بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل‌های مدیسن کانتی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل‌های مدیسن کانتی

بریده‌هایی از کتاب پل‌های مدیسن کانتی

۴٫۰
(۱۴۰)
من زنده‌ام اما قلبم را دفن کرده‌ام. این بهترین توصیفی است که می‌توانم بکنم. قبل از تو چند زن در زندگی‌ام بودند، اما بعد از تو هیچ. نه اینکه به عمد خود را متعهد به تجرد کنم، بلکه دیگر علاقه‌مند نبودم.
Azar
بعد از بیست و دو سال هنوز او را می‌دید که در آن عصر تابستان از وانتش پیاده شد تا راهش را بیابد، هری را می‌دید که در جادهٔ خاکی بالا و پائین می‌رفت و رابرت کین‌کید را می‌دید که روی رکاب ایستاده بود و به پشت سر نگاه می‌کرد.
naime❄
او به من گفت ما دیگر دو موجود جدا از هم نیستیم. ما تبدیل به موجود سومی شده‌ایم که متشکل از هر دوی ماست. دیگر هیچ یک از ما مستقل از آن موجود وجود نداریم.
فاطمه
رؤیاهای قدیمی رؤیاهای خوبی بودند. به واقعیت در نیامدند، اما به هر حال خوشحالم که داشتمشان
سارا
«تو از جنس همان چیزی هستی که به وجود می‌آوری».
فرشاد در سرزمین عجایب
«در این جهان پرتناقض، چنین اطمینانی تنها یک بار به سراغ انسان می‌آید و بس، حتی اگر هزار بار زندگی کنی».
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
رؤیاهای قدیمی رؤیاهای خوبی بودند. به واقعیت در نیامدند، اما به هر حال خوشحالم که داشتمشان.
samarium
فرانچسکا تصور می‌کرد اینها برای رابرت کین‌کید حرف‌های روزمره است. اما برای او، ادبیات محض بود. در مدیسن‌کانتی مردم این جوری حرف نمی‌زدند، دربارهٔ این چیزها حرف نمی‌زدند. حرف‌ها دربارهٔ آب و هوا، قیمت مزرعه، نوزادها، مراسم عزاداری، برنامه‌های دولت و تیم‌های ورزشی بود. آنها از هنر و رؤیا حرف نمی‌زدند. از واقعیت‌هایی که صدای موسیقی را بریده و رؤیا را در جعبه محبوس کرده بود، حرف نمی‌زدند.
پروا
جاده جای عجیبی است. داشتم به راه خود می‌رفتم سرم را بلند کردم و دیدم تو آنجایی.
hamtaf
بازار بیشتر از هر چیز دیگر ذوق هنری را در آدم می‌کشد. بازار برای اغلب مردم دنیای امن و بی‌خطری است.
نسیم رحیمی
در این جهان پر تناقض، چنین اطمینانی تنها یک بار به سراغ انسان می‌آید و بس، حتی اگر هزار بار زندگی کنی».
fuzzy
در صدای خودش نوای چیزی را شنید، که دلش را به شور می‌انداخت. نوای خنده‌های سبک‌سرانه در کافه‌های ناپل بود.
Mitir
جاده جای عجیبی است. داشتم به راه خود می‌رفتم سرم را بلند کردم و دیدم تو آنجایی.
Mitir
تحلیل کردن، تمامیت‌ها را خراب می‌کند. بعضی چیزها، چیزهای سحرآمیز، باید به صورت یک تمامیت باقی بمانند. اگر به جزئیاتشان نگاه کنی، از بین می‌روند».
mary
رؤیاهای قدیمی رؤیاهای خوبی بودند. به واقعیت در نیامدند، اما به هر حال خوشحالم که داشتمشان. درست نمی‌دانم معنی این حرف چیست، اما در جایی آن را به کار خواهم زد. بنابراین فکر می‌کنم احساس شما را درک کنم».
Emma
یک بار یک غاز کانادایی دیدم که جفتش به دست شکارچی‌ها کشته شد. می‌دانی، غازها همهٔ عمر فقط یک جفت انتخاب می‌کنند. غاز نر روزها و روزها دریاچه را دور می‌زد. آخرین باری که دیدمش، تنها روی آب شنا می‌کرد و هنوز دنبال جفتش می‌گشت. گمان می‌کنم چنین تشبیه و قیاسی برای امتحان ادبیات خوب باشد، اما دقیقاً وصف حال من است.
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
«تحلیل کردن، تمامیت‌ها را خراب می‌کند. بعضی چیزها، چیزهای سحرآمیز، باید به صورت یک تمامیت باقی بمانند. اگر به جزئیاتشان نگاه کنی، از بین می‌روند».
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
مدت‌ها پیش از آن که انسان شوم، یک زوبین بودم
fateme
«در این جهان پرتناقض، چنین اطمینانی تنها یک بار به سراغ انسان می‌آید و بس، حتی اگر هزار بار زندگی کنی»
منا نصرالهی
از سازم صدایی درآوردم که پیش از آن هرگز نشنیده بودم. کاری کردم که سازم به ازای همهٔ آن کیلومترها و سال‌ها که آن دو را از هم جدا کرده بود، شیون کند.
هانی

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان