بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم) | صفحه ۱۵ | طاقچه
کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم) اثر محمدحسین پاپلی‌یزدی

بریده‌هایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)

امتیاز:
۴.۷از ۱۳۹ رأی
۴٫۷
(۱۳۹)
سوارکردن مسافرهای یک اتوبوس گاهی از ساعت ۲ بعدازظهر تا ۹ شب طول می‌کشید. یعنی ۷ ساعت برای سوار کردن ۴۰-۳۰ نفر مسافر صرف می‌شد. آن هم سوار شدن به اتوبوسی که ۲۴ نفر ظرفیت بیشتر نداشت.
پ. و.
هرکس به کاروانسرا، ترمینال یا گاراژ می‌رود می‌خواهد از آن‌جا به جای دیگری برود. مثل این که همه به دنیا می‌آیند که به جایی دیگر بروند. آنجا کجاست؟ فقط خدا می‌داند و بس، ولی بالاخره آدم و عالم در حرکت و تحول‌اند. کاروانسرا، گاراژ، ترمینال و پایانه محل گذر نمایش عمر و زمان است. سمبل ناپایداری دنیا و مردم آن است، جایی که به آن می‌روی تا در آن نمانی. جایی که به آن جا می‌آیی تا به جای دیگر بروی.
پ. و.
خیلی سریع از عصر کشاورزی وارد عصر صنعتی و فراصنعتی شدیم. عصر صفا و صمیمیت‌های ساده، عصر قول و قرار به عصر چک و سفته، عصر آرامش به عصر عجله و شتاب، عصر وقت اضافی و تفریحات تابستانی به عصر کمبود وقت، عصر گذشت به عصر شکایت، عصر تساهل و تسامح و زندگی مسالمت‌آمیز، یهود، نصارا، سنی و شیعه، زرتشتی، کولی، کرد و بلوچ حول محور ایران و ابوالفضل‌العباس، عصر سفره نذری ابوالفضل توسط بی‌بی صغری همه گذشت. ما در عصری بزرگ شدیم که در مدرسه‌ها وطن‌پرستی، از روضه‌ها عشق به اسلام و علی و فاطمه و امامان، از زورخانه‌ها جوانمردی، رشادت و پایبندی به اصول را از شعرا و عرفا آموختیم. بچه من از این اجتماع چه می‌آموزد باید از خودش بپرسیم.
پ. و.
صدای زنگ شترها در آن نسیم سحرگاهی یزد عالی‌ترین ترنم شاعرانه لذت‌بخشی است که از کودکی در ذهنم باقی است. بازی‌های بچه‌گانه بی‌وسیله و فقیرانه‌ای که با بچه‌های فقیر و یتیم کوچه پس‌وچه‌های محله خودمان داشتیم. بازی‌هایی که دوستی‌ها را استحکام می‌بخشید. دوستانی که هفته‌ای نیست یادشان نکنم.
پ. و.
یکی از آرزوهای من این است که باز به یزد بروم در سر سفره حضرت ابوالفضل العباس که در خانه زرتشتی‌ها پهن شود، و با کمک حاجی خان سنی سنندجی، حاجی شه بخش بلوچ سراوانی، حاجی شمعون و یعقوب و زن‌های یهودی و کولی‌های پشت باغی و مردم منشاد درست شود شرکت کنم. حضرت ابوالفضل العباس که مظهر ایثار و جوانمردی است مورد قبول همه ادیان و مذاهب ایران است. بی‌خود نیست که بالاترین قسم در این مملکت قسم ابوالفضل العباس است. بسیاری از افراد مسلمان صد تا قسم دروغ به خدا، پیغمبر، قرآن می‌خورند ولی جرأت ندارند که یک قسم دروغ به دست‌های بریده ابوالفضل‌العباس بخورند.
پ. و.
حالا که فکر می‌کنم می‌بینم باید جناب مولوی می‌بود و اشعاری بر این بساط می‌سرود. شاید هم که مولوی قبلاً شعر خود را سروده باشد. وقتی می‌گوید: چه تدبیرای مسلمانان که من خود را نمی‌دانم نشانم بی‌نشان باشد، مکانم لامکان باشد نه ترسا نه یهودم من نه گبرم نه مسلمانم نه تن باشد نه جان باشد، که من از جان جانم
پ. و.
