بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل‌های مدیسن کانتی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل‌های مدیسن کانتی

بریده‌هایی از کتاب پل‌های مدیسن کانتی

۴٫۰
(۱۴۰)
«تحلیل کردن، تمامیت‌ها را خراب می‌کند. بعضی چیزها، چیزهای سحرآمیز، باید به صورت یک تمامیت باقی بمانند. اگر به جزئیاتشان نگاه کنی، از بین می‌روند
ف مجتهدی
«من مطمئن نیستم که تو در درون من باشی، یا من در درون تو باشم، یا مالک تو باشم. حداقل مایل نیستم مالک تو باشم. من فکر می‌کنم ما هر دو درون موجود تازه‌ای هستیم که خودمان خلقش کرده‌ایم: موجودی به نام (ما)».
:-)
«آنچه او برایم به‌جا گذاشت، بیشتر از آنی بود که من برایش
کاربر ۱۲۳۸۰۵۱
در جهانی که به طرز روزافزونی عاری از عواطف می‌شود، همهٔ ما درون لاک‌هایی زندگی می‌کنیم متشکل از رنجش‌ها و نازک‌طبعی‌هایی که زخمی شده و به‌کرات رویه بسته و سخت شده‌اند.
Mitir
او یاد گرفته بود که هیچ وقت قدرت مخابرهٔ ناگهانی اخبار کم‌اهمیت در شهرهای کوچک را دست‌کم نگیرد. دو میلیون کودک در سودان از گرسنگی می‌مردند و خبر مهمی محسوب نمی‌شد. اما اگر کسی همسر ریچارد جانسون را با یک غریبهٔ موبلند می‌دید، این می‌شد یک خبر داغ!
fateme
هر کس که چنان احساسی نسبت به زنی داشته باشد، خودش شایستهٔ دوست داشته شدن است.
هانی
به عدسی دوربین نگاه می‌کنم تا عکس بگیرم، تو را می‌بینم. می‌خواهم مقاله بنویسم، می‌بینم دارم دربارهٔ تو می‌نویسم.
zeynab_m91
در جهانی که به طرز روزافزونی عاری از عواطف می‌شود، همهٔ ما درون لاک‌هایی زندگی می‌کنیم متشکل از رنجش‌ها و نازک‌طبعی‌هایی که زخمی شده و به‌کرات رویه بسته و سخت شده‌اند. من نمی‌دانم مرز میان رنج‌های حقیقی و احساسات مبالغه‌آمیز کجاست.
شطرنج باز
من زنده‌ام اما قلبم را دفن کرده‌ام.
Nill
تو از جنس همان چیزی هستی که به وجود می‌آوری».
mary
رابرت، من به نحو غریبی به تو تعلق دارم. من نمی‌خواستم به کسی تعلق داشته باشم، نیازی به این کار نداشتم، تو هم چنین قصدی نداشتی. اما این اتفاقی است که افتاده. من دیگر اینجا روی علف‌ها و در کنار تو ننشسته‌ام. تو مرا همچون اسیری شوریده، به درون خودت برده‌ای».
Morteza
ما مثل دو سنگ آسمانی در برخورد با یکدیگر درخشیدیم و گذشتیم.
fateme
من زنده‌ام اما قلبم را دفن کرده‌ام
fateme
خواستن تو در هر روز، هر لحظه، در ضجهٔ بی‌امان زمان، زمانی که هرگز با تو نخواهم گذراند، عمیقاً در ذهنم طنین می‌اندازد.
منا نصرالهی
هرگز نشد که به او فکر نکنم، حتی یک لحظه. حتی زمانی که در ضمیر آگاهم نبود، حضورش را احساس می‌کردم، او همیشه با من بود.
آزاد
ظاهراً مردها هرچه پیرتر می‌شوند بیشتر به سمت آب تمایل پیدا می‌کنند
هانی
قرارگاه سرخ‌پوستان غم‌انگیز بود. همه می‌دانند که به هزار و یک دلیل حقوق آنها را پایمال کرده‌اند.
هانی
زن‌ها به نوعی از مردان می‌خواستند که در عین شوهر بودن، شاعر، تحریک‌کننده و عاشقی شوریده هم باشند. زنان در این خواسته تناقضی نمی‌دیدند. اما مردان می‌دیدند. اتاق‌های رختکن مردانه، مهمانی‌های مردانه، سالن‌های قمار و شرط‌بندی و گردهم‌آیی‌های خاص مردان، معرف یک سری ویژگی‌های مردانه بود که در آن مجموعه، شعر یا ظرافت‌هایی از آن دست، جایی نداشت. به این ترتیب اگر حلاوت معاشقه ظرافت محسوب می‌شد، هنر محسوب می‌شد، که فرانچسکا می‌دانست هنر و ظرافت هم هست، جایی در ساختار زندگی مردان نداشت.
زهرا۵۸
د. دو میلیون کودک در سودان از گرسنگی می‌مردند و خبر مهمی محسوب نمی‌شد. اما اگر کسی همسر ریچارد جانسون را با یک غریبهٔ موبلند می‌دید، این می‌شد یک خبر داغ! خبری که بشود به هم رد کرد، خبری که بشود نشخوار کرد، خبری که می‌توانست موجی گنگ و شهوانی در مغزهایی که آن را می‌شنوند به حرکت درآورد، تنها خیزآب کوچکی که در سراسر سال در ذهنشان به حرکت درمی‌آید.
امیر
آنچه او برایم به‌جا گذاشت، بیشتر از آنی بود که من برایش گذاشتم
امیر

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان