بریدههایی از کتاب دروغگویی روی مبل
۴٫۲
(۲۲۷)
“ملایمت” اون نه از سرِ مهربونی که از سر ترسویی بود. “بافکر” بودنش چیزی نبود جز ناتوانی افراطی در تصمیمگیری. “علاقهمند” بودنش به وابستگی تغییر هویت داد. و وقتی سه سال بعد تجارت کفش پدرش ورشکست شد، “ثروت” او هم دود شد و رفت هوا.»
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
“اگر میخواهید به خودتان افتخار کنید، کارهایی انجام دهید که مایهی افتخارتان باشد.”
خدیجه
نیرومندترین درختان باید ریشههای عیمقی به سوی تاریکی و به سوی زشتی بدوانند
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
«تکنیک من رهایی از همهی تکنیکهاست. تکنیک من راستگویی است.»
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
تا حالا به این موضوع فکر کردی که وقتی برای اولین بار یه مریض رو میبینی، تشخیص دادن چقدر راحتتره، در حالی که هرچه بیشتر بیمارتو بشناسی این کار سختتر میشه؟
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
من دقیقاً همان جایی هستم که از آنِ من است، در بطن استعدادها، علایق و اشتیاقاتم.
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
دنیا خیلی ترسناکتر از اونه که بتونیم به بچهها تحمیلش کنیم.
marjan
میدونستم اونا نصیحتم میکنن و اصلاً آمادگیشو نداشتم که در برابر اونا دندون روی جیگرم بذارم.
hastiiiii
“اگر میخواهید به خودتان افتخار کنید، کارهایی انجام دهید که مایهی افتخارتان باشد.”
golnaz
یونگ اونجا میگه درمانگر برای هر بیمار باید زباندرمانی جدیدی خلق کنه.
niloofar bashig
مسئولیت شخصی دیگران را به زور به گردن خودت نینداز. نخواه که همهی دنیا را در آغوشت بگیری.
niloofar bashig
بیمارانش شدیداً تشنهی توجه او هستند - در واقع، نیاز به مخاطب مهمترین عامل در درمان بیپایان و طولانیمدت است، عاملی که البته به چشم نمیآید.
Mehrnaz Mostajeran
برای آدمایی که با هم صمیمی میشن، دیگه برگشتن به یه رابطهی عادی، تقریباً محاله.
niloofar bashig
“اگر میخواهید به خودتان افتخار کنید، کارهایی انجام دهید که مایهی افتخارتان باشد.”
amin azadi
زندگی مثل شطرنجه: وقتی بازی تموم میشه، همهی مهرهها - پیادهها، شاهها و وزیرها - همه به یک جعبه برمیگردن.
امیر
خود بزرگبینیِ موکلت احتمالاً پوششی روی تصویر خودشه؛ تصویری که پر از شک و شرم و عدم اعتماد به نفسه. افراد متکبر معمولاً احساس میکنن که برای اینکه در سطح دیگران باقی بمونن باید بیش از حد به دست بیارن. بنابراین، به منظر من نباید دنبال خود بزرگبینی و عشق به خودش باشی. در عوض، باید روی تحقیر نفسش تمرکز کنی
امیر
باید به اون کمک کنیم تا بفهمه این مخمصهای که توش گیر کرده، نتیجهی تقدیری از پیش تعیینشده نیست، بلکه نتیجهی انتخابهای خودشه - مثلاً انتخابش برای احترام گذاشتن به پول. وقتی قبول کنه که خودش خالق موقعیتش بوده، میتونه بفهمه که برای رهایی خودش قدرت داره: انتخابهاش میتونن اون رو به این رهایی برسونن؛ انتخابهاش میتونن اون رو از این مخمصه در بیارن.
امیر
نمیبینی این خشم و غرور احمقانه چقدر برات خرج برداشته؟ همه چیزتو ازت گرفته؛ آرامش ذهنیت، خوابت، کارت، زندگی مشترکت، دوستیهات
امیر
مارشال که تا ساعت دوی صبح نتوانست بخوابد، در جعبهی داروهایش به دنبال داروی مُسکنی گشت. او به هیچ وجه عادت به این کار نداشت - او اغلب با خوردن دارو مخالفت میکرد و اصرار داشت شخصی که به درستی مورد تحلیل روانی قرار گیرد، فقط از طریق دروننگری و تحلیل خود میتواند بر اختلال روانیاش چیره شود.
امیر
وظیفهی درمانگر فقط تفسیر کردن است.
امیر
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان