بریدههایی از کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی ( بار هستی )
۳٫۹
(۱۰۱)
سرگیجه چیست؟ ترس از سقوط است؟ پس چرا حتی وقتی از بالای برجی که مجهز به نردههای محکمی هم هست، باز سرگیجه میگیریم؟ نه! سرگیجه چیزی فراتر از ترس از سقوط است. سرگیجه، ندای خالی بودن زیر پایمان است که ما را اغوا میکند و فریب میدهد؛ سرگیجه تمایل به سقوط است؛ و ما وحشتزده در برابر آن از خود دفاع میکنیم.
alireza atighehchi
زندگی روزمرهٔ ما با فرصتها، یا به معنای دقیقتر کلمه با رویاروییهای تصادفی افراد و رویدادهایی که ما آن را تصادف مینامیم، بمباران میشود. تصادف یعنی اینکه دو رویداد بهشکلی غیرمترقبه در یک زمان، با هم تلاقی کنند
alireza atighehchi
سطحِ او را از بقیه بالاتر برده بود.
البته چیز دیگری هم بود که او را از سطح بقیه بالاتر میبرد: او روی میزش یک کتاب باز داشت. تا به حال کسی در این رستوران لای کتابی را باز نکرده بود. از نظر ترزا، کتاب نشانهٔ نوعی برادری پنهان است. زیرا او برای مقابله با دنیای ناهنجاریهایی که پیرامونش را گرفته بود تنها یک سلاح داشت: کتابها و بهویژه رمانهایی که از کتابخانهٔ عمومی میگرفت.
alireza atighehchi
در روزهایی که نُه خواستگار زانوزده به دورش داشت، با نگرانی بسیار از برهنگیاش محافظت میکرد؛ گویی سعی میکرد ارزش بدنش را برحسب عفتی که با آن پیمان بسته بود، نشان دهد. حالا نهتنها عفتش را از دست داده بود، بلکه شدیداً با آن مخالفت میکرد و با تشریفات بسیار از بیعفتیاش استفاده میکرد تا زندگیاش را بخشبندی کند و اعلام کند که جوانی و زیبایی زیادی و بیارزش است.
alireza atighehchi
: توماس قوی و ترزا ضعیف بود. ترزا مثل دوبچک بود که میان جملاتش توقفی سی ثانیهای میکرد؛ او مانند کشورش بود که لکنت داشت، نفسنفس میزد و نمیتوانست حرف بزند.
اما وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
niiiloufariii
واژهٔ ضعف دیگر آن بار قضاوتی خاص را نداشت. هر کسی که با نیرویی برتر مواجه شود، ضعیف خواهد بود؛ حتی اگر مثل دوبچک هیکلی ورزشکاری داشته باشد. ضعفی که در آن زمان زننده و تحملناپذیر بود، یعنی ضعفی که توماس و ترزا را از کشور بیرون کشید، ناگهان برای ترزا جذاب شد.
niiiloufariii
اگر از هرکدام از آنها بپرسند، بردن نام کشورشان چه تصویری را در ذهنشان حاضرمیکند، تصاویری که به ذهنشان میرسد آنقدر متفاوت است که هر نوع اتحاد محتملی را غیرممکن میکند.
mery
آنها دربارهٔ یکی از دوستان توماس بهنام آقای ز. حرف میزدند؛ و ترزا گفته بود اگر با توماس روبرو نمیشد، حتماً عاشق او میشد.
از آن به بعد حرف ترزا او را در حالت عجیب مالیخولیا رها کرد؛ و حالا توماس فهمیده بود که از سر شانس و اقبال بوده است که ترزا عاشق او شده بود نه آقای ز.. ترزا در کنار عشق به وصال رسیدهاش به توماس، در قلمرو امکان، عشقهای به وصال نرسیدهٔ بیشماری به دیگر مردان داشت.
mery
عشقْ در تمایل برای نزدیکی (تمایلی که به تعداد بیشماری از زنان بسط مییابد) احساس نمیشود؛ بلکه در تمایل برای خوابی مشترک (میلی محدود به یک زن) است که احساس میشود.
mery
اگر هر لحظه از زندگی ما بینهایت بار تکرار شود، پس همانطور که عیسی مسیح به صلیب میخ شده بود، ما نیز به ابدیت میخ شدهایم. این دورنمایی وحشتناک است. در جهان بازگشت جاویدان، وزن مسئولیت تحملناپذیر بر همهٔ حرکاتمان سنگینی میکند. به همین دلیل است که نیچه ایدهٔ بازگشت جاویدان را سنگینترینِ بارها مینامد.
