سادگی طبیعت لذت ببرند. تا زمانی که این‌ها وجود داشته باشد ـ و همیشه نیز وجود خواهد داشت ـ وضعیت هرچه باشد، بی‌شک همهٔ دردها تسکین پیدا می‌کند. من عمیقاً اعتقاد دارم که طبیعت شفای هر درد است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ما در محاصرهٔ تاریکی و خطر قرار داریم و در جستجوی نومیدانه‌مان برای بیرون رفتن از آن، مدام با یکدیگر برخورد پیدا می‌کنیم. از آنجا به جنگ زیر پای‌مان و صلح و زیبایی بالای سرمان نگاه می‌کنیم و آن‌وقت، از توده‌های ابر جدا می‌شویم و دیگر نه می‌توانیم بالا برویم و نه پایین بیاییم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
تنها کاری که از ما برمی‌آید، این است که در نهایت آرامش صبر کنیم تا این دوران به پایان برسد،
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فقط بهت توصیه می‌کنم که نوشته‌ام را نخوانی و سعی نکنی به عمق آن‌ها پی ببری، چون در این‌صورت هرگز موفق نمی‌شوی آن‌ها را از سرت بیرون کنی!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آقای داسل کلی دربارهٔ دنیای بیرون ـ که دلمان فوق‌العاده برایش تنگ شده ـ برای‌مان حرف زد. اما همهٔ اخبار غم‌انگیز بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
انسان باید برای هدف‌های خوب فداکاری کند و من از اینکه می‌توانم این‌کار کوچک را انجام بدهم، خوشحالم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
انگلیسی‌ها در تونس، الجزایر، کازابلانکا و اُرَن پیاده شده‌اند. همه می‌گویند «پایان کارشان رسیده» اما چرچیل نخست‌وزیر انگلستان، هم که لابد شنیده در کشور خودش همین را می‌گویند، اعلام کرده که «این پایان کارشان نیست، حتی آغاز پایان هم نیست؛ شاید پایان آغاز باشد.» تو فرقی بین این دو می‌بینی؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
این آلمانی‌ها نمونه‌های برجستهٔ انسانیت‌اند، و من هم یکی از آن‌ها به شمار می‌آیم! اما نه، این دروغ است. هیتلر ملیت ما را مدت‌ها پیش ازمان سلب کرده؛ به‌علاوه، در جهان دشمنانی بزرگ‌تر از آلمانی‌ها و یهودی‌ها وجود ندارد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در آینده نمی‌خواهم این قدر وقت صرف احساساتم کنم، باید به واقعیت‌ها بپردازم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مخفی شدن... کجا قرار بود مخفی شویم؟ در این شهر؟ در این کشور؟ در یک خانه یا کلبه؟ کی، کجا، چطور...؟ من اجازه نداشتم چنین سؤال‌هایی بکنم، با این حال سؤال‌ها بی‌وقفه در مغزم چرخ می‌زدند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دفتر خاطرات‌نویسی برای آدمی مثل من تجربهٔ خیلی عجیبی است. برای اینکه من تا الآن چیزی ننوشته‌ام. بعدها هم نه خودم علاقه‌ای به افکار دورهٔ نوجوانی‌ام نشان می‌دهم، نه کس دیگری حرف‌های یک دختر سیزده‌ساله برایش اهمیت دارد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دربارهٔ پسرها خیلی چیزها می‌شود گفت. شاید هم چیز زیادی نباشد. من خاطرخواه زیاد دارم، یکی‌شان موریس کوستر است. بدجوری کفرم را درآورده. سالی اسپرینجر فکر خرابی دارد. می‌گویند به همه‌چیز خیلی وارد است. اما من از او خیلی خوشم می‌آید، چون واقعاً بانمک است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دفتر خاطرات نوشتن خیلی دلچسب‌تر است و من بی‌صبرانه انتظار لحظاتی را می‌کشم که بتوانم در صفحات تو حرف‌هایم را بنویسم. نمی‌دانی چقدر خوشحالم که تو را با خودم آورده‌ام!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
امیدوارم بتوانم همه‌چیز را با تو در میان بگذارم، چون هرگز نتوانسته‌ام به کسی اعتماد کنم، و امیدوارم که تو برایم منبع بزرگ آرامش و اتکا باشی.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
خاطرات آن فرانک نخستین‌بار تحت عنوان ساختمان ضمیمهٔ سری، یادداشت‌های روزانه از ۱۴ ژوئن ۱۹۴۲- یکم اوت ۱۹۴۴ در ۱۹۴۷ در آمستردام به چاپ رسید. در ۱۹۵۲ ترجمهٔ انگلیسی آن با نام خاطرات یک دختر جوان در ایالات متحد آمریکا و بریتانیا انتشار یافت
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آن فرانک در ۱۲ ژوئن ۱۹۲۹ متولد شد. او سه ماه پس از شانزدهمین سالروز تولدش در زندان برگن بلسن جان سپرد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هیچ‌کس مرا درک نمی‌کند! این جمله بخشی از وجود من است و با اینکه ممکن است بعید به نظر بیاید، حقیقتی در آن هست. گاهی آن‌قدر خودم را سرزنش می‌کنم که آرزو می‌کنم کسی با جمله‌ای آرامش‌بخش کمک کند تا دوباره خودم را پیدا کنم. کاش کسی را داشتم که احساساتم را جدی می‌گرفت.
ثریا
موقعی که به دوستان صمیمی خودم که مرگ و زندگی‌شان در دست هیولاهایی است که بی‌رحم‌تر از آن‌ها وجود ندارد فکر می‌کنم، از ترس می‌لرزم. و همهٔ این‌ها فقط برای این است که آن‌ها یهودی‌اند...
niloo_books
مرا سرزنش و محکوم نکن، به من به عنوان کسی فکر کن که گاهی به مرز انفجار می‌رسد!
SARINA
از من برنمی‌آید که یک‌روز لبخند بزنم و روز بعد کینه نشان بدهم. ترجیح می‌دهم حد اعتدال را رعایت کنم
سمیرا جاویدی

حجم

۵۸۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۷ صفحه

حجم

۵۸۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۷ صفحه

قیمت:
۱۵۴,۰۰۰
۷۷,۰۰۰
۵۰%
تومان