بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جامعه مصرفی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جامعه مصرفی

بریده‌هایی از کتاب جامعه مصرفی

نویسنده:ژان بودریار
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۷از ۵۱ رأی
۳٫۷
(۵۱)
از نقطه‌نظر رضایت‌مندی مصرف‌کنندگان، هیچ‌چیز اجازه نمی‌دهد که مرز «مصنوعی بودن» را مشخص کنیم. بهره‌مندی از تلویزیون یا اقامتگاه ثانوی تجربه‌ای مانند آزادی «واقعی» است و هیچ‌کس آن را ازخودبیگانگی تلقی نمی‌کند، [بلكه] تنها روشنفکران می‌توانند از اعماق آرمان‌گرایی اخلاقی خود چنین چیزی بگویند؛ اما همین [امر] باعث می‌شود که روشنفکران، اخلاق‌گرایانِ ازخودبیگانه به‌حساب آیند.
مجيد اسطيري
نیازها بیش از آن‌که متوجه‌ اشیا باشند، معطوف به ارزش‌ها هستند، و برآورده شدن آن‌ها در وهله نخست به‌معنای پیروی از این ارزش‌هاست. انتخاب بنیادی، ناآگاهانه و خودکار مصرف‌کننده، پذیرش سبک زندگی یک جامعه خاص است (از این‌رو، این دیگر یک انتخاب نیست! __ و نظریه استقلال و حاکمیت مصرف‌کننده بر همین اساس رد می‌شود).
مجيد اسطيري
نظام صنعتی که مستلزم رشد نیازهاست، همچنین مستلزم مازاد دائمی نیازها به نسبت عرضه کالاها نیز است (همان‌گونه که این نظام برای به حداکثر رساندن سودی که از نیروی کار می‌برد، بر روی ابزار بی‌کاری حساب می‌کند: در این‌جا می‌توان به مقایسه نیازها و نیروهای مولد پرداخت
مجيد اسطيري
نوعی «واقع‌گرایی» سبب می‌شود که مردم در هر موقعیت اجتماعی که باشند، هرگز آرزوی چیزهایی را نکنند که آن‌قدر دوردست باشد که به‌طور معقول نتوان به آن‌ها دست‌یافت. مردم با آرزوهایی که اندکی فراتر از فرصت‌های واقعی‌شان قرار دارند، هنجارهای رسمی یک جامعه رشدیافته را درونی می‌كنند. با این آرزوها، آن‌ها هنجارهای واقعی گسترش این جامعه (که در گسترش خود نیز مالتوسی است) را که همواره در ورای ممکنات قرار دارند، درونی می‌کنند. انسان هرچه کم‌تر داشته باشد، آرزوهای کم‌تری نیز دارد (دست‌کم تا یک سقف معیّن که در آن غیرواقع‌گرایی کامل، جبران‌کننده تهی‌دستی می‌شود). بدین ترتیب، حتی فرایند تولیدآرزوها نیز نابرابر است، زیرا دست‌کشیدن از آرزوها در سطوح پایین و میدان عمل وسیع‌تر آرزوها در سطوح بالا، احتمالات عینی رضایت‌مندی را مضاعف ساخته است.
مجيد اسطيري
حق برخورداری از فضای مناسب تنها هنگامی به‌وجود می‌آید که همگان از این حق برخوردار نباشند و فضای مناسب و سکوت و آرامش برای بعضی افراد امتیاز محسوب ‌شود؛ امتیازی که به بهای سلب حقوق دیگران به‌دست آمده است. همان‌گونه که «حق مالکیت» تنها از زمانی پدید آمد که دیگر زمین به‌اندازه کافی برای همگان موجود نبود، حق برخورداری از شغل نیز هنگامی به‌وجود آمد که کار در چارچوب تقسیم کار به کالایی قابل معاوضه تبدیل شد، یعنی این‌که دیگر به خود افراد تعلق نداشت.
مجيد اسطيري
سیطره محیط شهری و صنعتی، کمیابی‌های جدیدی پدید می‌آورد: کمیابی مکان و زمان، هوای پاک، فضای سبز، آب، سکوت و آرامش و غیره. بعضی کالاها که قبلاً رایگان و به وفور در دسترس بودند، به کالاهای تجملی تبدیل می‌شوند که تنها در دسترس افراد طبقه ممتاز قرار دارند. با وجود این، کالاهای تولیدشده یا خدمات، به‌صورت انبوه عرضه می‌شوند.