اگر بازگشت جاویدان سنگینترین بارها باشد، زندگی ما میتواند با سبکی باشکوهش در برابر آن بایستد.
ولی آیا واقعاً سنگینی رقتبار و سبکی باشکوه است؟
Zohreh Deljoo
عشق ورزیدن به کسی از روی ترحم، عشق واقعی نیست.
سپیده اسکندری
معاشقه با یک زن و خوابیدن با یک زن دو احساس متفاوت است؛ البته نه صرفاً متفاوت، بلکه متضاد. عشقْ در تمایل برای نزدیکی (تمایلی که به تعداد بیشماری از زنان بسط مییابد) احساس نمیشود؛ بلکه در تمایل برای خوابی مشترک (میلی محدود به یک زن) است که احساس میشود.
سپیده اسکندری
گذراندن یک شب با همدیگر، گناه اولیهٔ عشق است
سپیده اسکندری
ما زندگی را، همانطور که رخ میدهد و بدون هشدار زندگی میکنیم؛ مثل هنرپیشهای که برای اولین بار نقشش را تمرین میکند. و اگر اولین تمرین برای زندگی خود زندگی باشد، آنگاه زندگی چه ارزشی میتواند داشته باشد؟
alireza atighehchi
ما هیچوقت نمیدانیم چه میخواهیم؛ چون تنها یک زندگی داریم و نه میتوانیم آن را با زندگیهای قبلیمان مقایسه کنیم و نه میتوانیم در زندگیهای پیش رویمان آن را تکمیل کنیم.
alireza atighehchi
خوبی واقعی انسانی، با همهٔ خلوص و آزادیاش، تنها زمانی به وقوع میپیوندد که دریافتکنندهاش هیچ قدرتی نداشته باشد. آزمون واقعی اخلاقی انسان، یعنی آزمون بنیادیاش (که کاملاً از نظرها پنهان است)، شامل گرایش به آن افرادی است که مورد لطف او قرار گرفتهاند: یعنی حیوانات. و از این لحاظ، انسانها شکستی بنیادین را تحمل میکنند، شکستی که آن قدر بنیادین است که بقیهٔ شکستها از آن ریشه میگیرند.
fatemeh.gh
ما هیچگاه نمیتوانیم مطمئن شویم که کدام بخش از رفتارمان با دیگران ناشی از عواطف خودمان ـ یعنی عشق، انزجار، نیکوکاری و سوءنیت ـ است و کدام بخشش ناشی از قدرت پایداری است که میان اشخاص نقش بازی میکند.
fatemeh.gh
ما هیچگاه نمیتوانیم مطمئن شویم که کدام بخش از رفتارمان با دیگران ناشی از عواطف خودمان ـ یعنی عشق، انزجار، نیکوکاری و سوءنیت ـ است و کدام بخشش ناشی از قدرت پایداری است که میان اشخاص نقش بازی میکند.
خوبی واقعی انسانی، با همهٔ خلوص و آزادیاش، تنها زمانی به وقوع میپیوندد که دریافتکنندهاش هیچ قدرتی نداشته باشد.
liliyoooom
زنبازان حماسی که در پی آگاهی هستند (و البته توماس هم جزء این دسته است) از زیبایی قراردادی زنانه دوری میکنند، چراکه این زیبایی خیلی زود آنها را خسته میکند. آنها مثل یک کلکسیونر هستند و زیبایی چیزی نیست که در پیاش باشند. آنها این مسئله را میدانند و اندکی از آن شرمسارند؛ و برای اینکه از دوستانشان خجالت نکشند، سعی میکنند با معشوقههایشان درملأعام ظاهر نشوند.
liliyoooom
عقدهٔ دستهٔ دوم حماسی است و زنان هیچنوع احساساتی را در آن نمیبینند: آنها هیچ ایدئال ذهنیای از زنان ندارند و چون هر چیزی برایشان جذاب است، هیچچیزی آنها را ناامید نمیکند. این ناتوانی برای ناامیدی برایشان رسواکننده است. این عقدهٔ زنبازی حماسی مردم را از رستگاری (یعنی رستگاری بهواسطهٔ ناامیدی) دور میکند.
چون زنباز غنایی در پی یک نوع خاص از زنان است، حتی متوجه نمیشویم که یک معشوقه را با دیگری عوض میکند. دوستانش دائماً معشوقههای او را با هم اشتباه میگیرند و همه را به یک نام صدا میزنند.
liliyoooom
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۵۰%
تومان