بریدههایی از کتاب هزار خورشید تابان
نویسنده:خالد حسینی
مترجم:کیمیا مرادقلی
ویراستار:معصومه مغاری
انتشارات:نکوراد
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۴۰ رأی
۴٫۵
(۲۴۰)
این زندگی که مدام بر غصههای ما میافزاید تا بتوانیم آن را تحمل کنیم. فکر کنم موقعش که بشود، آن را با شادی ترک میکنم.
مژگان
همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست
بروبکس باصفا🗿👍🏻
ولی، همشیره گریه نکن، نگذار که تو را گریان ببیند.
Pariya Ahmadi
دخترم، همیشه این حرفم را آویزان گوشت کن، همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست، مریم این را همیشه یادت باشد.
Pariya Ahmadi
مریم میدانست که موقعی زن بترسد، میداند که چطور مدارا کند
کاربر ۲۳۹۱۷۷۵
همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست
پونه
دیوانهوار سعی میکرد که تمام جزئیات اتفاقی که افتاده بود را به خاطر بسپارد. مثل هنرمندی که از موزهٔ در حال آتش گرفتن، هرچه را که میدید، بر میداشت
f.a.e.z._
هیچ وقت نمیگذاشت دیگران متوجه شوند که او هم غصه، سرخوردگی و رویاهایی دارد که بقیه آن را مسخره میکنند. زنی که مثل سنگی در بستر رود، بی گله و شکایت تحمل میکرد.
شکوه و جلالش در پریشانیها رنگ نمیباخت، بلکه در هجوم تلاطمها شکل میگرفت.
f.a.e.z._
موقعی که زندگی خودش در آستانهٔ خرابی بود، چطور میتوانست برای مجسمهها غصه بخورد؟
f.a.e.z._
تمام شهروندان باید روزی پنج مرتبه نماز بخوانند و اگر در زمان نماز مشغول کار دیگری باشند، کتک میخورند.
f.a.e.z._
رشید رو به دختر گفت: «از طرف دیگر، تو میشوی بنز، به به!» یک ماشین بنز درجهٔ یک! انگشت اشارهٔ چربش را بالا برد و ادامه داد: «آدم از یک بنز.. خیلی مراقبت ...میکند. به خاطر زیبایی و کارآمدیاش.
f.a.e.z._
یادآوری و زنده کردن آن چه را که مدتها قبل مرده بود، روز به روز خسته کننده تر میشد
f.a.e.z._
میان این همه غارت و آدم کشی، زیر درخت نشستن و بوسیدن، کار بی ضرری بود.
f.a.e.z._
آیندهٔ او در مقابل گذشتهٔ برادرهایش، اهمیتی ندارد.
f.a.e.z._
مجاهدین مسلح که حالا دشمن مشترک نداشتند در بین هم به دنبال دشمن بودند.
f.a.e.z._
احساس میکرد که با این دیگ و قابلمهها فرقی ندارد. چیزهایی که میشود نادیده گرفت و هر موقع که حوصله داشتی به آنها ادعای مالکیت کرد.
f.a.e.z._
همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست،
f.a.e.z._
«بعضیوقتها آرزو میکنم که کاش پدرم شجاعتش را داشت و با یکی از ابزارهای تیزش، از شرفش دفاع میکرد. این جوری من هم راحت میشدم.»
f.a.e.z._
جنی وارد بدن ننه شد. این اتفاق برای مریم نیاز به تعریف نداشت. این صحنهها را بارها با چشم خودش دیده بود. یک دفعه ننه میافتاد، بدنش پیچ میخورد و خشک میشد. چشمهایش از حدقه بیرون میزد و دست و پاهایش شروع به لرزیدن میکرد. انگار دارد خفه میشود و از گوشهٔ لبش کف سفید رنگی که گاه با خون بود، بیرون میزد. بعد از آن شروع به هذیان گفتن، خواب آلودگی و حرفهای بی ربط میکرد.
f.a.e.z._
چیزی را که میدانست بزرگترین خوشبختی برای اوست، به نحو وسوسه انگیزی به او نشان داده و بعد از او پس گرفته است.
f.a.e.z._
حجم
۳۲۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
حجم
۳۲۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰۵۰%
تومان