بریدههایی از کتاب جستارهایی در باب عشق
۳٫۵
(۱۶۲)
«رعایت اخلاق منحصرآ به قصد و نیت فرد در انجام یک کار بستگی دارد.»
zahra
اعمالی که برحسب خلق و خوی فرد انجام بگیرد، نمیتوان آن را جزء مقولهٔ اخلاقی به حساب آورد.
zahra
در پایان نامه یک رابطهٔ عاطفی، کسی که دیگر عاشق نیست، معمولا حرفهای ملاطفتآمیز و ملایم میزند،
zahra
به زور نمیتوان عشق مرده را زنده کرد.
zahra
تروریست رومانتیک میگوید: تو باید مرا دوست داشته باشی، با قهر و بدخلقی، یا برانگیختن حسادت، وادارت میکنم که مرا دوست داشته باشی، اما تناقض پس از این ظاهر میشود، چون اگر عشق عرضه شود، این عشق غیرصمیمی و مخدوش است، و در این صورت تروریست عاشق گلایه میکند که اگر مجبورت کردهام که عاشق من باشی، پس نمیتوانم عشقت را بپذیرم، چون این عشق خودانگیخته نبوده.
zahra
کسی که به قهر و بدخلقی پناه میبرد موجود پیچیدهای است، پیغامهای متضادی میفرستد، درخواست کمک و اظهار دریوزگی میکند. در همان حال، کمک و توجه را نیز رد میکند، میخواهد بیآنکه حرفی بزند درک شود.
zahra
من هر چند کلوئه را دوست میداشتم، اما چون او را میشناختم دیگر کشش و اشتیاق شدیدی نسبت به او نداشتم. اشتیاق نمیتواند بیحد و حصر شامل کسانی شود که آنها را میشناسیم، چون خصوصیاتشان برای ما شناخته شده است و لاجرم فاقد آن رمزآلودگی اشتیاقی است که برای آن ضروری است.
zahra
ناآشنایی، همان میل و آرزوی کشندهای است که وقتی کسِ دیگری را از آن سوی اتاق میبینی همیشه در ضمیر خودآگاه تو باقی میماند و میخواهد به آشنا تبدیل گردد.
zahra
بیشتر مردم آشکارا ما را به پذیرفتن یک نقش مجبور نمیکنند، بلکه از طریق واکنشهایی که در قبال ما بروز میدهند به ما القا میکنند تا این نقشها را بپذیریم. در نتیجه ناخواسته مانع میشوند تا ورای آن قالب و چارچوبی پیش برویم که برای ما در نظر گرفتهاند.
zahra
آنچه یک آدم پوچگرا از من بیرون میکشد جنبهٔ پوچگرای من است، و جدیت و وقار مرا یک آدم جدی و باوقار برمیانگیزد. اگر کسی فکر کند که من بانمکم، شاید پیوسته جوک گفتن و بذلهگویی را ادامه دهم.
zahra
هر کس ما را به سوی معنای متفاوتی از خودمان هدایت میکند، چون ما اندکی بَدَل به چیزی میشویم که آنها فکر میکنند هستیم.
zahra
عشق، بر جنون خویش با انکار عادی بودن ذاتی معشوق صحه میگذارد و آن را افشا میکند. ملالتباری عشاق برای کسانی که خارج از گود ایستادهاند از همین رو است. آنها به جز یک انسان عادی، در معشوق چه میبینند؟
nes
جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
nes
«آدمی میتواند در تنهایی و انزوا به همه چیز برسد، جز شخصیت»
nes
بدون عشق، امکان ندارد که ما هویتی مناسب برای خویش به دست آوریم. در عشق همیشه تأییدی بر حضور مدام ما وجود دارد.
zahra
تفکر در حین رابطهٔ جنسی نقض یکی از اصول بنیادین نزدیکی است
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
آدم باید وارد رابطهای مناسب با توقعات خودش بشود، یعنی، همانقدر پیش بره که طرف مقابلش پیش میره. در واقع یک رابطه متعادل ـ یعنی اینطور نباشه که یه طرف، دیگری رو فقط برای این بخواد که با او سرگرم بشه، اما دیگری به عنوان یک عشق واقعی به طرف مقابلش نگاه کنه. به نظر من هر چه زجر و ناراحتی است از همین جا سرچشمه میگیره.»
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
اگر از بیشتر آدمها بپرسی که آیا به عشق باور دارن یا نه، احتمالا میگن نه. اما واقعآ این طور فکر نمیکنن. این فقط روشی هست که از خودشون در برابر خواستهشون دفاع میکنن. اونها به عشق باور دارن، اما تا زمانی که زمانش برسه، تظاهر میکنن که بهش اعتقاد ندارن.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
شوخی دیوارهای رنجش ناشی از اختلاف بین آرمانهای ما و واقعیت را با پوششی نرم میپوشاند. در پشت هر شوخی هشداری بود دال بر وجود اختلاف و حتی یأس و نومیدی، اما اختلافی بود که چاشنی انفجارش خنثی شده بود ـ پس میشد بدون وقوع هیچ کشتاری از آن چشم پوشید.
amir
«تنها آن آزادیای استحقاق این نام را دارد که خیر ما، به شیوهٔ خودمان به دنبال آن حاصل آید، به شرطی که سعی نکنیم دیگران را از آزادیشان محروم کنیم، یا مانع نتیجهٔ تلاشهای دیگران برای رسیدن به آن شویم...
amir
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان