بریدههایی از کتاب دروغگویی روی مبل
۴٫۲
(۲۲۷)
وقتی قبول کنه که خودش خالق موقعیتش بوده، میتونه بفهمه که برای رهایی خودش قدرت داره: انتخابهاش میتونن اون رو به این رهایی برسونن؛ انتخابهاش میتونن اون رو از این مخمصه در بیارن.
kimia
واقعیت اینه که زندگی مشترک ما خیلی قبل از اون تموم شده بود. ما توی یک خونه، ولی به طور جداگانه زندگی میکردیم، فقط برای راحتیمون با هم بودیم. من مشکلات زیادی برای جدا شدن از روت داشتم، هرچند که از همون اول میدونستم - هر دو تامون میدونستیم - که برای همدیگه مناسب نیستیم.»
نیکو👷♀️
اون با هر چیزی که اونو با تنهاییش رو به رو نکنه، خوشه.
نیکو👷♀️
راه اشتباه یعنی اینکه از تختخواب یک زن به تختخواب زنی دیگه بری.
نیکو👷♀️
“اگر میخواهید به خودتان افتخار کنید، کارهایی انجام دهید که مایهی افتخارتان باشد.”
نیکو👷♀️
«حرفمو باور کن: اگه بتونی چرخهی رفتارهای خودویرانگرو به هم بزنی - مهم نیست چطور این کارو بکنی - کار مهمی کردی. اولین گام اینه که باید دایرهی شوم تنفر از خود و خودویرانگری رو قطع کنی و بعد باید تنفر از خود رو از شرم موجود در رفتار فرد بیرون بکشی.
نیکو👷♀️
هیچ چی بدتر از زندگی کردن بدون دیده شدن نیست.
Argon18
«ژنرال در آستانهی جنگ جلوی گروهان راه میره و دستاش رو از نگرانی به هم میمالونه.»
NeginJr
مسئولیت شخصی دیگران را به زور به گردن خودت نینداز. نخواه که همهی دنیا را در آغوشت بگیری.
NeginJr
«میدونی! میگن هدف درمان اینه که خودت پدر و مادر خودت بشی. فکر کنم چنین چیزی رو میشه در مورد مشاوره هم گفت. هدف این جلسات مشاورهای اینه که خودت مشاور خودت بشی. خوب! ... بذار ببینیم در مورد خودت چی میدونی.»
ارنست پیش از آنکه به درونش بنگرد، به مارشال نگاه کرد و با خود فکر کرد: پدر و مادر خودم باشم، مشاور خوردم باشم - لعنتی، مارشال خیلی خوبه.
NeginJr
آیا یک کتاب ناپدید میشود؟ خوب بعد کتابی تازه بنویس! و بعد یکی دیگر و یکی دیگر.
Mahyarex
«نصف حرفی که میزنه اینه که میشینه یه گوشهای و شکایت میکنه ... نورما! اصطلاح عبریای که برای شکایت استفاده میکردی چی بود؟»
«کِوِچ!»
«آره. یه گوشه میشینه و از نداشتن دوست کِوِچ میکنه.
NeginJr
برای آدمایی که با هم صمیمی میشن، دیگه برگشتن به یه رابطهی عادی، تقریباً محاله.
Parinaz
دنیا خیلی ترسناکتر از اونه که بتونیم به بچهها تحمیلش کنیم.
Parinaz
«هدف اینه که جوری زندگی کنین که پنج سال دیگه با افسوس به پنج سال گذشتهی زندگیتون نگاه نکنین.»
m.et6
گرفتم. من پیشنهاد دادم که برای هر بیمار یه درمان جدید خلق کنیم، چرا که باید مفهوم منحصر به فرد بودن هر بیمار رو جدی بگیریم و باید برای هر کدوم از بیمارا یه رواندرمانی منحصر به فرد بسط بدیم.
استودیوس
این حرف چرند رو که میگه بیمار برای درمان آماده نیست، فراموش کن! این درمانه که برای بیمار آماده نیست. اما باید اونقدر خلاق و شجاع باشی که برای هر بیمار، یه درمان جدید درست کنی.
استودیوس
وقتی برای اولین بار یه مریض رو میبینی، تشخیص دادن چقدر راحتتره، در حالی که هرچه بیشتر بیمارتو بشناسی این کار سختتر میشه؟ به طور خصوصی، از هر درمانگری که میخوای این سؤالو بکن؛ همهشون همین حرفو بهت میزنن! به عبارت دیگه، قطعیت و شناخت، تقریباً یه رابطهی معکوس با هم دارن. یه نوع علمه، ها؟
zar
قطعیت و شناخت، تقریباً یه رابطهی معکوس با هم دارن.
martinof
این حرف چرند رو که میگه بیمار برای درمان آماده نیست، فراموش کن! این درمانه که برای بیمار آماده نیست.
martinof
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان