بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آکوردی برای صرف شام | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آکوردی برای صرف شام

بریده‌هایی از کتاب آکوردی برای صرف شام

نویسنده:رسول یونان
انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۱ رأی
۴٫۱
(۵۱)
مرگ چیزی جز فراموش کردن زندگی نیست!
|ݐ.الف
تو آینه به آینه دور می‌شوی و من کوچه به کوچه تنها می‌شوم.
|ݐ.الف
محله‌های فقیرنشین ماه بر فراز محله‌های ما زیبا نیست اما دوستداشتنی‌ست زیبا نیست اما از دیدنش سیر نمی‌شویم ما، ماه را دوست داریم ما دوست داریم ماه را ما هرچه را که شکلی از نان داشته باشد دوست داریم.
mina
می‌گذرند زودتر از آنکه فکر کنی می‌گذرند عشق‌ها اضطراب‌ها هیجان‌ها باد و باران‌های یک تابستانند.
mina
چیزی بودی شبیه زندگی در رؤیاهای تابستانی رؤیاهایی که ماه از آینۀ دریا به آن‌ها می‌تابید وقتی شبها چشم‌هایمان را می‌بستیم
مهتاب
دام گول نخور ای گنجشک زیبا! این دانه‌ها را گربه‌ها اینجا ریخته‌اند فرود نیا! پشت هر دانه‌ای دهانی باز است.
FAtheme
مرگ چیزی جز فراموش کردن زندگی نیست!
nia
پنجاه سال است پا برجاست این اسکله چوبی امید که همیشه پا برجا باشد نه می‌جنگد نه باج می‌دهد واقعاً قابل تحسین است رفتار این اسکله با آب.
nia
دست‌های تو یادگاری‌هایی شگفت‌انگیزند از سکونت ماه بر خاک
الف.ژ
سیگارم را له می‌کنم می‌اندازم در سطل آشغال شب از گیسوان توست نمی‌توانم کبریت بکشم.
الف.ژ
گول نخور ای گنجشک زیبا! این دانه‌ها را گربه‌ها اینجا ریخته‌اند فرود نیا! پشت هر دانه‌ای دهانی باز است.
F.B
به راحتی دور شدن کار کشتی‌هاست نه آدم‌ها آدم که باشی وقتی می‌خواهی دور شوی نگاهت با خیلی از چیزها گره می‌خورد و باز کردن این گره گاه هفته‌ها گاه ماه‌ها، گاه سال‌ها طول می‌کشد.
Atena
باد و باران‌های یک تابستان اگر قصۀ تو نبود این شب سرد و تاریک سپری نمی‌شد از تو تشکر می‌کنم!
sarahoosh
سایه‌ای در چمدان وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می‌زند قبلاً رفته است فقط می‌خواهد مطمئن شود چیزی از او در تو جا نمانده باشد کمک کن چمدانش را ببندد چترش را به او پس بده لبخندش را آوازهایش را همینطور سایه‌اش را که گاه بیگاه از پشت پنجره‌ات گذشته بود.
Fact finder
شبی از گیسو سیگارم را له می‌کنم می‌اندازم در سطل آشغال شب از گیسوان توست نمی‌توانم کبریت بکشم.
Fact finder
ای مسافر غمگین! تو از شهری که وجود ندارد چگونه باز خواهی گشت؟!
Atena
مرا ببخش! فراموشت کردم نمی‌توانستم به دیواری در دوردست‌ها تکیه کنم!
Atena
می‌گذرند زودتر از آنکه فکر کنی می‌گذرند عشق‌ها اضطراب‌ها هیجان‌ها باد و باران‌های یک تابستانند.
هدیه
هیچ گلی نمی‌تواند از پاییز برگردد همینطور کاغذپاره از اعماق آتش
bud
حواس پرتی انگار بلوری از یخ بود اسمت از دهانم افتاد و شکست چقدر سخت است نگهداری از یادگاری‌ها!
maha

حجم

۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان