- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب سیزده
- بریدهها
بریدههایی از کتاب سیزده
۴٫۴
(۱۴۳)
حتی تصور خوشبختی هم شیرین است چه برسد، رسیدن به آن.
محمدرضا زاهدی
از قدیم دو شغل مهم برای انسانها وجود داشت. شکار و کشاورزی، اما اولیای دین در اکثر مواقع از حکایت و روایت ها بیشتر تلاش کردند تا انسانها را به کشاورزی دعوت کنند چرا که انسانِ شکارچی میخواهد در یک لحظه، غذای خود را تأمین کند اما یک کشاورز حقیقت زندگی را احساس میکند.
یک کشاورز، فصلها را متوجه میشود که بعد از زمستان زندگی، بهاری آغاز خواهد شد و صبوریاش افزایش مییابد؛ چون، میداند آمادهسازی زمین خودش چند ماه زمان میبرد و کاشت بذر، چند روز دیگر و آبیاری و نگهداری و … و این دقیقا معنی اصلی زندگی است.
محمدرضا زاهدی
کسی که زیاد کار میکنه و کم میخوابه، دو تا چیز رو قبول کرده؛ یکی اینکه وقتی بیداره، میتونه کار خاصی انجام بده و دوم اینکه به موفقیتش امید داره
محمدرضا زاهدی
آدمها خیلی زود شبیه محیطشون میشن.
محمدرضا زاهدی
درس خوندن در کنار فکر کردن به همراه کتابهای غیر درسی جامعهشناسی و تاریخ و روانشناسی و فلسفه خوندن، میتونه به آدمها، خردمندی و درک و شعور هم بده که پیدا کردن این چیزها معمولا در یه دانشگاه خوب، بیشتر احتمال داره.
محمدرضا زاهدی
وقتی سواد و تخصص، ارزش یه جامعه نباشه، وقتی تنبلی و خوشگذرونی و خواب بشه اصل یک سرزمین، اون سرزمین میشه وابسته، میشه انگل. یه آدم هم همینطور.
محمدرضا زاهدی
استشمامِ بوی غذای مادرم هنگام نزدیک شدن به خانه، از معدود علاقهمندیهای من در زندگی است.
محمدرضا زاهدی
آدم تخیلیای نیستم اما تصور میکنم که اگر دنیا یک جور دیگر بود، بهتر بود؛ مثلا اینکه درس نمیخواندیم یا بیشتر اوقات درس نمیخواندیم. صبحها دیرتر به مدرسه میآمدیم یا اصلا نمیآمدیم. استعدادهایمان را خودمان انتخاب میکردیم قیافهمان را هم همینطور، مثل فوتبالِ پلیاستیشن، سِتینگ داشتیم و اندازهی دماغ و چشمانمان را با آپشنهای مختلف انتخاب میکردیم هر چقدر دوست داشتیم، پول داشتیم. پدر و مادرمان را تنظیم میکردیم همانگونه که دوست داریم، باشند. هر وقت دوست داشتیم به خانه برمیگشتیم و هر کاری در خانه میکردیم، کسی نق نمیزد. هر دانشگاهی که دوست داشتیم میرفتیم، هر رشتهای که علاقمند بودیم. اینقدر سخت نمیگرفتند معلمها و مدیرها و معاونها.
محمدرضا زاهدی
خدای ناعادل جهان کمی مهربان باش!! چرا عدهی کمی از بندگانت بسیار زیاد دارند و عدهی زیاد دیگر، بسیار کم دارند
محمدرضا زاهدی
تکالیف، کینه ورزترین موجودات دنیا هستند که وقتی به آنها توجه نمیکنی حسابی سرت خالی میکنند همه چیز را.
محمدرضا زاهدی
هیچکس با یک بار جلوی دوربین رفتن، هنرپیشه نمی شود
و البته کسانی که فقط کتاب را آغاز می کنند هم
یک خواننده حرفه ای نمی شوند.
محمدرضا زاهدی
تلاشی که یک شیر انجام میدهد برای خوردنِ یک آهو، هیچ وقت نمیتواند به اندازهی تلاشی باشد که یک آهو برای نجاتِ خودش انجام میدهد. اما خیلی از اوقات آهو شکار میشود. چه زمانی؟ وقتی که به عقب نگاه میکند و احساس میکند فاصلهاش با شیر کم شده است. از آن لحظه به بعد آهو آماده میشود خورده شود؛ شیر سریعتر نمیدود، آهو یواشتر میدود؛ چون، خودش را باخته است.
افرا
و آخر اینکه هیچ چیزی به اندازهی موفقیت، شکست نمیخورد؛
افرا
تغییر کردنی است نه دادنی
افرا
«خوب است که اهل جایی باشید و به آن تعصب داشته باشید و در آنجا زندگی کنید، اما هیچگاه ساکن جایی نباشید که سکون یعنی بیحرکتی و بیرشدی.»
افرا
خوشبختی، رسیدن نیست، راه افتادن است.
افرا
نوبت به کارنامههای آزمون این هفته میرسد. بررسی کارنامه در مدرسهی ما اینطوریه که آخر سر به یک نتیجهی مشترک میرسیم که باید بیشتر درس بخوانیم، بیشتر تلاش کنیم و از این حرفها.
افرا
"خدایا جون هرکی دوس داری ازم نپرسه."
روش کار اینگونه است که ۳ بار این دعا را تکرار کنید و به شیطانی که در وجودتان میگوید: "دلت خوش است"، بیاعتنایی کنید.
افرا
شانس آوردهام که از دیشب میدانستم دیرم میشود و با فرم مدرسه خوابیدهام
افرا
ترجیح میدهم که بدون درس خواندن، سَر از یک دانشگاه خوب دربیاورم.
افرا
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۵۰%
تومان