مجيد اسطيري
ما دیگر همگام با ذوق‌زدگان نخواهیم گفت: «رشد، فراوانی و در نتیجه، برابری به‌ ارمغان می‌آورد.» همچنین دیگر این دیدگاهِ افراطی و معکوس را اتخاذ نخواهیم کرد که «رشد مولد نابرابری است». ما با وارونه‌سازی این مسئله نادرست، یعنی این‌که آیا رشد برابری ایجاد می‌کند یا نابرابری؟ خواهیم گفت که این خودِ رشد است که تابع نابرابری است.
مجيد اسطيري
سرمایه‌گذاری‌های سودآور و سرمایه‌گذاری‌های تجملی در همه‌جا پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. یکی از صاحبان صنایع که 1000 دلار برای تبلیغات سرمایه‌گذاری کرده بود، اظهار داشت: «می‌دانم که نصف این پول ازدست‌رفته است، اما نمی‌دانم کدام نصف.» در یک اقتصاد پیچیده، همواره اوضاع بدین منوال است: نمی‌توان چیز مفید را تشخیص داد و چیز زاید را حذف کرد.
مجيد اسطيري
به‌عبارتی کلیه فعالیت‌ها، امور، تضادها و فصول مختلف به شکل انتزاعی در هم حل شده‌اند. در جوهره این زندگی یک‌دست، در این ملغمه همگانی، دیگر، معنا جایی ندارد. آنچه امکان رؤیاپردازی، شعر و شاعری، مفهوم‌سازی و به‌عبارت دیگر اجرای طرح‌های بزرگ جابه‌جایی و موجز‌سازی، استعاره‌پردازی و تناقض‌گویی را فراهم می‌كرد دیگر وجود ندارد، زیرا این‌ها همه بر مفصل‌بندی زنده عناصر متمایز استوارند. در آن‌جا، تنها چیزی كه وجود دارد، جانشینی دائم عناصر هم‌‌گون است. نقش نمادین دیگر محلی از اعراب ندارد و تنها چیزی که به‌چشم می‌خورد، تركیب جاودانه «محیط» در بهاری همیشگی است.
ghazal moradi
همان‌گونه که کودکی که در میان گرگ‌ها بزرگ می‌شود به گرگ تبدیل می‌شود، ما نیز آرام‌آرام حالت ابزاری پیدا می‌کنیم. ما در عصر اشیا زندگی می‌کنیم: می‌خواهم بگویم که با ریتم آن‌ها و براساس ظهور و افول پیاپی آن‌ها زندگی می‌کنیم. آن‌ها را می‌بینیم که متولد می‌شوند، به کمال می‌رسند و می‌میرند، در‌حالی‌که در کلیه تمدن‌های پیشین، اشیا، ابزارها و بناها نسل‌ها دوام می‌آوردند.
ghazal moradi
در این رشد سریع... که به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر فشارهای تورمی پدید می‌آورد... بخشی قابل‌توجه از جمعیت تاب تحمل این آهنگ سریع را ندارند. آنان از جامعه «طرد» می‌شوند. کسانی نیز که در معرکه باقی می‌مانند و به شیوه زندگی پیشنهادشده دست ‌می‌یابند، توفیق‌شان به بهای تلاش و زحمتی حاصل می‌آید که دیگر رمقی برای‌شان باقی نگذاشته است
مجيد اسطيري
«هزینه پیش‌رفت سریع در تولید ثروت، تحرک نیروی کار و، در نتیجه، بی‌ثباتی شغلی است.»
مجيد اسطيري
کار و تفریح و طبیعت، که قبلاً پراکنده شده بودند و در زندگی واقعی، در شهرهای «پرهرج‌ومرج و قدیمی» ما تولید اضطراب و پیچیدگی می‌کردند و همه فعالیت‌های جسته و گریخته‌ای که تقریباً با یکدیگر قابل سازش به‌نظر می‌‌رسیدند، سرانجام در قالب خرید دائمی ممزوج و درهم‌آمیخته شدند و دست‌خوش مناسب‌سازی و هم‌گون‌سازی قرار گرفتند؛ به‌عبارت دیگر، همگی آن‌ها در عالم دوجنسی مد فاقد جنسیت شده‌اند!
مجيد اسطيري
