بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آکوردی برای صرف شام | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آکوردی برای صرف شام

بریده‌هایی از کتاب آکوردی برای صرف شام

نویسنده:رسول یونان
انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۰ رأی
۴٫۱
(۵۰)
پنجاه سال است پا برجاست این اسکله چوبی امید که همیشه پا برجا باشد نه می‌جنگد نه باج می‌دهد واقعاً قابل تحسین است رفتار این اسکله با آب.
sama
از تو تشکر میکنم زیبای من! از تو که حضورت به دیروزهایم معناهای خوب بخشیده است.
sama
هروقت که از تو حرف میزنم چشم‌هایم به ستاره بدل می‌شود دهانم به گل سرخ هر وقت که از تو حرف می‌زنم نور و رهایی به رگ‌هایم می‌دود مطمئنم یک روز که از تو حرف می‌زنم بال در آورده از اینجا پرواز خواهم کرد.
sama
دریایی با قایق‌هایی پر از عسل از چشم‌های تو حرف می‌زنم! در ساحل ظهر همه به تماشا ایستاده‌اند در چشم‌هایت قایق‌ها عسل حمل می‌کنند.
sama
دست‌های تو یادگاری‌هایی شگفت‌انگیزند از سکونت ماه بر خاک وقتی زندگی تاریک می‌شود به دست‌های تو فکر می‌کنم وفتی کارها گره می‌خورند درها باز نمی‌شوند به دست‌های تو فکر می‌کنم دست‌های سفید تو بال‌های منند برای فرار از زمین در روز مبادا به دست‌های سفید تو فکر می‌کنم!
sama
از تو تشکر می‌کنم ای خاطرۀ روشن آتش‌های دور! هنوز گرما می‌بخشی اگر قصۀ تو نبود این شب سرد و تاریک سپری نمی‌شد
alireza hosseini
اگر قصۀ تو نبود این شب سرد و تاریک سپری نمی‌شد از تو تشکر می‌کنم!
sama
من زخم برداشته‌ام از بازوانم کتفم گردنم خون جاری‌ست سگی که به من حمله کرد از آغوش تو پریده بود بگذار بروم! در تو بیگانه‌ایست که مرا هرگز نخواهد شناخت.
🌿sepidar🌿
فکر نمی‌کردم آن درناها کوچ کنند فکر نمی‌کردم آن دریا خشک شود فکر نمی‌کردم آن اسب بمیرد اما آن دریا خشک شد آن اسب مرد و فکرهایم را آن دورناها به منقار گرفته دور شدند.
13
یاد شبی که با تو شدم آشنا بخیر!
Raana
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می‌زند قبلاً رفته است فقط می‌خواهد مطمئن شود چیزی از او در تو جا نمانده باشد
Raana
مرز کاش می‌دانستم خواب‌ها تا کجا ادامه می‌یابند یا بیداری از کجا شروع می‌شود؟! نمی‌دانم بودنت را باور کنم یا نبودنت را؟! کاش مزرعه‌ای از گل سرخ بود میان خواب و بیداری
Raana
هی دوست من! چگونه از آزادی حرف می‌زنی وقتی عقابی در قفس داری!
:)
ستارهها اشک‌های ما هستند... شب‌ها را ما روشن نگه می‌داریم!
:)
چقدر خندهدار است ماهیگیری از آکواریوم و بعد ساعت‌ها از دریا حرف زدن چقدر خنده‌دار است حرف‌های بعضی از آدم‌ها در باره بعضی از چیزها.
:)
تو آینه به آینه دور می‌شوی و من کوچه به کوچه تنها می‌شوم.
:)
زخم من زخم برداشته‌ام از بازوانم کتفم گردنم خون جاری‌ست سگی که به من حمله کرد از آغوش تو پریده بود بگذار بروم! در تو بیگانه‌ایست که مرا هرگز نخواهد شناخت.
Mina
خانه‌ها در رؤیاها خیلی دیر فرو می‌ریزند.
|ݐ.الف
در تو بیگانه‌ایست که مرا هرگز نخواهد شناخت.
|ݐ.الف
عشق چراغی خاموش است باید آن را روشن کرد در عین حال باید احتیاط نیز به خرج داد وگرنه همین می‌شود که می‌بینید خانه‌ها یا گرفتار تاریکی می‌شوند یا دچار آتش سوزی.
NegaraMehr

حجم

۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان