هنری هشتم یک مؤمن چند همسره بود اما من یک کافر تک همسره هستم
Shirin Rassam
زنها آنقدر با دستهایشان منظورشان را خوب میرسانند و حرف میزنند که به نظرم دست مردها درمقایسه با زنها مثل یک چوب خشک است. دست مردان برای فشردن دست دیگران، ضربه زدن، شکلیککردن و امضای چک ساخته شده است و البته برای کار کردن. دست زنها برای مالیدن کره روی نان یا کنار زدن مو از روی پیشانی ساخته شده است.
نیتا
انسان باید لحظات را به حال خود بگذارد و تلاشی برای تکرار آنها نکند.
Travis
اگر عصری که در آن زندگی میکنیم، شایستهٔ یک نام باشد؛ آن نام «فحشا» است. ما در عصر فحشا زندگی میکنیم. مردم با کلماتی که فاحشهها از آن استفاده میکنند خو گرفتهاند.
کاربر ۸۸۲۴۰۱
روح به جایی میرود که به آن تعلق دارد.
راحله
وقتی پول و هنر یکجا میشوند، یک جای کار همیشه میلنگد؛ یا برای هنر بیش از اندازه پول میدهند یا تفریط میکنند و خیلی کم پول میدهند.
reza samani
شانههایم را گرفت و هردو چشمم را بوسید و گفت: «تو خیلی دوست داشتنی هستی، دوست داشتنی و خسته»، اما وقتی خواستم او را در آغوش بگیرم، به نرمی گفت: «نه! لطفاً این کار را نکن» و من اشتباه کردم و رهایش کردم. با همان لباسها روی تخت افتادم و همانطور خوابم برد. وقتی صبح بیدار شدم ماری رفته بود. تعجب نکردم چون حدس میزدم برود.
بهارنارنج
حرفش را قطع کردم و گفتم: اشکالی ندارد کوسترت. خیلی هم خوشحالم که باعث شدم چند مارک کمتر از جیب مسیحیت خرج شود.
Robin
من یک دلقکم؛ یا همان به اصطلاحِ رسمی: کُمِدین، بیستوهفت ساله و بدون وابستگی به کلیسا. یکی از نمایشهای من، «رسیدن و رفتن» نام دارد که یک پانتومیم بسیارطولانی است و در طی آن، حضار گیج میشوند که کِی رسیدن را بازی میکنم و کِی رفتن را؟
yazahra
فکر نمیکنم کسی روی زمین باشد که بتواند یک دلقک را درک کند، حتی دلقکها هم یکدیگر را درک نمیکنند، زیرا همیشه پای حسد و رشک درمیان است
کاربر ۸۸۲۴۰۱