بریده‌های کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال
کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال اثر کولت داولینگ

کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال

زیرا زنان نیاموخته‌اند در برابر ترس بایستند و بر آن چیره شوند. ما را تشویق کرده‌اند در برابر هر آنچه ما را ترسانیده، واپس بنشینیم. از کودکی به ما آموختند فقط کاری را که امنیت خاطر و آرامش به دنبال دارد، انجام دهیم. آری، ما را نه برای آزادی، که برای وابستگی آموزش داده‌اند.
乙ムɦЯム
وابستگی در طفولیت امری طبیعی است. کودک به خاطر غذا، پوشاک، پاکیزگی و سرانجام به خاطر محبت بی‌پایان به مادر خویش وابسته است. اما اگر همین کودک در جوانی همچنان به مادر و یا هر کس دیگری که منبع تأیید و احترام اوست وابسته باشد، در صورتِ قطع وابستگی، روانی می‌شود.
سیّد جواد
روی هم رفته ما را شست‌وشوی مغزی داده‌اند. به رغم دگرگونی‌های زیادی که در جامعه رخ داده است، شست‌وشوی مغزی زنان، بدین معنا که مطیع و فرمانبردار باشند، خوددار و محجوب باشند، به خود کم بها دهند و خود را دست‌کم بگیرند و حقیقت‌گویی را نیاموزند، همچنان ادامه دارد.
کاربر ۶۷۰۶۴۹
در دنیای رقابت‌آمیز، بدون چشم‌پوشی از روش‌های قدیمی ــ روش‌های «زنانه» ی استفاده از پودر، ماتیک و ادوکلن ــ می‌کوشیم به اهداف خود نائل شویم. ما به مردها اجازه می‌دهیم در اتومبیل را برایمان باز کنند، یا سیگارمان را روشن کنند و با خود می‌گوییم: «چه اشکالی دارد؟» این خود عمل نیست که به ما لطمه می‌زند، بلکه احساسی که در ما به‌وجود می‌آورد زیان‌بار است ــ احساس اینکه «چقدر خوب است که یک مرد از ما حمایت می‌کند».
شب‌خوان
سکان زندگی خودت را در دست بگیر؛ حتی یک لحظه تعلل جایز نیست. گام نهادن در راهی که دشواری کمتری دارد به هیچ‌وجه امن‌ترین و یا درست‌ترین راه نیست؛ صرفآ یک توهم است.»
atiye
امروزه در میان زنان ترسی گنگ و بی‌معنا که هیچ ربطی به توانایی یا واقعیت زندگی آنان ندارد، مانند بیماری مسری شایع شده است. ترس از مستقل بودن (بدین معنا که تک و تنها بمانیم)؛ ترس از وابسته بودن (بدین معنا که توسط «دیگری» که بر ما مسلط است بلعیده شویم)؛ ترس از صلاحیت داشتن و در یک زمینه خوب بودن (بدین معنا که ما باید برای همیشه در این زمینه خوب باشیم)؛ ترس از بی‌کفایت بودن (بدین معنا که همچنان باید خود را کم ارزش، افسرده و «درجه دو» احساس کنیم).
شب‌خوان
نود درصد دانشجویان مرد نه تنها موفقیت‌های شغلی را خوشایند می‌دانستند، بلکه معتقد بودند چنین موفقیتی شانس آنها را در برگزیدن زنان ارتقا می‌دهد. اما ۶۵ درصد زنان در اثر فکر به موفقیت دچار آشفتگی یا وحشت‌زدگی مطلق می‌شدند. براساس نظر دکتر هورنر، دلیل عمده‌ی این تفاوت در روان‌شناسی زنان و مردان این بود: زنان معتقد بودند موفقیت در عرصه‌ی کار و شغل روابط آنها را با مردان به خطر خواهد انداخت. به زبان ساده‌تر باید گفت زنانی که نامزد داشتند، می‌ترسیدند این رابطه به هم بخورد و آنهایی که نداشتند نگران بودند هرگز کسی سراغ‌شان نیاید. آنها به‌جای خطر کردن و پذیرش یک زندگی بدون عشق، ترجیح می‌دهند از آرزوهای خود دست بردارند ــ ترک تحصیل و شغل می‌کنند، دست از بلند پروازی‌های خود می‌شویند و مضطربانه به دنیای اکثریت بی‌نام و نشان فرار می‌کنند. آنان می‌خواهند از چنگ سرنوشت بگریزند. در حقیقت آنها از تنهایی و زندگی بی‌عشق و از سوار شدن بر اریکه‌ی سرد پیشرفت شغلی می‌ترسند. زنان بیش از هرچیز خواهان رابطه با یک مرد هستند. این آرزو در صدر خواسته‌های آنان قرار دارد و هرچیز دیگری باید در راستای این آرزو باشد.
zhale
اف بی آی شایعه‌هایی شنیده بود حاکی از اینکه سال‌ها پیش خانم هیل به اطرافیان خود شکایت و اظهار ناراحتی کرده که آقای توماس در دفتر خود به او دست درازی کرده و مزاحمت او را فراهم ساخته است. در ۱۹۹۲ خانم هیل را فراخوانده بودند تا در مورد تجربیات خود با توماس در جلسه‌ای که برای گزینش توماس تشکیل شده بود، شهادت دهد. این جلسه از کانال تلویزیونی سراسری به طور زنده برای میلیون‌ها بیننده‌ی کشور پخش می‌شد.
سیّد جواد
تا زمانی که زنان از موقعیت وابسته‌ی خود دست برندارند، آنچه در اختیار دارند در واقع یک خروس قندی است! چیزی که روان‌کاوها آن را «لحظات شادی‌بخش» می‌نامند
هدی✌
گاهی اوقات زن وانمود می‌کند شوهر بر او برتری دارد. دوام آوردن در چنین مناسباتی مستلزم بندبازی ماهرانه‌ای است. برخی از زنان زندگی خود را چنان محدود می‌کنند که گویا حقیقتآ صلاحیت کمتری دارند. آنها تنها زمانی خود را سعادتمند احساس می‌کنند که کمتر از شوهرشان باشند. وقتی از نفس خویش‌ــ از نیازها، امیال، علایق و استعدادهای خود ــ به‌طرزی مؤثر دست می‌شویند، تسکین می‌یابند و احساس آرامش می‌کنند. لئون زالتسمان یکی از روان‌پزشکان جهان غرب در این‌باره می‌گوید: این محدودیت داوطلبانه‌ی زنان رفتاری مشابه چشم‌پوشی داوطلبانه‌ی «زندانیان، بردگان و یا اعضای یک اقلیت مذهبی یا نژادی از حقوق خود است، که موقعیت خفت‌بار خود را پذیرا می‌شوند تا از امنیت کامل برخوردار گردند». (۷) به بیانی دیگر: این امنیت واجد چنان مزایایی است که به‌خاطر آن زنان بر بندگی و کنیزی پافشاری می‌کنند ــ مزایای فراوانی که بسیاری از زنان ترجیح می‌دهند در بردگی بمانند تا امنیتی را که این بردگی ایجاد می‌کند از دست ندهند.
zhale

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۳۰صفحه بعد