در عوض، بیش‌تر زیر نگاه ساکت اشیای مطیع و توهّم‌انگیزی قرار داریم که همواره یک چیز را برای ما تکرار می‌کند و آن چیزی نیست جز بهت و حیرت، فراوانی مجازی و فاصله گرفتن مجازی و نیز فاصله گرفتن از دیگران.
farzanepoursoleiman
همان‌گونه که کودکی که در میان گرگ‌ها بزرگ می‌شود به گرگ تبدیل می‌شود، ما نیز آرام‌آرام حالت ابزاری پیدا می‌کنیم.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
از‌خود‌بیگانگی همان ساختار معامله با شیطان و به‌عبارتی همان ساختار جامعه تجاری است.
نیک وایلد
انسان ازخودبیگانه انسانی نیست که تقلیل داده شده باشد و دچار فقر شده باشد، اما در جوهره خود دست‌نخورده باقی مانده باشد __ بلکه انسانی است که بازگشته، بد شده و به دشمن خود تبدیل گردیده و علیه خود دست به عصیان برداشته است. این همان فرایندی است که فروید از آن به‌عنوان سرکوب یاد می‌کند، اما در ساحتی دیگری اتفاق می‌افتد: میل سرکوفته‌شده از طریق خود عامل سرکوب، مجدداً بروز پیدا می‌کند. این بدن مسیحِ به صلیب كشیده‌شده است که به زن تبدیل می‌شود تا راهبی را که سوگند خورده که پاکدامن باشد وسوسه کند. در از‌خود‌بیگانگی، این نیروهای زنده ابژه‌شده هستی‌اند که هر دم در او و به زیان او تغییر می‌یابند و، بدین‌‌ترتیب، او را تا مرگ سوق می‌دهند.
نیک وایلد
فرد باید خود را شی‌ء فرض کند، زیباترین اشیا، و ارزش‌مندترین ماده برای مبادله تا این‌که بتواند در قالب بدنِ واسازی‌شده و جنسیت واسازی‌شده، خود را به‌عنوان یک فرایند اقتصادی سودده نهادینه سازد.
نیک وایلد
تحلیل ما بر اشیای روزمره استوار بوده است. اما گفتمان دیگری نیز در مورد اشیا وجود دارد: گفتمان هنر. سیر تکامل جایگاه اشیا و باز‌نمایی آن‌ها در هنر و ادبیات به‌خودی‌خود گویاست. اشیا پس از آن‌که در هنر سنتی، نقش‌های نمادین و تزئینی بازی کردند، در قرن بیستم دیگر با ارزش‌های اخلاقی و روان‌شناختی ارزیابی نمی‌شوند، آن‌ها دیگر به‌صورت نیابتی و در سایه انسان عمل نمی‌کنند، و اهمیت خارق‌العاده‌ای مانند عناصر مستقل تحلیل فضایی (کوبیسم و غیره) پیدا کرده‌اند. به همین شکل، آن‌ها به مرز انتزاع رسیده‌اند. اشیا پس از باز‌خیزش مضحک‌شان، در قالب دادا و سوررئالیسم و به‌دنبال شکسته شدن ساختار و ناپایداری‌شان در قالب آبستره، اینک به‌ظاهر با تصویرشان در صورت‌بندی جدید و هنر پاپ از در آشتی درآمده‌اند.
نیک وایلد
منطق شخصیت‌سازی نیز همین است: این منطق با طبیعی‌سازی، کارکردی‌سازی، فرهنگی‌سازی و غیره هم‌زمان است. این فرایند عام می‌تواند به‌لحاظ تاریخی تعریف شود: تمرکز انحصاری صنعتی با الغای تمایزات واقعی بین انسان‌ها و هم‌سان‌سازی اشخاص و تولیدات، هم‌زمان آغازگر حاکمیت تمایزگذاری است. این وضعیت اندکی به جنبش‌های مذهبی یا اجتماعی شباهت دارد: کلیسا‌ها یا نهادها، با فروکش‌کردن انگیزه‌های اولیه‌شان بنا می‌شوند. در این‌جا نیز کیش تمایز بر روی از میان رفتن تمایزات پایه‌ریزی می‌شود.
نیک وایلد

حجم

۴۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۹ صفحه

حجم

۴۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۹ صفحه

قیمت:
۱۶۴,۵۰۰
۱۳۱,۶۰۰
۲۰%
تومان