چون رسیدم، مست دیدار آمدم
plato
سوختیم از اضطراب و اضطرار
plato
از پی هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخر بین، مبارک بنده ای است
Yasin Yarahmadi
کاین طلب در تو گروگان ِ خداست
زآنکه هر طالب به مطلوبی سزاست
seyed
با قضا پنجه مزن، ای تند و تیز
تا نگیرد هم قضا با تو ستیز
Aysan
پنبۀ آن گوش سر، گوش سر است
تا نگردد این کر، آن باطن کر است
Aysan
گر جهان پیشت بزرگ و بی بنیست
پیش قدرت، ذره ای می دان، که نیست
Aysan
در یکی گفته که: عجز خود مبین
کفر نعمت کردن است آن عجز، هین
۲۲.۱۰
قدرت خود بین که این قدرت از اوست
قدرت خود نعمت او دان که هوست
Aysan
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ، خر را در ربود
«Ashkan»
هر کسی از ظنّ خود، شد یار من
از درون من نَجَست اسرار من
fateme_1381
تو مکن تهدیدم از کشتن که من
تشنۀ زارم به خون ِ خویشتن
A.A
آتش ِعشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
"Shfar"
چون رسید آن وعده گاه و روز شد
آفتاب از شرق، اختر سوز شد
Maryam
بشنو از نی، چون حکایت میکند
واز جدائی ها شکایت میکند
721
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
نی حریف هر که از یاری بُرید
پرده هایش پرده های ما درید
sarar-'
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
ادریس
عقل در شرحش چو خر در گِل بخفت
علی
هر کسی کاو دور ماند از اصل ِ خویش
باز جوید روزگار وصل ِ خویش
shahram hamid37