بریدههایی از کتاب مثنوی معنوی
۴٫۵
(۴۲۰)
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن
F.m
هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
Variable
عاشقان جام فرح آنگه کشند
که به دست خویش خوبانشان ُکشند
ʀ.ʙ.ʙ
ما چو شطرنجیم، اندر بُرد و مات
بُرد و مات ما ز توست، ای خوش صفات
"Shfar"
قدر همت باشد آن جهد و دعا
لیسَ للإِنْسان ِ إِلا ما سعی
seyed
بشنو از نی، چون حکایت میکند
واز جدائی ها شکایت میکند
Maryam
اندرآ مادر به حق مادری
بین که این آذر ندارد آذری
۳۹.۱۷
اندرآ مادر که اقبال آمدست
اندرآ مادر، مده دولت ز دست
۳۹.۱۸
قدرت آن سگ بدیدی، اندرآ
تا ببینی قدرت و فضل خدا
۳۹.۱۹
من ز رحمت میگشایم پای تو
کز طرب خود نیستم پروای تو
۳۹.۲۰
اندرآ و دیگران را هم بخوان
کاندر آتش، شاه بنهادست خوان
درنیابد حال پخته، هیچ خام
پس سخن کوتاه باید، والسلام
:)
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بی پر، وای، او
Moriarty
گر تو گویی، فائدۀ هستی چه بود؟
در سؤالت فایده هست؟ ای عنود
۲۶.۲۴
گر ندارد این سؤالت فائده
چه شنویم این را؟ عبث، بی عائده
۲۶.۲۵
* ور سوالت فائده دارد یقین
پس جهان بی فایده نبود، ببین
ヽ( ´¬`)ノپری
ای خدای، ای راز دان، میدانی ام
1990
حرف حکمت خور که شد نور ستیر
ای تو نور بی حجب را ناپذیر
sarar-'
نی حدیث راهِ پُر خون میکند
قصه های عشق ِ مجنون میکند
Ali
گفت پیغمبر علی را کای علی
شیر حقی پهلوانی پر دلی
۱۴۵.۲
لیک بر شیری مکن هم اعتمید
اندر آ در سایۀ نخل امید
سارینا
جان من سهل است، جان جانم اوست
دردمند و خسته ام، درمانم اوست
Nazanin :)
هست جنت را ز رحمت هشت در
یک در توبه است ز آن هشت، ای پسر
۱۰۶.۴
آن همه، گه باز باشد، گه فراز
و آن در توبه، نباشد جز که باز
ادریس
آن زمان خود جملگان مؤمن شوند
آن زمان خود سرکشان بر سر دوند
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
غزل
در سجودت کاش رو گردانیی
معنی سبحان ربی دانیی
گیسو
لعل را گر مُهر نبود، باک نیست
عشق در دریای غم، غمناک نیست
گیسو
حجم
۱٫۷ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۳۰۱ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۳۰۱ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان