بریدههایی از کتاب من چگونه اروین یالوم شدم
نویسنده:اروین د. یالوم
مترجم:اعظم خرام
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸۵ رأی
۴٫۱
(۸۵)
با پوکر، غواصی، قدم زدن در ساحل، موتورسواری، بازی کردن با بچهها و شطرنج، زندگی سرگرمکننده و شادی را میگذراندم که تا آنموقع هرگز در عمرم تجربه نکرده بودم.
anahita.bdbr
از دید دیگران، من عالی و بینقص بودم، با زنی که عاشقش بودم ازدواج کرده بودم، در دانشکدۀ پزشکی پذیرفته شده و به همۀ مقاصدم رسیده بودم. اما... در عمق وجودم، من هرگز راحت نبودم. هرگز مطمئن و دلگرم نبودم و هیچوقت نتوانستم بر اضطراب و تشویش دائمیام غلبه کنم و ریشههای این اضطراب را بفهمم. حس مبهمی داشتم. احساس میکردم که زخمهای روحی دوران کودکیام التیام پیدا نکردهاند. احساس میکردم به کسی تعلق ندارم و مثل دیگران لایق و سزاوار نیستم...
anahita.bdbr
از او دلخور بودم و رابطهمان شکرآب بود. بعد از آن جریان، با فاصله گرفتن از او از خودم حفاظت میکردم.
anahita.bdbr
اگر اوضاع دست پدرم بود احتمالاً ما تا ابد بالای همان مغازۀ بدترکیب زندگی میکردیم. به نظر میرسید او نسبت به محیط اطرافش بسیار بیتفاوت است. مادرم همیشه برایش لباس میخرید.
anahita.bdbr
آنچه باعث میشود ما از مرگ بترسیم، از دست دادن آینده نیست، بلکه از دست دادن گذشته است.
Farzaneh Parsinejad
باید از این خانواده خلاص میشدم. در طول دو سه سال بعدش، بهندرت با مادرم حرف زدم. ما مثل دو غریبه در یک خانه زندگی میکردیم.
anahita.bdbr
زندگی ما خیره شدن به نیازهای دیگران است و در این مسیر نهتنها از کمک کردن برای تغییر بیمارانمان لذت میبریم بلکه امیدواریم تغییراتشان مثل امواجی به حرکت درآید و اطرافیانشان را هم متحول کند.
شغل ما مزیت دیگری هم دارد و آن این است که ما در این شغل سنگ صبور و مخزن اسرار بیمارانیم. هر روز، بیماران با بیان رازهایشان ما را مورد لطف و مرحمت قرار میدهند. خیلی وقتها آنها رازهایی را به ما میگویند که قبلاً هرگز با کسی مطرح نکردهاند. این رازها پشت پردۀ شرایط انسانها را بدون زواید دستوپاگیر اجتماعی به ما نشان میدهد؛ زوایدی مثل نقش بازی کردن، خودستایی یا پزها و رفتار نمایشی. عهدهدار شدن و شنیدن چنین رازهای خالصانهای، نعمتی است که فقط به افراد کمی اعطا شده است.
هر چیز که در جستن آنی،آنی
گفته میشود که شخصیت هر کس را از طریق دوستان و آشنایان نزدیکش میتوان قضاوت کرد،
Mary gholami
هر کدام از ما، حتی بدون اینکه خودمان بدانیم، دایرههای متحدالمرکزی را که بر دیگران اثر میگذارند خلق کردهایم. این دایرهها برای سالها و حتی نسلهای بعد هم اثر خواهند کرد. درست مثل امواجی که در استخر بهوجود میآیند و آنقدر ادامه پیدا میکنند تا دیگر دیده نشوند. حتی در آن صورت هم درحقیقت در ابعاد نانو وجود دارند.
راضیه قاسمی
همیشه از بیمارانم میخواهم که تأسفهای زندگیشان را زیرورو کنند و در اشتیاق یک زندگی بدون تأسف باشند.
راضیه قاسمی
به سمت میکروفن رفت و با لحنی شمرده و رسمی گفت:
گفته میشود که شخصیت هر کس را از طریق دوستان و آشنایان نزدیکش میتوان قضاوت کرد، اگر اینطور باشد، بنابراین...
او سکوت کرد و خیلی آرام و تعمداً تمام جمعیت را از چپ به راست نگاه کرد و ادامه داد:
نتیجه میگیریم که من حتماً آدم خیلی خوبی هستم.
سیستماتیک
سال آخر که بودم، سومین فرزندمان، ویکتور، در بیمارستان جانز هاپکینز به دنیا آمد. ما خیلی خوششانس بودیم که بچههایی سالم و دوستداشتنی داشتیم.
وقتی سر کار بودم، برای برگشتن به خانه و بازی با آنها لحظهشماری میکردم، من و مریلین هیچوقت احساس نکردیم که بچهها یا زندگی خانوادگی برای زندگی حرفهایمان دستوپاگیر باشند یا مانعی محسوب شوند.
سیستماتیک
سال ۱۹۱۱ اولینبار فروید این قضیه را مطرح کرد که نوعی جذبۀ معنوی و عرفانی در خوابهایی که بیمار در اوایل دوران درمانش تعریف میکند وجود دارد. فروید اعتقاد داشت که این رویاهای اولیه بیتزویر و صادقانه و بسیار آشکارکنندۀ درون بیمارند، چون بیمار در ابتدای درمان کاملاً گاردش را زمین گذاشته و بعداً که درمانگر روی خوابهای بیمار کار میکند، بهنوعی رویاباف ناخودآگاه ذهن بیمار، محتاطتر میشود و شروع به بافتن خوابهای پیچیدهتر، تاریکتر و مبهمتری میکند.
شراره
«تاریخ، داستانی است که اتفاق افتاده است درحالیکه داستان، تاریخی است که ممکن است اتفاق بیفتد.»
شراره
فکر کردن به مرگ در زندگی، مثل این است که به پیکنیک رفته باشیم و از دوردست صاعقهای را بشنویم. ولی از طرفی، فکر میکنم روبرو شدن حقیقی با مرگ و فناپذیری، میتواند روش زندگی ما را تغییر دهد و به ما کمک میکند تا چیزهای جزئی و ناچیز را بیاهمیت بشماریم و ما را تشویق میکند تا بدون حسرت و تأسف زندگی کنیم.
شراره
موجدار شدن باعث میشود وحشت از مرگ بسیار بسیار کاهش پیدا کند. مواج شدن به این معناست که بخشهایی از خودمان را به دیگران بدهیم حتی اگر این دیگران را اصلاً نشناسیم. درست شبیه موجهایی که قلوهسنگهای کف دریاچه را حرکت میدهد. آنقدر آنها را میسایید تا سنگها از بین میروند ولی اجزای بسیار ریز و نانو ذرههای آنها همچنان ادامه پیدا میکنند.
شراره
هرگاه دو طرفِ یک رابطه به ارتباط بین خودشان دقیقتر نگاه کنند و این ارتباط را بررسی کنند، بهتر میتوانند با هم روبرو شوند و عمیقتر در این رابطه غرق میشوند.
شراره
خانوادهدرمانی شکلی از درمان بود که در آن تمام اعضای خانواده با هم به دیدن درمانگر میرفتند و همه با هم در جلسات درمانی حاضر میشدند.
شراره
آنچه در درمان بیشترین اهمیت را دارد، صداقت و شفافیت است نه اقتدار و ظاهر و نام حرفهای
شراره
دکتر وایتهورن میگفت: «با این نقشه، شما و بیمارتان هر دو برنده شده اید. اگر بیمار بداند که شما به حرفهایش علاقهمند شدهاید و میخواهید از او چیزی یاد بگیرید، اعتمادبهنفسش بالا میرود و درنهایت همۀ چیزهایی را که باید در مورد بیماری او بدانید خواهید فهمید.»
شراره
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۵۰%
تومان