بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جستارهایی در باب عشق | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب جستارهایی در باب عشق اثر آلن دوباتن

بریده‌هایی از کتاب جستارهایی در باب عشق

نویسنده:آلن دوباتن
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۳.۵از ۱۶۰ رأی
۳٫۵
(۱۶۰)
جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
Hamid.S
عشق، بر جنون خویش با انکار عادی بودن ذاتی معشوق صحه می‌گذارد و آن را افشا می‌کند. ملالت‌باری عشاق برای کسانی که خارج از گود ایستاده‌اند از همین رو است.
Hamid.S
عشق هیچ وقت یک واقعیت مسلم و ثابت نیست، بلکه در جوامع متفاوت بر اقتضای شرایط آن جوامع ساخته و معنی و تعریف می‌شود.
Hamid.S
ماجراهای عاشقانه هرگز به اندازهٔ خیال‌پردازی‌های یک سفر طولانی با قطار نیستند که ما زیر چشمی، فرد زیبارویی را که روبرویمان نشسته و از پنجره به بیرون نگاه می‌کند، را ارزیابی کنیم و وقتی معشوق (خیالی) سرش را برمی‌گرداند و یا با شخص مجاور خود به گفتگوی کسالت‌باری در مورد مثلا قیمت ساندویچ درون قطار می‌پردازد، یا با صدای بلند در دستمالش فین می‌کند، ماجرا به آخر می‌رسد.
Hamid.S
از نظر آلبر کامو، وقتی به لحاظ روحی افسرده و آشفته هستیم ـ به این دلیل است که ما عاشق افراد می‌شویم، زیرا در ظاهر کامل به نظر می‌رسند، و به لحاظ جسمی هم کاملند و از نظر روحی و عاطفی هم منسجم و باثبات. در حالی که ما ذاتآ آشفته و نابسامانیم. اگر باطنآ در ما نقصی نباشد عاشق نمی‌شویم، اما با کشف نقصی مشابه در دیگری آزرده و ناراحت می‌شویم و متوجه می‌شویم که مشکل‌مان دو برابر شده است، حال آنکه ما در جستجوی پاسخ مشکل خودمان بودیم.
Hamid.S
تلفن در دستان معشوقی ستمگر که زنگ نمی‌زند به ابزار شکنجه تبدیل می‌شود.
Hamid.S
در اصل برای آنکه خودمان را از اضطراب تصدیق اینکه هر اتفاقی در زندگی‌مان، هر چند اندک، حاصل اعمال خود ماست، رها کنیم، دست به ابداع مفهوم «سرنوشت» می‌زنیم
Hamid.S
«همهٔ عذاب و بدبختی‌های آدمی از آنجا ناشی می‌شود که نمی‌تواند در خانهٔ خود تنها بماند.»
mahii
همان بهانه‌های کهنه و قدیمی که والدین و سیاستمداران قبل از بیرون کشیدن چاقوی جراحی‌شان اظهار می‌دارند: سرنوشت شما برای ما مهم است، به همین خاطر شما را می‌رنجانیم.
آرامش حقیقی
«همهٔ انسان‌ها در ابتدا موجودات یا هرمافرودیت (نرـ ماده‌هایی) بوده‌اند، با دو پشت و دو تهیگاه، چهار دست و چهار پا، و دو صورت در جهت عکس یکدیگر. این موجودات نر ـ ماده چنان قدرتمند و از خودراضی بودند که زئوس مجبور شد آنها را از وسط دو نیم کند، یک نیمه مذکر و نیمهٔ دیگر مؤنث ـ از آن روز به بعد هر مرد و زنی سردرگم در حسرت وصل دوباره به نیمهٔ جدا شده خود است.»
mahii
مارکیز دومرتوی بر ویکونت دو والمون ایراد می‌گیرد که نامه‌های عاشقانه‌اش کاملا بی‌نقص، و منطقی هستند، منطقی‌تر از واژه‌های جاری بر زبان یک عاشق واقعی، که قاعدتآ افکارش آشفته است و عبارات زیبا و مناسب همیشه از ذهنش می‌گریزند. میل و تمنای راستین فاقد فصاحت و دقت است
mahii
تشنگی، توهم آب را می‌بیند، و نیاز به عشق، توهم شاهزادهٔ رویاها را. فرضیهٔ سراب، همیشه یک توهّم مطلق نیست، فرد گمشده در بیابان چیزی را در افق می‌بیند. تنها با این تفاوت که نخلستان پژمرده، چشمهٔ آب خشک شده و ملخ‌ها به آن‌جا هجوم برده‌اند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
استاندل می‌نویسد: «آدمی می‌تواند در تنهایی و انزوا به همه چیز برسد، جز شخصیت» منظورش این است که شخصیت در ذاتش، واکنش دیگران است به حرف‌ها و اعمال ما.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
عقل و هوشیاری، زمانی آغاز می‌شود که دریابیم با این علم زاده نشده‌ایم، که بدانیم چطور باید زندگی کنیم. البتّه، زندگی یک مهارت است که باید کسب شود، مثل دوچرخه‌سواری یا نواختن یک پیانو.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
این دغدغه و نگرانی بر سر هر داستان عاشقانه‌ای سایهٔ وحشتناکی انداخته که این عشق چگونه می‌تواند پایان یابد، درست همان گونه که نمی‌توان در عین سلامتی و توانمندی، پایان زندگی را پیش‌بینی کرد. تنها تفاوت بین پایان عشق و پایان زندگی این است که دست کم در مورد مرگ خیالمان راحت است که پس از مردن دیگر هیچ چیزی را حس نخواهیم کرد، امّا چنین آسایشی در مورد عشق وجود ندارد. چون یک عاشق می‌داند که پایان یک رابطه ضرورتآ پایان یک عشق نیست، با قطعیت تمام پایان زندگی هم نخواهد بود.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق می‌شویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلی‌ها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاری‌ها، سازشکاری و بلاهت‌ها. فرد برگزیده را در دایره‌ای از عشق قرار می‌دهیم و تصمیم می‌گیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست. کمالی را در معشوق جستجو می‌کنیم که در درون خودمان نمی‌یابیم، و امید داریم از طریق یگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسی‌مان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ کنیم.
nasim
سكوت با يك فرد زشت و ناخوشايند بدين معناست كه زشت‌ها كسالت‌آورند. اما سكوت در كنار يك آدم جذاب و زيبا فورآ اين يقين را به ذهن می‌آورد كه شما طرف كسل‌كننده هستيد.
bahar.a
آزادی انديشه شجاع بودن در برابر ديوهای درون‌مان را به ما جسارت می‌بخشد
maryamn75
خويشتن واقعی آن چيزی است كه فرد می‌تواند آزادانه برگزيند، حال اگر خال بزرگ مادرزادی بر پيشانی ما ظاهر شوند يا پيری ما را چروكيده كند، يا ركود ما را به ورشكستگی بكشاند، در اين صورت بايد به خاطر وقايعی كه فقط به ظاهر ما آسيب زده بخشوده شويم. و حتی اگر زيبا و ثروتمند باشيم، نمی‌خواهيم كه به خاطر اين چيزها ما را دوست داشته باشند، چون اگر اين ويژگی‌ها از ميان بروند ذاتآ عشق هم همراه آن زايل می‌شود.
maryamn75
بيشتر اوقات زمان حال، آن قدر ناقص‌تر از آن است كه به يادمان آورد كه بيماری زندگی در زمان حالِ ناقص، در درون خود ماست، و هيچ ربطی به جهان خارج ندارد.
maryamn75

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان