اگر نیستی، پس چرا همهجا میبینمت؟
Autumn
جداً معتقدم همانطور که دروغ و فریب عشق را نابود میسازند، میتوانند خلقش کنند و حامیاش هم باشند. عشق بیش از تجربه به تخیل نیازمند است.
sᴍMahdi Ziaei
درد، سرزمینی است که در آن باران میبارد و میبارد و هیچ نمیروید.
plato
به گمان من موسیقی سودایی است که زبان، زمانی در سر داشت.
plato
اگر نیستی، پس چرا همهجا میبینمت؟
plato
وقتی باخ مُرد، برخی از فرزندانش دستنوشتههایش را به قصابی فروختند. به نظرشان آن کاغذپارهها به درد پیچیدن دور گوشت میخورد.
plato
اعتماد کردن، از مورد اعتماد واقع شدن سختتر است.
plato
درد، سرزمینی است که در آن باران میبارد و میبارد و هیچ نمیروید.
sᴍMahdi Ziaei
فکر میکند دچار افسردگیام. اما من فقط ساکتم. شباهت میان تنهایی و افسردگی مانند شنا کردن و غرق شدن است.
plato
تمرین که میکردم، پدر با چشمهای گریان گوش میداد. این است دلیل موفقیت من در کسوت یک نوازندهی ویولونسل.
plato