بریدههایی از کتاب شهر خدا
۴٫۸
(۱۵۵)
معنای چهارم ادب را در تمنّای قبولی عمل و بیمنّت انجام دادن عبادت، باید دید. پاک بودن عبادت از هرگونه غرور و عُجبی که آفت رایج اعمال خوب ماست، ادب نهایی عبادت است. در کارهای معمولی و امور روزمرّه هم اگر کسی کار خوبی را بیمنت و بدون چشمداشت انجام دهد، او را آدم با ادبی میدانند.
هرچند ادب زیباست و بر زیبایی هر حرکتی میافزاید، و پیدا کردن انگیزه برای ادب، به ذکر اینهمه دلیل و فایده نیاز ندارد، ولی همّت کردن، تنبلی نکردن، و به آن همّت بلند تداوم بخشیدن، دشواریهایی دارد که گاه با گسترش آگاهی و تعمیق آن، عبور از آن دشواریها سادهتر میشود. همچنین باید به خودمان مدام تذکر بدهیم که مبادا با خالی گذاشتن پروندهٔ رمضان از اعمال خوب و آداب خدایی فرصت را از دست بدهیم.
🐝 Mina 📚
معنای سوم ادب در عبادت، ادامه دادن روح عمل است در دیگر اعمال و تداوم بخشیدن به عمل با رعایت نکاتی که میتوانند به تحقّق بهتر خواستهٔ مولا از آن دستور بینجامد. مثلاً اگر خدا نماز را بهخاطر به یاد آوردن خدا و خوبیها واجب کرده است، هر موقع در حفظ این یاد و ذکر خدا در خارج از نماز هم بکوشیم، در واقع ادب نماز را رعایت کردهایم، و خوشا آنان که دائم در نمازند. و یا اینکه اگر نماز برای تواضع و فروتنی نسبت به ساحت مقدّس پروردگار است، ظاهرِ خاشع داشتن در نماز یکی از آداب نماز به حساب میآید. ادب در این معنا یعنی متناسب عمل کردن. مثل آنجا که در مجلس ختم نمیخندیم و در مجلس عروسی عبوس نیستیم.
🐝 Mina 📚
معنای دوم ادب این است که در کنار عبادت رفتارهایی را انجام دهد که بتوانند به زیبایی و کمال عمل بیفزایند، مثل خانهای که با پردهای زیبا تزیین شود و یا سفرهای که غیر از وجود غذای خوب و سالم، از چینش خوبی هم برخوردار باشد. وقتی قرآن را با صوت دلنشینی بخوانیم و یا در پایان نماز با تعقیبات، نماز را با چند دعا بدرقه کنیم، آدم با ادبی خواهیم بود.
🐝 Mina 📚
در نهایت آنهایی که خوباند و رشد یافتهاند، ادب از دلشان میجوشد، و از سر و رویشان میبارد؛ در هر حالی که باشند. آنها لزومی ندارد که خودشان را وادار به تأدُّب کنند. آنها خواهناخواه ادب را رعایت میکنند. چون ادب یعنی توانایی مقابله با هوای نفس، و ایستادن در برابر دلبخواهیهایی که هر لحظه از آدم راحتی خود را میخواهد و به یک سازِ خودخواهانهای انسان را میرقصاند. این دلبخواهیها، و ناتوانایی برای مقابله با آنها، و بیحوصلهگیهایی که انسان را همیشه به «انجام تنها»، و به «حداقلِ تلاش» برای رسیدن به هر هدفی وادار میکند، تمام سرمایه بیادبی است.
اما اساساً ادب در عبادات چه معنایی دارد؟ و یا به چه اموری آداب عبادت میگویند؟ ادب در ابتدا یعنی خوب و به درستی انجام دادن عمل. آدم با ادب، مأموریت عبادی خود را به طرزی صحیح و بینقص انجام میدهد. مانند قرائت صحیح قرآن که صریحاً ادب شمرده شده است.
🐝 Mina 📚
آنطور که از آیات قرآن برمیآید، در دنیا و آخرت، همهچیز برای متّقین است؛ و ظاهراً خدا دیگران را آدم حساب نمیکند:
۱. هدایت مخصوص متّقین: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ (سوره بقره، آیه ۲)
۲. و عاقبت ویژه آنان است: فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقینَ (سوره هود، آیه ۴۹)
۳. سرای آخرت برای ایشان: وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقینَ (سوره زخرف، آیه ۳۵)
۴. و جنّت ارزانی آنهاست: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ (سوره شعراء، آیه ۹۰)
۵. در این دنیا خدا با متّقین است: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ (سوره بقره، آیه ۱۹۴)
پویا
میتوان به انسان نشان داد که معنویت و دین، همه آن چیزهایی است که تو میخواستی و هر روز به دنبال آن هستی.