حدود ۹ شب زیر نور ماه و چراغ‌های کم سوی باغ ارباب اردشیر زن‌های زرتشتی و کلیمی، شیعه، خواهر و خواهرزاده حاجی خان سنی که چند روز قبل از سنندج برای دیدن حاجی خان آمده بودند و چند نفر از زن‌های خانواده حاجی شه‌بخش که آن‌ها هم از اهل تسنن بودند و چند تا از زن‌های منشادی که مانده بودند همه با هم و به نیت تولد ابوالفضل العباس (ع) رقصیدند. دختران کولی محله ما رقص جداگانه‌ای کردند که بسیار زیبا بود.
پ. و.
یک زن زرتشتی چند بیت از شاهنامه خواند و داستان کشته شدن سیاوش را ذکر کرد. غذای زن‌ها که جمع شد عده‌ای از زن‌ها که عربونه (دایره) و دف خود را آورده بودند به نیت تولد حضرت ابوالفضل العباس (ع) دف زدند، خواندند و رقصیدند. روضه را آقای پیش‌نماز و زن زرتشتی هر کدام چند دقیقه خوانده بودند ولی شادی زن‌ها تا عصر طول کشید.
پ. و.
حدود ۱۵ شهریور سال ۱۳۳۷ بود. سفره ابوالفضل در خانه ارباب اردشیر کی‌نژاد زرتشتی با مشارکت مردم چند محله یزد، حاجی خان سنندجی عده‌ای از یهودی‌ها و تعدادی از مردم منشاد یزد برگزار شد. من در عمرم سفره‌ای به این زیبایی، پررنگی، و پررونقی و صفا و صمیمیت ندیدم. مردان در باغ پهلویی که از باغ ارباب اردشیر هم بزرگ‌تر بود، پذیرایی می‌شدند و زنان در خانه ارباب اردشیر ناهار می‌خوردند.
پ. و.
بعدها که من فهمیدم آرمان یعنی چه، فهمیدم که با بچه‌ها و زن‌های کوچۀ ما باید به زبان ساده حرف زد. مردم کوچۀ ما اصلاً مسکو، رفیق، آرمان، حزب، توده و خلق را نمی‌فهمیدند. آن‌ها کلمات نان، آب، کبوتر، گرسنگی و دزدی را بهتر درک می‌کردند.
Sina Iravanian
پیرزن یهودی که معروف به ننه الیاس بود و دوره‌گردی می‌کرد و نخ و سوزن، دکمه، انگشتانه و غیره می‌فروخت، رفته بود پیش بی‌بی صغری گفته بود در سفره نذری ابوالفضل ما هم می‌توانیم شریک بشویم؟ بی‌بی صغری گفته بود در خانه ابوالفضل به روی همه باز است. همه بیایند. ابوالفضل برای همه مهربان است. زرتشتی، کلیمی، سنی و شیعه ندارد. اینجا ایران است خانه همه ماست و ابوالفضل هم یاور همه ما. پیرزن گفته بود ما ۱۲-۱۰ نفر زن یهودی هستیم و می‌خواهیم در سفره ابوالفضل شریک باشیم. کمک کنیم، اشکالی ندارد؟ بی‌بی صغری گفته بود اگر همه جهودهای یزد هم بیایند خوش آمدند.
پ. و.
حاجی خان که از در خانه بی‌بی دور می‌شود بی‌بی صغری دفش را برمی‌دارد و محکم می‌زند و شادی‌کنان می‌گوید: ابوالفضل خود دارد سفره‌اش را پهن می‌کند. من چکاره‌ام؟ شیرین خانم با زرتشی‌های الله آباد (روستایی در ۲۰ کیلومتری یزد که همه زرتشتی بودند) دربارۀ نذر بی‌بی صغری صحبت می‌کند. اهالی زرتشتی آن روستا دو گوسفند دیگر را قبول می‌کنند. روز چهاردهم نیت بی‌بی صغری بود که همه خبردار شدند که ۵ گوسفند درست شد. ۴ تا را زرتشتی‌ها می‌دهند و یکی را هم حاجی خان سنندجی اهل سنت.
پ. و.
هرکس در این سرای درآید نانش دهید و از ایمانش نپرسید. ابوالحسن
پ. و.
تحول فرهنگی و فکری در جوامع بسیار کند انجام می‌شود. اما بالاخره انجام می‌شود. آن‌ها که می‌خواهند مملکت خود را بسازند مورد خشم و غضب باورهای سنتی مردم قرار می‌گیرند.
پ. و.
بیست سال طول کشید که بچه‌های هم دوره من قبول کنند جن‌ها سم ندارند و جایشان در گورستان، خزینه حمام، زیرزمین‌های تاریک، راهروهای قنات، کوچه پس‌کوچه‌های تاریک نیست. وقتی دانشجو هم شده بودم چند تا از دوستان هم‌دوره‌ام شب‌ها از کوچه‌های تاریک مشهد می‌ترسیدند. چون فکر می‌کردند که جن در این کوچه‌ها جا دارد. هنوز هم بسیاری از آدم‌های هم سن و سال من با ترس و هول وارد تاریکی می‌شوند. این چراغ برق اختراع ادیسون چه خدمتی برای از بین بردن ترس مردم و بهبود اعصاب آن‌ها و دورکردن جن‌ها کرد. با این برق لااقل در شهرها و اکثر روستاها دیگر تاریکی باقی نمانده است که جن‌ها درآن پناه بگیرند. با ساخت حمام‌های دوش در خانه‌ها همۀ جن‌های سم‌دار از شهرها فراری شدند.
پ. و.
در آن زمان وقتی برای اولین بار گفتند که باید برای ازدواج جوان‌ها آزمایش خون بدهند، مردم چه مقاومتی کردند و چه اتهاماتی که به مقامات آن زمان وارد کردند، خدا می‌داند. یک شب چندتا مرد روی سکوی دم مسجد نشسته بودند و صحبت می‌کردند. یکی می‌گفت این دولت نامسلمان می‌خواهد نگذارد دخترعموها و پسرعموها با هم ازدواج کنند، می‌خواهند خانواده‌ها منسجم نباشند و از هم بپاشند. دیگری می‌گفت می‌خواهند فساد و فحشا زیاد شود. دیگری می‌گفت می‌خواهند ثروت خانواده‌ها پخش شود. دیوانگی و شلی و کوری چه ارتباطی به خون دارد؟ این‌ها حرف است. عقد پسرعمو و دخترعمو را خدا در آسمان‌ها بسته است.
پ. و.
من بچه عصر تحول هستم، تحول فنی، تکنولوژیکی، استعماری، اجتماعی و ارزشی. شهر ما هم در آن زمان در تحول بود. جامعه ما در کل شهر از هر لحاظ در حال تحول بود. از آب لوله‌کشی، بخاری نفتی، خوردن شیرخشک گرفته تا زورخانه کاری همه در حال تحول بودند. ارزش‌ها دگرگون می‌شد. ارزش‌های مادی بر ارزش‌های معنوی پیروز می‌شد. هرچند که هفتصد سال قبل هم سعدی علیه رحمه گفته بود: این دغل دوستان که می‌بینی مگسانند گرد شیرینی که خود بیانگر خیلی چیزهاست.
پ. و.
درآن روزگار اگر کسی هرچه زورمند بود، هزارتا هم میل می‌گرفت و شنا می‌رفت ولی به‌اصطلاح نامرد بود، مورد احترام نبود و پهلوان محسوب نمی‌شد. در نهایت او را قهرمان می‌نامیدند و اگر صفات قهرمانی هم نداشت، جزو اوباش رده‌بندی می‌شد.
پ. و.
اگر کسی می‌خواست و می‌خواهد پهلوان باشد باید رعایت همه شئونات انسانی را بکند. با همه زورمندی، زور نگوید، پشتیبان مظلوم باشد، با ظالم نسازد و ظلم ستیز باشد، دروغ نگوید، خسیس نباشد، ایثارگر باشد، به ناموس احدی نگاه بد نکند، و پاسدار ناموس دیگران باشد، در ادب و افتادگی سرآمد باشد، در هر کاری از بزرگترها، پیش‌کسوتان و دیگران رخصت بطلبد و بی‌اجازه آن‌ها هیچ کاری نکند.
پ. و.
روزی در دفتر یک کارشناس ارشد معاونت پژوهشی وزارت علوم بودم که کاندیدای نمایندگی هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی شده و مورد تأیید شورای نگهبان هم واقع شده است. این کارشناس محترم که با همفکران خود گروهی را درست کرده است و در محل اداری و ساعات اداری داشت طرح تبلیغاتشان را شرح می‌داد گفت در گروه ما هیچ زنی نیست. ما معتقدیم جای زن در آشپزخانه است. زن باید در خانه و در آشپزخانه بماند. پیش خود گفتم برای معصومه، سکینه و زری که حالا بین ۶۴ تا ۸۰ سال دارند بنویسم تا از یزد به تهران بیایند و تکلیفشان را با این کاندیدای ضد زن را روشن کنند. مطمئن هستم اگر آن‌ها به تهران می‌آمدند با لنگه کفش دهان این کارشناس محترم و کاندیدای مجلس هفتم را خونین می‌کردند.
پ. و.

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۳۴ صفحه

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۳۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان