بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جستارهایی در باب عشق | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جستارهایی در باب عشق

بریده‌هایی از کتاب جستارهایی در باب عشق

نویسنده:آلن دوباتن
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۳.۵از ۱۶۲ رأی
۳٫۵
(۱۶۲)
وقتی دو نفر نتوانند اختلافاتشان را به شوخی تبدیل کنند، نشانهٔ این است که: آنها دیگر همدیگر را دوست ندارند (یا دست کم از میل به کوشش و تلاشی که نود درصد عشق را تشکیل می‌دهد دست کشیده‌اند). شوخی دیوارهای رنجش ناشی از اختلاف بین آرمان‌های ما و واقعیت را با پوششی نرم می‌پوشاند. در پشت هر شوخی هشداری بود دال بر وجود اختلاف و حتی یأس و نومیدی، اما اختلافی بود که چاشنی انفجارش خنثی شده بود ـ پس می‌شد بدون وقوع هیچ کشتاری از آن چشم پوشید
کاربر ۵۹۳۰۸۴۶
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم، و نمی‌توانیم به خوبی صحبت کنیم مگر آنکه کسی باشد که به حرفمان گوش بدهد. جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
elahe
وقتی از موضع عشق یک‌سویه به کسی (یک فرشته) نگاه می‌کنیم و در مورد لذت‌هایی خیال‌پردازی می‌نماییم که از بودن با او ـ در بهشت ـ ممکن است ارزانی ما شود، آن وقت ناخودآگاه نکتهٔ بزرگی را نادیده می‌گیریم: اینکه اگر او هم به عشق‌مان جواب مثبت بدهد، ممکن است بسیار زود جذابیتش برای ما رنگ ببازد. ما به این دلیل عاشق می‌شویم که آرزومندیم به همراه کسی که خوب و ایده‌آل است از فساد خودمان بگریزیم. خب، حال اگر این فرد روزی برگردد و به عشق ما جواب مثبت بدهد، آن وقت چه؟ فقط می‌توانیم شوک‌زده شویم. در این صورت، آن موجود الهی، آن طور که ما تصوّر داشتیم چگونه می‌تواند این قدر بد سلیقه باشد که فردی مثل ما را دوست داشته باشد؟
elahe
جذاب‌ترین افراد آنهایی نیستند که اجازه می‌دهند فورآ با آنها صمیمی شویم (خیلی زود از چشممان می‌افتند)، یا کسانی که هرگز اجازه نمی‌دهند لمسشان کنیم (خیلی زود فراموششان می‌کنیم)، بلکه کسانی هستند که می‌دانند به چه نحو و دقیقآ به چه میزانی ـ امید و ناامیدی را مدیریت کنند.
elahe
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق می‌شویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلی‌ها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاری‌ها، سازشکاری و بلاهت‌ها. فرد برگزیده را در دایره‌ای از عشق قرار می‌دهیم و تصمیم می‌گیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست. کمالی را در معشوق جستجو می‌کنیم که در درون خودمان نمی‌یابیم، و امید داریم از طریق یگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسی‌مان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ کنیم.
elahe
چرا دولت این قدر بر حق زندگی و آزادی بیان تأکید می‌ورزد، بدون اینکه کسی به این زندگی معنا ببخشد. هر دو پشیزی برایم نمی‌ارزند، زندگی بدون عشق و بدون اینکه کسی حرف مرا بشنود، چه ارزشی دارد؟ آزادی چه ارزشی دارد؟ وقتی معنای آزادی این باشد که معشوق بتواند آزادانه تو را رها کند.
sara
به زور نمی‌توان عشق مرده را زنده کرد.
sara
گاهی اوقات به این نتیجه‌گیری می‌رسیدیم (هر چند شرم مانع ما می‌شد که علنآ آن را اعتراف کنیم) که همهٔ آشنایانمان پر از ایراد هستند ـ و اینکه در حقیقت ما تنها انسان‌های شایسته و محترم باقی مانده بر روی این سیارهٔ خودمان هستیم.