صبوری
مگر شیطان چند راه نفوذ برای انحراف ما میتواند پیدا کند؟ نامحدود که نیست؛ کافی است بر نقاط ضعف خود تمرکز پیدا کنیم و اقدامات پیشگیرانه را افزایش دهیم.
www.ZnBook.ir
حتی گاهی شیطان مجبور میشود خود را برای اولیاء خاص خدا، رسوا کند و بیپردهپوشی از آنها تقاضای معصیت نماید.
www.ZnBook.ir
دیگر شیطانی نیست که آدمها را به هوس بیندازد، هرچه باقی میماند هوای دل خود ما آدمهاست. اگر باز هم وسوسه شدیم و گناه کردیم، به این دلیل است که دیگر خودمان استاد شدهایم و آنچه باید از شیطان میآموختیم فراگرفتهایم.
www.ZnBook.ir
ادب یعنی توانایی مقابله با هوای نفس، و ایستادن در برابر دلبخواهیهایی که هر لحظه از آدم راحتی خود را میخواهد و به یک سازِ خودخواهانهای انسان را میرقصاند
ketabkhan:)
معلوم نیست شیطان چگونه انسان بینهایتطلب را فریب میدهد و او را به حداقلها قانع میکند.
آدمهای حداقلی کمکم آنقدر بد میشوند که از چشم خدا هم میافتند و دیگر مخاطب خیلی از نصایح خداوندی هم قرار نمیگیرند.
ketabkhan:)
انگار ما آدمها بیرون از رمضان کمکم به بیخدایی و یا دوری از او عادت میکنیم، و یا لااقل دیگر به اینهمه نزدیکی به خدا احساس نیاز نمیکنیم. اما تا قدم در شهر خوب خدا میگذاریم، یادمان میآید که چقدر ما به اینهمه محبت او محتاج بودهایم.
ketabkhan:)
اساساً یک راز مهم در رعایت آداب این است که گویا در این وادی نور بیاستعانت حضرت حق نمیشود قدم از قدم برداشت
دلتنگِ ماه
وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ؛ خدایا شناخت برتریهای رمضان را به ما الهام کن.»
دلتنگِ ماه
«همیشه با خدا رفیق بودن» برای خیلی از ماها که از معرفت کافی برخوردار نیستیم و دل از علائق دنیا نشستهایم، سخت است. اما تجدید عهد و آشتی، مانند لحظات خوش آشنایی همیشه شیرین و دلچسب بوده است.
دلتنگِ ماه
علامت اُنس گرفتن با خدا فاصله گرفتن قلبی است از مردم. مگر امیرالمؤمنین (ع) نفرمودند: «ثَمَرَةُ الاُنسِ بِاللهِ الإستِیحَاشُ مِنَ النَّاسِ؛ نتیجه اُنس با خدا، وحشت از (اُنس با) مردم است.»
دلتنگِ ماه
ضیافت برای این هم هست که ما احساس غریبی نکنیم و از صاحبخانه فرار نکنیم و کمی در کنار او قرار بیابیم. خدا هرچه ایستاد و صبر کرد که ما در طول سال، خود به سمت او بیاییم، نیامدیم؛ پس او خود ما را مهمان کرد که این اُنس ایجاد شود و وحشت زدایی تحقّق پیدا کند، تا در آینده بلکه این خاطرهٔ خوش، ما را به سوی او بازگرداند و ما را برای تکرار یک تجربه شیرین به مراجعت بکشاند.
دلتنگِ ماه
اگر از دل بندهام خبر یابم، و در آن دل دوست داشتن اخلاصِ در عبادتم و جلب رضایت خود را ببینم، مسلماً متولّی راست کرداری و تدبیر امورش خواهم شد.»
الف. میم
امام صادق (ع) فرمود: «طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ، فَوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَش.» وقتی به دنبال رقّت قلب هستم، آن را در حال گرسنگی و تشنگی به دست میآورم.
الف. میم
وقتی خداوند متعال از رسول خود پرسید: «ای احمد، آیا میدانی که بنده در چه زمانی به مولای خود نزدیکتر خواهد بود؟»، رسول اکرم (ص) که در مقابل علم خداوند، علمی از جانب خود ندارد، عرض کرد: «نه، ای پروردگار من»، پس خدا خودش پاسخ گفت: «إِذَا کَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِدا؛ هنگامی که گرسنه باشد یا در حال سجود.»
الف. میم
حجم
۱۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۱۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان