بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برزخ بی‌گناهان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برزخ بی‌گناهان

بریده‌هایی از کتاب برزخ بی‌گناهان

امتیاز:
۴.۰از ۱۵۳ رأی
۴٫۰
(۱۵۳)
احساسی که جزئی از ستوان فقراتش شده، نیروی الهام‌بخشش شده، احساسی که از هر سلاحی نیرومندتر عمل کرده. باید کاری کند که نفرت جای هر احساسی را در وجودش بگیرد. الان جایی برای تردید و ترس وجود ندارد؛ باید سرسخت باشد، باید نفرتش را سر دو هیولایی که آن‌ها را گروگان گرفته‌اند خالی کند، باید مثل خود آن‌ها بی‌رحم باشد.
samira
تنها احساسی که به او کمک کرده است زندان را تحمل کند؛ نفرت از زندان و زندانبانان، نفرت از جامعه، از قوانین انسانی، از تمکین، از بَرده‌بودن! از اطاعت‌کردن! از زندگی دسته‌جمعی! دوست دارد همیشه شکارچی باشد. اصلاً قانون زندگی همین است؛ انسان یا شکارچی است یا طعمه. اگر می‌خواهد در این جامعه به زندگی‌اش ادامه دهد، باید همیشه شکارچی باشد، باید با احساس نفرت زندگی کند،
samira
انسان یا شکارچی است یا طعمه. اگر می‌خواهد در این جامعه به زندگی‌اش ادامه دهد، باید همیشه شکارچی باشد، باید با احساس نفرت زندگی کند،
maha
انسان یا شکارچی است یا طعمه. اگر می‌خواهد در این جامعه به زندگی‌اش ادامه دهد، باید همیشه شکارچی باشد، باید با احساس نفرت زندگی کند،
maha
درد همیشه همراه خوبی برای آدمه پسرم، چون همیشه به ما وفادار می‌مونه.
maha
هرکس تو این دنیا فقط خودش رو دوست داره پسرم. فقط و فقط خودش و نه هیچ‌کس دیگه‌ای رو.
maha
ن ساندرا رو دوست دارم، چون اون هیچ‌چی نیست جز بخشی از خود من...
maha
همان‌طور بی‌حرکت، چند لحظه به داخل قبر خیره می‌ماند؛ مرگ را جلو چشمانش می‌بیند. در همین لحظه‌هاست که برای اولین‌بار باورش می‌شود دیگر تا ابد نمی‌تواند مادرش را، داروندارش را، نفس و وجودش را ببیند، دیگر نمی‌تواند او را در آغوش بگیرد و پیشانی‌اش را ببوسد، دیگر نمی‌تواند عطرش را استشمام کند، دیگر صدای مادرش نیست تا آرامشی بی‌اندازه را در وجودش زنده کند... نتوانسته بود مادرش را خوشبخت کند. نتوانسته بود آن‌طور که باید و شاید از خانواده‌اش محافظت کند. حالا دیگر خیلی دیر شده. در همین لحظه‌هاست که فکر می‌کند اصلاً تابه‌حال به مادرش گفته بود چقدر عاشقانه دوستش دارد؟ چقدر تحسینش می‌کند؟
m.r
قانون زندگی همین است؛ انسان یا شکارچی است یا طعمه. اگر می‌خواهد در این جامعه به زندگی‌اش ادامه دهد، باید همیشه شکارچی باشد، باید با احساس نفرت زندگی کند،
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
ـ حقیقت وجود خارجی نداره، یه چیز درونیه. اصلاً حقیقت بزرگ‌ترین دروغه. به تعداد آدم‌های روی زمین حقیقت تو این دنیا وجود داره.
zohreh
در بازی باید همه‌چیز را کنترل کرد؛ شرط اصلی بُرد همین است، وگرنه همه‌چیز از دست می‌رود و نتیجه‌اش چیزی نیست جز باخت!
zohreh
قضاوت کردن برای آدم‌ها چقدر آسان است و درک‌کردن چقدر سخت...!
zohreh
افراد انگشت‌شماری می‌توانند وضعیت مرا درک کنند؛ متأسفانه خیلی کم. ولی درعوض همه به خود اجازه می‌دهند که درباره‌ام قضاوت کنند.
zohreh
درست یادم نمی‌آید؛ انگار این مسئله جایی در اعماق ذهنم پنهان شده باشد، در اعماق وجودم... تصاویر، کلمات، احساسات و رایحه‌ها... درد... هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. مثل‌اینکه این اتفاقات هرگز رخ نداده باشد. مثل‌اینکه هرگز برای «من» رخ نداده باشد. ولی حقیقت خلاف این است. زخمی تازه که هنوز هم خونریزی دارد و عمقش به‌اندازهٔ وجودم است؛ گودالی که در آن گم شده‌ام... توضیح همهٔ این‌ها بسیار سخت است... این اتفاقات زندگی‌ام را برای همیشه تغییر داده و از من کسی ساخته که خودم هم نمی‌شناسمش.
zohreh
قضاوت کردن برای آدم‌ها چقدر آسان است و درک‌کردن چقدر سخت...! قضاوت‌شدن از جانب آدم‌هایی که چیزی از واقعیت نمی‌دانند به‌شدت آزارتان می‌دهد و از درون نابودتان می‌کند، تا جایی که از شما فقط پوسته‌ای خشک و توخالی می‌ماند.
shojaeekia
قضاوت‌شدن از جانب آدم‌هایی که چیزی از واقعیت نمی‌دانند به‌شدت آزارتان می‌دهد و از درون نابودتان می‌کند، تا جایی که از شما فقط پوسته‌ای خشک و توخالی می‌ماند.
n re
قضاوت کردن برای آدم‌ها چقدر آسان است و درک‌کردن چقدر سخت...!
n re
افراد انگشت‌شماری می‌توانند وضعیت مرا درک کنند؛ متأسفانه خیلی کم. ولی درعوض همه به خود اجازه می‌دهند که درباره‌ام قضاوت کنند.
n re
چشمان ساندرا هم‌زمان آمیزه‌ای از ترس، نفرت، رنج، ترس و درنهایت، لذت را تداعی می‌کرده...
ghazl
می‌بینی رافائل؟ تو اشتباه کردی! من یه زن معمولی نیستم! یه زن تنها و بی‌دفاع نیستم... یه هیولام... هیولایی که کنار یه هیولای دیگه زندگی رو واسه دخترهایی که اینجا می‌آن جهنم می‌کنه...
ghazl

حجم

۳۶۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۸ صفحه

حجم

۳۶۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۸ صفحه

قیمت:
۷۸,۵۰۰
۵۴,۹۵۰
۳۰%
تومان