بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روی پاهای خودم | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب روی پاهای خودم

بریده‌هایی از کتاب روی پاهای خودم

۴٫۳
(۱۴۳)
تا از دست دادن همه‌چیز در زندگی، از ورشکستگی‌های مالی تا سلامتی و حتی از دست دادن عضوی از بدن، یک قدم یا حتی یک چشم‌برهم‌زدن فاصله است. همۀ چیزهایی که خود را بی‌چون‌وچرا صاحب اصلی‌شان می‌دانیم؛ خانه، ماشین، ثروت و حتی فرزند و سلامتی، چیزهایی عاریه‌ای و دنیوی هستند که به ما تعلق ندارند؛ بلکه فقط وسیله‌هایی گذرا هستند که در این دنیا در اختیار داریم تا به‌نحوی شایسته آن‌ها را به کار بگیریم.
زهرا۵۸
چنان درگیر روزمرّگی‌ها و مشغله‌هایمان هستیم و موانع مانند کوه‌هایی عظیم بر سر راهمان سبز می‌شوند که معمولاً توانایی‌هایمان را یا از یاد می‌بریم یا اصلاً آن‌ها را باور نداریم.
زهرا۵۸
عارفی بزرگ می‌گوید: «انسان‌ها را دیدم که بسیار هراسانند، آخر برای چه؟ آن‌ها که چیزی برای از دست دادن ندارند.»
کاربر ۱۱۴۶۷۲۶
انعطاف‌پذیر بودن و با تغییرات کنار آمدن، می‌تواند انسان را به برد نهایی برساند.
Mina
هیچ موفقیتی بدون ریسک کردن به دست نمی‌آید.
Mina
پس از اینکه کمی درد را تحمل می‌کردم، متوجه می‌شدم که در بدنم چه قدرتی نهفته است. ما ذهنمان خیلی زودتر از بدنمان خسته می‌شود. تئوری فکری دیوید این بود که اگر شما با سرعت و قدرت تمرین کنید، با سرعت و قدرت هم رقابت خواهید کرد.
Mina
«اگر به‌جای اینکه به مشکلات و محدودیت‌ها، با دید منفی نگاه کنیم، آن‌ها را به منزلۀ فرصت‌هایی برای متبلور شدن خودمان و باورسازی تصوراتمان ببینیم، به ما کمک می‌کنند که فراتر از آنچه تاکنون طی کرده‌ایم، برویم. این شکستن مرزها یا محدودیت‌ها نیست؛ بلکه پشت‌سر گذاشتن آن‌ها و دیدن افق‌هایی است که ورای این مرزها موجود است.»
Mina
با چشمانی اشک‌بار به او گفتم: «من اصلاً نمی‌دانم که می‌توانم این کار را انجام بدهم یا نه؟» همچنین به‌خاطر استرسی که در طول سه ماه گذشته متحمل شده بودم، گریه می‌کردم. اگر روی سکو احساساتی می‌شدم چه؟ باربارا تمام تلاشش را کرد تا آرامم کند، او گفت: «فقط کافی است به خدا توکل کنی و اگر هم احساساتی بشوی در جای مناسب و زمان مناسبی است. هیچ نگران نباش.»
Mina
عارفی بزرگ می‌گوید: «انسان‌ها را دیدم که بسیار هراسانند، آخر برای چه؟ آن‌ها که چیزی برای از دست دادن ندارند.»
مستاجر
روز دوم که با راس در محل فیلم‌برداری بودیم از او پرسیدم: «آیا تو هیچ‌وقت موقع ضبط دستپاچه نمی‌شوی؟» جوابی که به من داد به‌قدری برایم جالب بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. او گفت: «البته که استرس دارم، ولی این استرس هجمه‌ای از انرژی است، می‌توانی آن را به انرژی مثبت یا انرژی منفی تبدیل کنی. اگر در یک صحنۀ احساسی باشم و نیاز باشد که گریه کنم، از این انرژی برای احساساتی شدن استفاده می‌کنم ولی اگر نیاز باشد که بخندم از این انرژی برای خوشحالی استفاده می‌کنم. فقط کافی است که بدانی این انرژی را به کدام سو هدایت کنی.» به نظرم جملات خردمندانه‌ای بودند که داشتم هم در صحنۀ فیلم‌برداری هم در زندگی فرا می‌گرفتم. در طول چند هفتۀ بعد، از یک آدم مضطرب که نمی‌داند چه می‌کند، به فردی بدل شدم که بر خود کاملاً مسلط است.
Mina
هیچ‌کدام از ما قادر به خلق یک اثر بزرگ یا مدیریت یک اقدام مؤثر نخواهیم بود، مگر آنکه به نجواهایی گوش بسپاریم که در درون خود می‌شنویم. رالف والدو امرسون
Mina
یکی از رازهای زندگی، استفاده از سنگ‌های لغزان برای بالا رفتن است. جک پن
مرمری
زندگی یک ماجراجویی شجاعانه است یا هیچ چیزی نیست. هلن کلر
مرمری
متوجه شدم که این پاها برایم مزایای خوبی هم دارند. مثلاً می‌توانستم سایز کفش‌هایم را با سایزی که همیشه در بازار حراج شده است تنظیم کنم. حتی می‌توانستم قد خودم را هم تنظیم کنم. قد واقعی من صد و هفتاد سانتی‌متر بود، حالا می‌توانستم به اندازۀ دو و نیم سانتی‌متر به قدم اضافه یا کم کنم. من در کل قد بلند را بیشتر دوست داشتم ولی باتوجه‌به نوع لباسم و مهمانی‌ای که در آن شرکت می‌کردم، می‌توانستم قدم را تنظیم کنم و این را بسیار دوست داشتم، حتی تا امروز هم این کار را انجام می‌دهم. برای خودم معین کرده بودم که پاهای مصنوعی نباید مثل خاری در چشمم باشند، آن‌ها بایستی قسمتی از وجود من باشند. به‌جای اینکه از پوشیدن هرروزۀ آن‌ها ناراحت باشم یا تحملشان کنم، باید آن‌ها را در آغوش بکشم و هر روز یک کفش زیبا برایشان انتخاب کنم.
Mina
قسمت شگفت‌آور این بود که من چقدر تند دویده بودم و خودم را مجبور کرده بودم که با پاهایم حتی از بعضی جاها بپرم. به‌طوری‌که وقتی مادرم قضیه را برای پدر و خواهرم تعریف می‌کرد، گفت: «ایمی خیلی محتاط و آهسته روی ایوان راه می‌رفت و با تلفن صحبت می‌کرد، اما ناگهان مثل تیری از چلۀ کمان رها شد و با سرعت می‌دوید.» وقت دویدن اصلاً پاهایم را احساس نمی‌کردم. تمام توجهم به روکسی و نجات دادنش بود، به‌طوری‌که کوچک‌ترین درد و بی‌حسی در پاهایم نداشتم و فقط می‌خواستم به روکسی برسم. این ماجرا یک نکته را برایم روشن می‌کرد؛ وقتی‌که شما به اندازۀ کافی متمرکز و مصمم هستید، توانایی‌هایتان چندبرابر می‌شود.
Mina
تا وقتی‌که خودم بیش‌ازحد به نقصان‌هایم نپردازم، آن‌ها هم متوجه این مسئله نخواهند شد. این انتخاب خود ماست که به جنبۀ مثبت قضیه بپردازیم یا به جنبۀ منفی. نمی‌خواهم بگویم که متوجه نقصان‌های خود نیستم یا اینکه وجود ندارند، البته که همگی عیب‌هایی داریم ولی در طول زمان متوجه شدم که چیزهایی که ما را از دیگران متفاوت می‌کنند، همان چیزهایی هستند که ما را زیبا می‌کنند.
مرمری
ما طوری زندگی می‌کنیم، گویا از همه‌چیز مطلع هستیم. من که همین‌طور زندگی می‌کردم، ولی ما هیچ‌چیز نمی‌دانیم. واقعاً هیچ‌چیز و اگر غیر از این تصوری داریم؛ در بهترین حالت یا بسیار متکبر و در بدترین حالت بسیار احمق هستیم.
مرمری
اگر به‌جای اینکه به مشکلات و محدودیت‌ها، با دید منفی نگاه کنیم، آن‌ها را به منزلۀ فرصت‌هایی برای متبلور شدن خودمان و باورسازی تصوراتمان ببینیم، به ما کمک می‌کنند که فراتر از آنچه تاکنون طی کرده‌ایم، برویم. این شکستن مرزها یا محدودیت‌ها نیست؛ بلکه پشت‌سر گذاشتن آن‌ها و دیدن افق‌هایی است که ورای این مرزها موجود است.
Mir a
ما همیشه نمی‌توانیم تصمیم بگیریم که از کدام مسیر پایین می‌آییم یا با کدام کوه مواجه می‌شویم، ولی همیشه فرصت مهم‌ترین انتخاب‌ها به ما داده می‌شود و آن این است که یا مقاومت کنیم یا تغییر
Rahil
درحقیقت، فقط دو دسته از احساسات وجود دارد و دو لغت در زبان روح آدمی حک شده است؛ ترس که ما را در پوششی پنهان می‌کند و عشق که ما را برهنه می‌کند. ترس صدمه می‌زند و عشق التیام می‌دهد.
Sajjad

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۵۰۰
۲۷,۶۵۰
۳۰%
تومان