بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوبیتی‌های باباطاهر | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوبیتی‌های باباطاهر

بریده‌هایی از کتاب دوبیتی‌های باباطاهر

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۲۴۵ رأی
۴٫۷
(۲۴۵)
اگر صد سال در دنیا بمانی در آخر منزلت زیر زمینه
ka'mya'b
از آن روزیکه ما را آفریدی بغیر از معصیت چیزی ندیدی خداوندا بحق هشت و چارت ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی
پاستیل،،
دلم از دست تو دایم غمینه ببالین خشتی و بستر زمینه همین جرمم که مو ته دوست دیرم که هر کت دوست دیره حالش اینه
در حال مطالعه.....!
سر سرگشته‌ام سامان نداره دل خون گشته‌ام درمان نداره به کافر مذهبی دل بسته دیرم که در هر مذهبی ایمان نداره
سپیده دم اندیشه
زعشق آن گل رعنا همه شب چو بلبل ناله و افغان برآور
سپیده دم اندیشه
مو که آشفته حالم چون ننالم شکسته پر و بالم چون ننالم همه گویند فلانی چند نالی تو آیی در خیالم چون ننالم
donya Ahmadi
مو که مست از می انگور باشم چرا از نازنینم دور باشم مو که از آتشت گرمی نوینم چرا از دود محنت کور باشم
donya Ahmadi
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل بود قدر تو افزون از ملایک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
donya Ahmadi
به قبرستان گذر کردم کم وبیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بیکفن در خاک رفته نه دولتمند برده یک کفن بیش
مـهـسـا
چو آن نخلم که بارش خورده باشند چو آن ویران که گنجش برده باشند چو آن پیری همی نالم درین دشت که رودان عزیزش مرده باشند
littel dark age(محمد)
دگر شو شد که مو جانم بسوزد گریبان تا بدامانم بسوزد برای کفر زلفت ای پریرخ همی ترسم که ایمانم بسوزد
خانم امید
بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست
خانم امید
خوشا آنانکه تن از جان ندانند تن و جانی بجز جانان ندانند بدردش خو گرند سالان و ماهان بدرد خویشتن درمان ندانند
littel dark age(محمد)
هر آنکس عاشق است از جان نترسد یقین از بند و از زندان نترسد دل عاشق بود گرگ گرسنه که گرگ از هی هی چوپان نترسد
Lady of Art
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
M. P
اگر شیری اگر میری اگر مور گذر باید کنی آخر لب گور دلا رحمی بجان خویشتن کن که مورانت نهند خوان و کنند سور
Ali M
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست کجا آواره و در خانهٔ کیست نمیدونم دل سر گشتهٔ مو اسیر نرگس مستانهٔ کیست
۱۲۳۴
مو از قالوا بلی تشویش دیرم گنه از برگ و باران بیش دیرم اگر لاتقنطوا دستم نگیرد مو از یاویلنا اندیش دیرم
M.H
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
c00degrammer
شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
sumit

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

قیمت:
رایگان