sara
لذت کشف روابط عشقی مشترک هر چه که باشد، قابل مقایسه با صمیمیت حاصل از نفرت پراکنی مشترک نیست.
کاربر ۵۴۷۵۹۴۷
شاید کسانی که از همه آسان‌تر عاشقشان می‌شویم افرادی هستند که چیزی درباره‌شان نمی‌دانیم.
zra
آدم باید وارد رابطه‌ای مناسب با توقعات خودش بشود، یعنی، همانقدر پیش بره که طرف مقابلش پیش می‌ره. در واقع یک رابطه متعادل ـ یعنی این‌طور نباشه که یه طرف، دیگری رو فقط برای این بخواد که با او سرگرم بشه، اما دیگری به عنوان یک عشق واقعی به طرف مقابلش نگاه کنه. به نظر من هر چه زجر و ناراحتی است از همین جا سرچشمه می‌گیره.»
zra
جذاب‌ترین افراد آنهایی نیستند که اجازه می‌دهند فورآ با آنها صمیمی شویم (خیلی زود از چشممان می‌افتند)، یا کسانی که هرگز اجازه نمی‌دهند لمسشان کنیم (خیلی زود فراموششان می‌کنیم)، بلکه کسانی هستند که می‌دانند به چه نحو و دقیقآ به چه میزانی ـ امید و ناامیدی را مدیریت کنند.
zra
واژهٔ «وسواس مکرر» آن را یافتم: ... یک فرآیندِ غیرقابل کنترل که از ناخودآگاه نشأت می‌گیرد و در اثر کنش‌های آن، فرد، عمدآ خود را در موقعیت‌های دردسرساز و پریشان‌کننده قرار می‌دهد، و بدین طریق یک تجربهٔ قدیمی را تکرار می‌کند، اما تجربه و الگوی اولیه‌اش را به یاد نمی‌آورد؛ برعکس، قویآ معتقد است که این موقعیت در نتیجهٔ شرایط لحظه‌ای پیش آمده است.»
shima mousavi
اشتیاق دوست داشته شدن در من شعله می‌کشید، اما الان بی‌پاسخ مانده بود. من با نیازم تنها مانده بودم، بی‌پناه، ورای حیطه قانون، و به شدت ناکام در تمنایم برای دوست داشتن. «عاشقم باش!» آخر به چه دلیل؟ فقط به بهانهٔ بی‌ارزشی و ناکافی همیشگی: چون من عاشقت هستم...
shima mousavi
کسی که به قهر و بدخلقی پناه می‌برد موجود پیچیده‌ای است، پیغام‌های متضادی می‌فرستد، درخواست کمک و اظهار دریوزگی می‌کند. در همان حال، کمک و توجه را نیز رد می‌کند، می‌خواهد بی‌آنکه حرفی بزند درک شود.
shima mousavi
نشان دادن خشم و عصبانیت، کمی بعد از رنجش، بزرگوارانه‌ترین کاری است که آدم می‌تواند انجام دهد، چون این کار بار گناه طرف مقابل را سبک می‌کند، و نیز گفتگو با فرد توهین شده، وی را از موضع جنگ‌طلبانه‌اش پایین می‌آورد.
shima mousavi
اما قهر کردن با طرف مقابل وقتی مرتکب اشتباهی جدی نشده است نتیجهٔ عکس می‌دهد، چون این خطر وجود دارد که طرف مقابل به طور کلی علت را متوجه نشود و احساس گناه ننماید.
shima mousavi
وقتی اتخاذ هر تصمیمی دشوار باشد، در نتیجه هیچ تصمیمی گرفته نمی‌شود.
shima mousavi
این دغدغه و نگرانی بر سر هر داستان عاشقانه‌ای سایهٔ وحشتناکی انداخته که این عشق چگونه می‌تواند پایان یابد، درست همان گونه که نمی‌توان در عین سلامتی و توانمندی، پایان زندگی را پیش‌بینی کرد. تنها تفاوت بین پایان عشق و پایان زندگی این است که دست کم در مورد مرگ خیالمان راحت است که پس از مردن دیگر هیچ چیزی را حس نخواهیم کرد، امّا چنین آسایشی در مورد عشق وجود ندارد. چون یک عاشق می‌داند که پایان یک رابطه ضرورتآ پایان یک عشق نیست، با قطعیت تمام پایان زندگی هم نخواهد بود.
shima mousavi
«همهٔ عذاب و بدبختی‌های آدمی از آنجا ناشی می‌شود که نمی‌تواند در خانهٔ خود تنها بماند.»
shima mousavi

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰
۳۰%
تومان