بریدههایی از کتاب روی پاهای خودم
۴٫۳
(۱۴۳)
مشکلات میتوانند یا ما را متوقف کنند یا ما را مجبور کنند که خلاقیت به خرج دهیم
Sajjad
اگر کسی به انسان عمیقاً عشق بورزد، به او قدرت میدهد. اگر انسان به کسی عمیقاً عشق بورزد، این عشق به او جسارت میدهد.
لافکادیو
من معتقدم که سگها شبیه انسانها هستند، حتی بعضی از آنها کنار ما زنده هستند تا به ما کمک کنند که یک برهۀ سخت از زندگیمان را بگذرانیم.
مونیکا
وقتیکه شما به اندازۀ کافی متمرکز و مصمم هستید، تواناییهایتان چندبرابر میشود.
مونیکا
طی چند سال بعد هم، من با افراد زیادی ملاقات کردم و متوجه شدم تا وقتیکه خودم بیشازحد به نقصانهایم نپردازم، آنها هم متوجه این مسئله نخواهند شد. این انتخاب خود ماست که به جنبۀ مثبت قضیه بپردازیم یا به جنبۀ منفی.
lucky luke
عارفی بزرگ میگوید: «انسانها را دیدم که بسیار هراسانند، آخر برای چه؟ آنها که چیزی برای از دست دادن ندارند.»
ریحانه
یاد پسری افتادم که مادرم یکبار برایم از او گفته بود. پسری که او هم در سن کم به طور ناگهانی پاهایش را از دست داده بود. مادرم بعدها به من گفت او هم دقیقاً به بیماری من مبتلا شده بود. حتی یک درصد هم فکر نمیکردم که سرنوشت او برای من هم رقم بخورد. ما طوری زندگی میکنیم، گویا از همهچیز مطلع هستیم. من که همینطور زندگی میکردم، ولی ما هیچچیز نمیدانیم. واقعاً هیچچیز و اگر غیر از این تصوری داریم؛ در بهترین حالت یا بسیار متکبر و در بدترین حالت بسیار احمق هستیم.
Mina
پرستارها هر روز وضعیتم را کنترل میکردند و میپرسیدند: «خب ریشههایت چطور است؟»
آنها چه تصور میکنند؟ مگر من یک درختم؟
پاسخ میدادم: «ممنونم پاهایم بهتر هستند.» سعی میکردم هرقدر میتوانم طبیعی باشم. اما لغت ریشه یا بن که آنها به کار میبردند، نهتنها برایم عجیب بود؛ بلکه باعث میشد احساس کنم که به یک شیء بدل شدهام.
حتی تا امروز هم استفاده از این برچسبها را دوست نداشتم. بهندرت از واژۀ معلول یا نقصعضو استفاده کردهام؛ زیرا این کلمات یعنی تو چیزی را از دست دادهای. در شرایطی که من معلول نبودم. من ایمی میشل پردی بودم. همین.
Mina
رازِ داشتن یک زندگیِ پربار در این است که آغازهایی بیشتر از پایانها داشته باشیم.
دیوید وینبام
MoonRiver
این طبیعی است که به گذشته نگاهی بیندازیم، همۀ ما انسان هستیم و دوست داریم مسائل را بفهمیم و البته گاهی درسهایی برای آموختن وجود دارد، ولی درنهایت در گذشته ماندن، افسوس خوردن و عیبجویی از خود برای چیزی که نمیتوانی آن را تغییر بدهی، فقط و فقط اتلاف انرژی است.
MoonRiver
ورزشکاران خستگیناپذیرآفریده شدهاند. البته بعضی از آنها، فیزیک بدنی، قد و شانههای پهنشان در ورزش کمکشان میکند، ولی آنچه یک ورزشکار را ورزشکار میکند، عادتها و قوانینی است که در طول زندگی کسب میکند.
خواندن و عمل با هم
تصویر مقدار پولی را که روی تابلو کشیده بودم و قصد داشتم تا پایان سال به دست بیاورم، به واقعیت منجر شد. حتی با احتساب پولهای خردم در پایان سال ۲۰۱۰، دقیقاً همان عددی شد که روی تابلو نصب کرده بودم. به خودم گفتم چرا من روی تابلو دویست هزار دلار نزده بودم؟ درنهایت هدفم را به صد هزار دلار در سال ارتقا دادم، من به خودم نشان داده بودم که میتوانم مطابق با چیزهای موردعلاقهام زندگی کنم.
خواندن و عمل با هم
زندگی ما بر اساس آنچه برایمان اتفاق میافتد، رقم نمیخورد؛ بلکه بر اساس پاسخهایمان به این اتفاقات است که سرنوشتمان ترسیم میشود.
علاقه مند کتاب
تصمیم گرفتم قوانین را خودم برای خودم وضع کنم.
امین
من فقط سعی میکردم به مسائل در زمان مقتضی خودشان بیندیشم تا بتوانم روزها را سپری کنم. به خودم اجازه نمیدادم در تاریکی فرو بروم، عمدتاً به این خاطر که برایم خوب نبود در این حس فرو روم. به عبارتی اگر برای خودم گودالی میکندم و در آن میپریدم دیگر هرگز قادر نبودم خودم را بیرون بکشم.
علاقه مند کتاب
سفر به دوردستها فقط با یک قدم کوچک آغاز میشود.
لائوتسه
علاقه مند کتاب
ورزشکاران خستگیناپذیرآفریده شدهاند. البته بعضی از آنها، فیزیک بدنی، قد و شانههای پهنشان در ورزش کمکشان میکند، ولی آنچه یک ورزشکار را ورزشکار میکند، عادتها و قوانینی است که در طول زندگی کسب میکند. آنها بیوقفه تمرین میکنند و ارادهای برای از بین بردن مرزها دارند
f.fami
چرا دائماً به مسائلی بپردازم که نمیتوانستم از آنها مطمئن باشم. بهترین پایگاه من در زمان حال است، برای اینکه از میان همهچیز بهراحتی عبور کنم، باید متمرکز بر عبور از لحظۀ حال باشم. حتی الان هم عدۀ زیادی از من میپرسند، از تصور اینکه قرار بود پاهایت را از دست بدهی افسرده نشدی؟ پاسخ من این بود: «در آغاز نه، اینطور نبود.» عدۀ زیادی از اعضای خانواده و دوستانم تصور میکردند که من در انکار به سر میبرم، ولی من فقط سعی میکردم به مسائل در زمان مقتضی خودشان بیندیشم تا بتوانم روزها را سپری کنم. به خودم اجازه نمیدادم در تاریکی فرو بروم، عمدتاً به این خاطر که برایم خوب نبود در این حس فرو روم. به عبارتی اگر برای خودم گودالی میکندم و در آن میپریدم دیگر هرگز قادر نبودم خودم را بیرون بکشم.
f.fami
اگر در زندگی خوششانس باشید دستکم یک لحظه وجود دارد که دقیقاً میدانید باید چهکاری انجام دهید.
plato
نشسته بودم و به این فکر میکردم که من حتی آدمی نبودم که یک قرص مسکّن استفاده کنم و حالا مجبور بودم برای باقی عمرم از دارو استفاده کنم؟ وحتی
کتاب ناب
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰۳۰%
تومان