بریدههایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده:جفری ای. یانگ، جانت اس. کلوسکو
مترجم:ساره حسینی عطار
انتشارات:انتشارات شمشاد
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۹۶ رأی
۳٫۷
(۵۹۶)
ضدحملههای ما همچنین ما را از داشتن روابط صمیمانه باز میدارند. حس اطمینان خود را از دست میدهیم و آسیبپذیر میشویم. ما با بیمارانی ملاقات کردهایم که از دستدادن هرچیزی اعم از ازدواج یا رابطه با فردی که دوستش دارند را به خطرکردن برای آسیبپذیری ترجیح میدهند.
hedgehog
ضدحملههای ما، ما را به انزوا میکشاند. آنچنان سرگرم بینقص جلوهدادن خودمان میشویم که اصلاً توجه نمیکنیم که در این مسیر ممکن است چه افرادی را برنجانیم؟ بی توجه به اینکه چه مشکلاتی برای دیگران به بار میآورد، همچنان به ضدحملهها ادامه میدهیم. بیشک در چنین موقعیتی تأثیرات منفی نیز وجود دارند. سرانجام افراد ما را ترک میکنند و یا به طریقی با ما مقابل به مثل میکنند.
hedgehog
ضدحمله راهی برای فرار از این آسیبپذیریِ سهمگین است. ضدحملههای ما برای مواجهه با تلهها به ما کمک میکنند اما زمانی که این ضدحمله ها شدید شوند، نتیجهٔ معکوس میدهند و به خودمان آسیب میرسانند.
ضدحملهها در «ظاهر» درست هستند. در حقیقت بسیاری از افرادی که ما در جامعه آنها را ستایش میکنیم، افرادی اهل ضدحملهزدن هستند؛ افرادی همچون بازیگران سینما، نوازندهها و رهبران سیاسی. اما اگرچه که در جامعه جا افتادهاند و در چشم دیگران بهعنوان افرادی موفق دیده میشوند، هرگز پیش خودشان احساس آرامش نمیکنند. آنها همواره از درون احساس نقص دارند.
آنها از طریق قراردادن خودشان در موقعیتهایی که ستایش دیگران را به همراه دارد، بر این احساسِ ناکارآمدی غلبه میکنند. به دستآوردن چنین ستایشی در واقع تلاش برای جبران احساس بیارزشی میباشد. آنها میتوانند پیش از اینکه دستشان رو شود و سرکوب شوند، از طریق ضدحملهزدن، بر ایرادهای خود نقاب بگذارند.
hedgehog
با فرارکردن، چیزی را «احساس» نمیکنیم، تنها زندگی احساسیِ خود را زیر پا می گذاریم. زندگی بی روحی خواهیم داشت و نمیتوانیم درد و لذت واقعی را تجربه کنیم. از آنجایی که از مواجهه با مشکلات دوری میکنیم، در نهایت کارمان به رنجاندن اطرافیانمان منتهی میشود.
hedgehog
نکتهٔ منفی در مورد فرارکردن این است که هرگز موفق نمیشویم بر تله غلبه کنیم. از آنجایی که هرگز با حقیقت روبهرو نمیشویم، گیر میکنیم. نمیتوانیم عواملی که آنها را بهعنوان مشکل نپذیرفتهایم، تغییر دهیم. در عوض به همان رفتارهای خودشکنانه و روابط نابودگر ادامه میدهیم. با تلاش در جهت پیشروی در یک زندگیِ عاری از درد، خودمان را از فرصت تغییرِ آنچه که موجب رنجشمان میشود، محروم میسازیم.
با اتخاذ رویکرد فرار، با خودمان معامله میکنیم. در کوتاه مدت احساس رنجش نداریم اما در طولانی مدت از عواقب ناشی از این فرار رنج میبریم. تا زمانی که برندون از این تله فرار میکند، هرگز به آنچه که میخواهد، یعنی دوستداشتن و دوست داشتهشدن توسط فردی که حقیقتاً او را میشناسد، دست پیدا نمیکند.
hedgehog
استفاده از روش فرار در مواجهه با تلههای زندگی امری طبیعی است. زمانی که یک تله شکل میگیرد، غرق در احساسات منفی میشویم؛ احساساتی همچون غم، شرمندگی، اضطراب و خشم. ناچاریم تا از این درد فرار کنیم. نمیخواهیم تا با آنچه حقیقتاً احساس میکنیم روبهرو شویم چرا که حسکردن آن برای ما ناراحتکننده است.
hedgehog
بسیاری از افراد، از همهٔ موقعیتهایی که در آنها احساس آسیبپذیری و رنجش داشته باشند، فرار میکنند. اگر گرفتار تلهٔ نقص هستید، شما نیز همچون برندون به کلی از برقراری روابط صمیمانه اجتناب میورزید و هرگز اجازه نمیدهید کسی بیش از حد با شما صمیمی و به شما نزدیک شود. اگر گرفتار تلهٔ شکست هستید، از انجام کارها، تکالیف مدرسه، گرفتن ترفیع و یا قبول انجام پروژههای جدید اجتناب میکنید. اگر گرفتار تلهٔ طردشدن اجتماعی هستید، از گروهها، مهمانیها، جلسات و گردهماییها دوری میکنید. اگر گرفتار تلهٔ وابستگی هستید، از تمام موقعیتهایی که نیازمند استقلال شما هستند دوری میکنید. ممکن است حتی از تنها رفتن به مکانهای عمومی واهمه داشته باشید.
hedgehog
با رویکردِ فرار، از «فکرکردن» درمورد تلهمان اجتناب میکنیم. سعی میکنیم تا آن را از ذهنمان خارج کنیم. از «حسکردن» این تله نیز فراری هستیم. هنگامی که این احساسات بروز پیدا میکنند، آنها را سرکوب میکنیم. مواد مخدر مصرف میکنیم، پرخوری میکنیم، نسبت به پاکیزگی وسواس پیدا میکنیم و یا بهکار و شغل خود معتاد میشویم. از ورود به موقعیتهایی که ممکن است تلهٔ ما را فعال کنند دوری میکنیم. در حقیقت، افکار، احساسات و رفتار ما به گونهای عمل میکنند که گویی این تله هرگز وجود نداشته است.
hedgehog
تسلیمشدن شامل تمام الگوهای خودشکنانه ای میشود که ما بارها و بارها به تکرار آنها میپردازیم. به همین طریق است که همگی زندگی کودکیمان را تکرار میکنیم. هنوز همان کودک هستیم که همان درد قدیمی را تجربه میکنیم. تسلیمشدن، به «گسترش» موقعیت کودکیِ ما و بسطدادن آن به دوران بزرگسالی میپردازد. به همین دلیل است که اغلب نسبت به تغییر احساس ناامیدی میکنیم. تمام آنچه که میدانیم تلهای است که هرگز از آن خارج نمیشویم. تلهای همچون حلقهای تکرارشونده و تغییرناپذیر.
hedgehog
ما به روشهای مختلفی که با ما رفتار شده و با آنها بزرگ شدهایم، عادت میکنیم. اگر در خانوادهای بزرگ شویم که در آن با ما بدرفتاری شده، نادیده گرفته شدیم، سرمان فریاد کشیده شده، مدام مورد انتقاد واقع شدهایم و یا مطیع هستیم، پس همیشه نیز در چنین شرایط و موقعیتی نیز احساس راحتی میکنیم. هرچقدر هم که چنین شرایطی ناسالم باشد، اغلب افراد به دنبال خلق موقیتهایی هستند که در آنها بزرگ شدهاند. تمامِ ماهیت تسلیمشدن همین است؛ تکرار الگوهای کودکی در زندگی.
hedgehog
زمانی که تسلیم میشویم، دیدگاه خود نسبت به شرایط را، در راستای تأیید تلهای که گرفتار آن هستیم، به هم میریزیم. هر زمان که تلهٔ ما فعال میشود، با حسی شدید واکنش نشان میدهیم. شریکی را برمیگزینیم و با او وارد موقعیتهایی میشویم که تلهای که در آن گرفتار آمدهایم را تشدید میکنند. «ما همچنان تلهٔ زندگی را زنده نگه میداریم.»
hedgehog
الکس همیشه نسبت به دیگران احساس شرمندگی دارد و خودش را به شکل نادرستی با دیگران مقایسه میکند. احساس میکند که دیگران از او بهتر هستند و به همین دلیل، موقعیتهای اجتماعی به شکل یکنواختی برای او رنجآور میباشند. در اولین سال از دوران دانشجوییاش در مهمانیها شرکت میکرد اما آنچنان اضطراب داشت که نمیتوانست با کسی حرف بزند. الکس اینطور توضیح میدهد: «هیج چیز برای حرفزدن دربارهاش به ذهنم نمیرسید.» در دومین سال از دانشگاهش در هیچ مهمانی شرکت نکرد.
الکس به برقراری رابطه با یکی از دختران دانشگاه پرداخت. او همیشه از الکس انتقاد میکند.
hedgehog
تلههای زندگی به شکلی «مؤثر» تجربیات ما را سازماندهی میکنند. آنها به روشهایی علنی و ظریف عمل میکنند تا بر چگونگی اندیشیدن، احساسات و اعمال ما تأثیر بگذارند.
افراد مختلف به گونههای مختلفی از عهدهٔ تلهها برمیآیند. همین مسئله نیز توضیح میدهد که چرا کودکانی که در محیطی یکسان بزرگ شدهاند میتوانند بسیار با یکدیگر تفاوت داشته باشند. بهعنوان مثال، دو کودکی که پدر و مادری بداخلاق داشتهاند، میتوانند رفتار متفاوتی داشته باشند. ممکن است یکی به فردی گوشهگیر، ترسیده و قربانی تبدیل شود و تا آخر عمر همینطور بماند و دیگری ممکن است کاملاً سرکش و ستیزهجو شده و حتی خانه را ترک کند تا بهعنوان یک نوجوان در خیابانها سرگردان شود.
hedgehog
اگر مشکلاتِ محدودیتی شما شامل خویشتنداری و خودفرمانی نیز میشود، حتی سلامتی شما نیز ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد. ممکن است بیش از حد سیگار بکشید، به مواد مخدر اعتیاد پیدا کنید، ورزش نکنید و یا بیش از حد غذا بخورید. حتی ممکن است مرتکب اعمال مجرمانه شوید؛ اعمالی مانند خشم و حمله به دیگری و یا رانندگی در حال مستی.
hedgehog
در نهایت ممکن است والدین شما از نظر احساسی سرد بوده باشند. مدام مورد انتقاد واقع میشدید و ارزش شما کاهش مییافته. بعدها در جهت جبران و یا فرار از این کاهشِ ارزش و کمبود محبت، احساس حقطلبی را در زندگی برای خود پیش گرفتهاید.
حقطلبی میتواند به زندگی شما آسیب برساند. در نهایت افراد از شما خسته میشوند. یا شما را ترک میکنند و یا در پی انتقام از شما قرار میگیرند. شریک زندگی شما از شما جدا میشود، دوستتان وقتش را با شما سپری نمیکند و یا از شغل و محل کار خود اخراج میشوید.
hedgehog
از بسیاری جهات، مشکلات محدودیتهای واقعگرایانه، در مقابل مشکلات ابراز وجود قرار دارند. زمانی که به شما اجازهٔ ابراز وجود داده نشود اساساً کنترلشده خواهید بود. نیازهای خود را فدا میکنید و مایل به برآوردن نیازهای دیگران هستید. هنگامی که دچار مشکل محدودیت باشید، بیش از حد درگیر نیازهای خود میشوید و «به نیازهای دیگران اهمیت نمیدهید.» ممکن است تا حدی چنین کاری را انجام دهید که دیگران شما را فردی خودخواه، پرتوقع، کنترلکننده و خودشیفته قلمداد کنند. همچنین ممکن است مشکلاتی نیز با خویشتنداریِ خود داشته باشید. آنچنان هوسران و احساساتی هستید که در رسیدن به اهداف طولانی مدتتان به مشکل برمیخورید. همیشه به دنبال رضایتمندی های فوری و زودگذر هستید. نمیتوانید امور عادی و خستهکننده را تحمل کنید. اینطور آموختهاید که آدم خاصی هستید که حق دارد هرکاری را به شیوهٔ خودش انجام دهد.
hedgehog
داشتن محدودیتهای واقعگرایانه یعنی «پذیرش محدودیتهای درونی و بیرونی نسبت به رفتارتان.» این مسئله، ظرفیت درک و در نظرداشتن نیازهای دیگران را شامل میشود؛ یعنی برقراری تعادل میان نیازهای دیگران و نیازهای خودمان. همچنین شامل تمرین برای خویشتنداری و خودفرمانی میشود تا بتوانیم بدون مواجهه با مجازات اجتماعی، به اهداف خود دست یابیم.
hedgehog
سومین نشانه، وجود میزان زیادی از «خشمهای پیشبینی نشده» است. خشمی همیشگی در زیر خاکستر وجود دارد که گاهی خارج از کنترل و به شکلی پیشبینی نشده طغیان میکند. ممکن است احساس افسردگی داشته باشید. در دامی که هرگز از شما قدردانی نمیشود گرفتار شدهاید. زندگی شما به نظر پوچ میآید. هرآنچه در توان دارید انجام میدهید اما همچنان لذتی از زندگی نمیبرید.
hedgehog
سه نشانه مبنی بر محدودشدن ابراز وجود شما وجود دارد. اول اینکه شما بسیار با دیگران «سازگار» هستید. همیشه در جهت کسب رضایت دیگران هستید و همیشه از آنها مراقبت میکنید. همیشه منافع خود را فدای دیگران میکنید. به نظر اصلاً نگران نیازهای خود نیستید. نمیتوانید اطرافیان خود را در رنج ببینید و مدام امیال خود را در جهت کمک به آنها فدا میکنید. آنقدر به دیگران محبت میکنید که آنها از اینکه با شما باشند احساس گناه میکنند. در درون خود ممکن است احساس ناتوانی و تسلیم داشته باشید و یا از اینکه محبتهای شما مورد سپاسگزاری واقع نشده دلخور شوید. شما بیش از حد در جهت رفع نیازهای دیگران مهربانی میکنید.
hedgehog
در محیطی در دوران کودکی که در آن ابراز وجود تشویق میشود، حمایت میشویم تا علایق طبیعی و اولویتهای خودمان را کشف کنید. نیازها و خواستههای ما برای تصمیمگیری مورد اهمیت واقع میشوند. اجازه داریم تا آنجا که به دیگران آسیبی نرساند، احساساتی همچون خشم و ناراحتی را ابراز کنیم. به صورت مداوم اجازه داریم تا رفتاری سرخوشانه و بی پروا و مشتاقانه داشته باشیم. تشویق میشویم تا میان کار و تفریح تعادل ایجاد کنیم. معیار و ملاکها معقول هستند.
hedgehog
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان